طنز شماره 558
کارکرد اصلاحات
حاجی خان از بزرگان ده بود وی پالتو ترمهای با کاربریهای خاص داشت که اولین کاربردش حفظ آبروی خان بود که در مراسم ویژه ده یا وقت شرفیابی و رسیدن به خدمت والی در شهر میپوشید. دومین کاربردش انگیزشی بود مثلاً برای پاداش یا تشویق دیگران وعده هدیه دادنش را به نوکرها و خدمه میداد ولی با زرنگی و نقشه با اولین اشتباه جایزه را لغو یا قولش را فراموش میکرد. خلاصه بعد از استفاده، پالتو مذکور را حسابی با چوب میزد و گردوخاکش را میتکاند و در بقچه میگذاشت، سپس در صندوق بیبیجان برای استفاده خاص یا برای گذران کار و باز شدن گرههای آتی ذخیره میکرد البته برای کار و کسب درآمد لباس معمولی خودیها را میپوشید. قصه پالتو ترمهای حاجی خان شده قضیه بعضی از اصلاحطلبان و استفاده ویژه در مواقع خاص از آنان مثلاً وقتی حفره و خطر یا انتخابات باشد از بقچه بیرون میآورند ولی بعد از گذر از پل و یا رسیدن به پشتبام چند تا ضربه به آنها زده گردوخاکشان را تکان داده و در بقچه برای روز مبادا! میگذارند و برای پست و پول و درآمد و تصمیمگیری برای اطرافیان خود و بستن دهان رقیب با به کار گرفتن اعضای موثرشان نگه داشتهاند. از این داستان پی میبریم که هیچ وقت دنبال نتیجه انتخابات نروید چون نتیجهاش برای دیگران است و چوب خوردن و در بقچه رفتن پس از تکاندن مال شماست. ما که فعلاً لای بقچه و تو صندوق هستیم تا سال 1400 یا اگر پاشون تو چالهای فرو رود! ولی به قول آن ضربالمثل یزدی!! به پدر و مادرهای سیاسی استان بفرمائید: (زباندراز دیگه آب بیار نیست!!!)
*مسئولان غیربومی هم توضیح و معنی ضربالمثل را از قدیمیهای شهر مثل سلطانالآیینه بپرسند!!
زباندراز