طنز شماره 524
زباندراز اعلام «کهولت» کرد
دوستداران آیینه سلام
اینجانب فرزند زباندراز معروف به «زباندراززاده» هستم. ابوی گرامی بنده که همیشه و در مطبوعات یزد به عنوان مقاله و طنزنویس حضور چشمگیر و در اکثر تصمیمات دخیل بوده چند سالی است که سن و سالشان از مرز خطوط قرمز گذشته و موضوع گفتگوی خانواده میباشد از دیروز در را به روی خود بسته و اعتصاب غذا کرده و اعلام کهولت و ناتوانی در انجام امور شخصی مینماید و فرموده است: نیاز به پرستار دارد لذا از پزشکان و روانپزشکان و متخصصانی که خواننده پرو پاقرص «آیینه یزد» هستند استدعا دارم راهنمایی فرمایند و خانوادهای را از نگرانی و ستونی را در «آیینه» از خالی بودن مطلب نجات دهند. ضمناً به اطلاع میرسانم: اهلالبیت ایشان که والده بنده میباشند اصلا نگران این موضوع نبوده و نیستند بلکه بسیار خشمگین هم شدهاند و میگویند ظاهرسازی پدرت میباشد، چطور وقت وقتش در همه چیز دخالت و اظهارنظر میکند و در تصمیمگیریها به شما فرزندان نوجوان و جوانش میگوید: نظر من شرط است و الا و لابد باید به آن عمل کنید حالا میگوید: پیر و ناتوان شده!! بلایی به سرش بیاورم که مثل کبک بدود و همانند شیر غرش کند، جرات دارد در اتاق را باز کند از اتاقش بیاید بیرون!! با دوتا ضربه این لنگه کفش پاشنه سی سانتی خوب میشود. زباندراززاده که از این بیمهری ناراحت شده بود از والده پرسید چطور به این نتیجه رسیدی؟ گفت: مادر از وقتیکه عدهای علت ازدواج مجدد والد ماجدشان را ناتوانی و نیاز به پرستار بیان کردهاند زباندراز هم خود را به مریضی زده است. خوانندگان متخصص لطفا کمک کنند تا ببینیم روزگار چگونه رقم خواهد خورد؟!
زباندراززاده