هفته نامه آیینه یزد

انعکاس آیینه شماره 198

مومنی سالها در انتظار حج بماند
و صاحب قدرتی به جای او به مکه شتابد !!

[و در میان مردم ادای مناسک حج را اعلام کن تا آنان پیاده و سواره و از راه های دور به سوی تو جمع آیند و آنجا کانون اجتماع و کنگره وحدت خداپرستان شود.... ترجمه آیه 27 سوره حج. ]
حج همایش موحدان و خداپرستان است. در طول تاریخ پیروان ادیان ابراهیمی طی عصرها و نسل ها، پیوسته برگِرد این خانه به تعظیم شعایر ایستاده و به نماز و نیایش نشسته اند. بیت عتیق در گذر زمان میعاد رسولان الهی و پیروان راستین آنان بوده است. حج آموختن توحید است و مکه خاستگاه انبیای بزرگ چون حضرت ابراهیم(ع) و مدینه طیبه، اسلام را به انسانها می‌آموزد و پیامبر بزرگوار(ص) را می‌شناساند که تکمیل کننده رسالت توحید است و مناسک حج یعنی پرستش، پارسایی، ریاضت، خشوع در برابر خداوند و آنچه که آدمی را به خدا نزدیک می‌کند. تمام اعمال و مناسک حج در ایام ویژه ماه حج (ذی الحجه) در رموز و اسراری پیچیده شده است و زوایای پنهان آن به درستی شناخته نیست و جنبه نمادین و سمبلیک دارد تا حاجی ارکان اعتقاد خویش را به نیکی فهم و درک کند و از اعماق درون لمس و احساس نماید و با تمامی وجود لذت این ادراک را بچشد.
ادراک توحید و یگانه پرستی و نبوت و پیامبرشناسی و در تعقیب آن امام شناسی و معاد و شناختن رستاخیز نه در تصورات ذهنی مجرد و انتزاعی که این شناخت ومعرفت و آگاهی را با گوشت و پوست و عاطفه و احساس ادراک می‌کند. حاجی لباسش احرام است (دوتکه پارچه سفید بی تکلف) پای افزارش ساده و اندک و بی مقدار، کفی با دو بند بر پشت پای تا او را در رفتن همراهی کند و بس. نوشیدنی او آب زمزم و حرکتش طواف برگرد خانه. چه خانه ای؟ یک چهار دیواری و داخل آن چیست؟
حج هجرت است. ازخانه خود به خانه خدای خود و تو اگر آنجا حضور یافتی هر که هستی باش. تشخص، ‌مقام، جایگاه و موقعیت اجتماعی، پایگاه سیاسی و قومی و قبیله ای و فامیلی نه ! اینها نه.آنچه تو را در جمع سایر حاجیان به احرام و طواف وسعی می‌خواند آنکه تو فرزند آدم هستی. همان آْدم که خدایت به نمایندگی خویش فرا خواند و فرشتگانش به سجده ات فرمان یافتند. قبل از عزیمت، پرداختن قرض ها، شستشوی خاطر از کدورت ها و کینه ها. تبدیل قهرها به آشتی ها. تسویه حساب ها و حلالیت خواستن ها و پاک کردن زندگی و وصیت کردن، انگار آماده رفتن به سفری هستی که بی بازگشت است و یا شکلی از مردن تمرینی برای مرگ، مرگی که روزی تو را انتخاب خواهد کرد. از چهار سوی جهان سپید پوشانی همچون تو در این همایش گرد هم آمده اند. بی تکلف، بی تشخص و بی نشانه.
 نشانه تو انسانیت توست. آنجا محشر است خودت را با نیایش و نماز و طواف و سعی بر خداوند عرضه می‌کنی و می‌گویی که بنده خدایی. بندة هیچ چیز و هیچ کس دیگر نیستی و به قول زنده یاد دکترعلی شریعتی خانه ات، همسرت، فرزندت، ثروتت ، منزلت اجتماعیت. پست و مقام و مسوولیتت، همه را در پسَ و پٌشت انداخته و رهایشان کرده ای. حتی وظیفه داری خودت را نبینی باید گم شوی.
