آزادی و استقلال در نظام شاهنشاهی جایی نداشت
آزادی و استقلال در نظام شاهنشاهی جایی نداشت
مهندس هاشم صباغیان: به طور کلی وضعیت بوروکراسی در دوره پهلوی دوم، به شکل خاندانی و نسبت داشتن با دربار بود، به طوری که میتوان گفت ادارهها و ارگانهای دولتی مختص اطرافیان خاندان پهلوی بود و به شیوههای مختلف برادران شاه، برادرزادهها و خواهران در امر فساد نقش داشتند. اما این فساد، محرک اصلی مردم در مبارزه با رژیم نبود، بلکه آنچه را میتوان از عوامل مهم به وجود آمدن انقلاب اسلامی دانست و مردم در مبارزه برای پیروزی انقلاب اسلامی آن را سر خط نخست مبارزات خود قرار داده بودند؛ نبود آزادی بیان، قلم و اجازه نداشتن برای تشکیل اجتماعات بود. بر همین اساس مردم که طالب چنین آزادیهایی بودند، برای بهدست آوردن آزادیهای خود تلاش کردند و در نهایت توانستند رژیم شاهنشاهی را ساقط کنند و خودشان با نظر مسئولان که در رأس آنها، امام خمینی(ره) قرار داشت، به حرکت خود ادامه دهند.اما علاوه بر فقدان آزادیهای مشروع در جامعه، هر چه زمان به سمت جلو حرکت میکرد، استبداد و فساد در دستگاههای حکومت شاهنشاهی افزایش پیدا میکرد. به طوری که میتوان گفت در سال 1356، فساد در دستگاههای دولتی حکومت به بالاترین حد خود رسیده بود و همین عمل محرکی برای پدید آمدن انقلاب اسلامی و به پیروزی رسیدن آن در سال 57 شد.در این میان نکته مهمی که باید به آن اشاره شود، نبود اختیار و قدرت لازم در نظام شاهنشاهی بود، شاه از خود اختیاری نداشت و به نوعی اجراکننده اوامر و برنامههای ابرقدرتهایی همچون امریکا و انگلیس بود و در این بین، تنها چیزی که ارزش نداشت و دغدغه شاه نبود، استقلال کشور بود؛ بنابراین هر چه امریکا به شاه دستور میداد، شاه سعی میکرد که آنها را اجرا کند. همین باعث نارضایتی مردان، زنان و روشنفکران آن زمان از رژیم پهلوی شد و انقلاب اسلامی را رقم زد.