به آیینه نگاه نکنی. به آرایش نپردازی. تو کفن پوشیده ای و خود را از یاد برده ای تا خدایت را به یادآوری و خودت را بر او عرضه کنی تو مٌحرمی یعنی هر چه نشانه ای از چیزی در تٌوست بر تو حرام است. در تمام مناسک و اعمال حج با جمعیتی ولی تنهایی. تو طواف می‌کنی و نماز می‌گزاری و سعی می‌کنی و تقصیر و وقوف در عرفات و مشعر و منی داری. تو بر شیطان سنگ می‌پراکنی و قربانی می‌کنی و آنچه انجام می‌دهی رمز آلودست و پرده ای از ابهام بر چهره دارد تا از تو حاجی بسازد یعنی آنکس که چهره ای دیگر یافته و رنگ خدایی به خود گرفته و به خدا نزدیکتر شده و در قیامتی نمادین حضور یافته و اعمال و رفتار خود را از نیک و بد در ترازوی سنجش عرضه کرده و در عرفات و مشعر و منی به خودشناسی و شعور عشق دست یافته و پس از بازگشت ارمغانی بی بدیل با خود به سوغات آورده است.
آری: زایر حج، خویشان و آشنایان و همسایگان را دعوت می‌کند و از این حرکت بی مانند می‌گوید و تبلیغ می‌کند تا مساله حج در افکار و اندیشه ها مطرح شود و موضوع بحث و سخن باشد.
و هر کس آنچه را فهمیده و برداشت کرده و در میعاد خویش با خدا به دست آورده به سرزمین خویش (ره آورد) آوَرَد و به دیگران سوغات دهد و این یک آموزش بزرگ است که هر سال اقلیتی که توانسته اند این حضور بزرگ را درک کنند و در این همایش شرکت کنند به اکثریتی که نتوانسته اند در آن میعادگاه حاضر شوند آموزش می‌دهند.
علیرغم تمام قراردادهای اجتماعی اگر آنها که مسوولند تا این اقلیت را به درستی اعزام کنند به اهمیت کار خویش آن گونه که باید می‌اندیشیدند و در سامان دادن امور مشتاقان و آرزومندان حج ملاک ها و معیارهای بهتری برمی گزیدند امروز سازمان حج و زیارت به اینجا نمی‌رسید که اعلام کند برای هفده یا هجده سال آینده از هیچ مشتاق حج اعم از پیر و جوان و زن و مرد و شهری و روستایی مستطیع و متمکن تقاضا نمی‌پذیرد و هفده سال یعنی مدت زمانی که کودکان و نوجوانان به میانسالی می‌رسند و میانسالان به پیری و پیران می‌میرند و این آرزو را که وظیفه و تکلیف نیز هست به گور می‌برند. مگر پاسخگوی دعوت حج اول پیادگان و بعد سواران به نص ترجمه آیه شریفه قرآن که در صدر این مقال درج گردیده، نیستند که حج یک دعوت عمومی است. برای همه که مستطیع می‌شوند و نه فقط طبقه ای خاص و گروهی معین که در کشور ما همه ساله عده ای با عناوین و اشکال مختلف یا خارج از نوبت به حج می‌روند و بعضاً در تعریف ها و خاطرات و ترجیح خود بر دیگران 10 بار و 20 بار و 30 بار و حتی بیشتر به حج رفتن را مدعی می‌شوند و در جلسات و مجامع بدین امر افتخار می‌کنند.
از چهره حجاج دیگر کشورهای اسلامی پیداست که آمدن به حج یک وظیفه عادی مذهبی تلقی می‌شود و بسیاری از افراد این تمکن و توانایی را دارند اما متاسفانه در مملکت ما هر سال در عزیمت به حج، نفوذ گروهی از افراد و اشخاص با عناوین وزیر و معاون وزیر و نماینده مجلس و استاندار و فرماندار و قاضی و از همه مهم تر بعضاً خانواده ها و فرزندان و وابستگان آنان و یا ورزشکاران و هنرمندان و سیاستمداران و یا عده ای از امامان جمعه و جماعت و وابستگان بعضی از مدیران کاروان ها و دیگر صاحبان قدرت و نعمت را به صورت رانت مشاهده می‌کنی که هر کدام به جای یک روستایی و یا شهری مستطیع ثبت نام شده، جایگزین و اعزام می‌شوند و آنچه برای مسلمان در نوبت به جا مانده و عقب افتاده از سفر به مکه معظمه و مدینه منوره می‌ماند حسرت و اندوه و اشک و آه که فرصت انجام فریضه بزرگ را از او گرفته اند.
کم نبوده اند زنان و مردانی که طی سنوات اخیر رحل اقامت به دیار باقی افکندند و سالیانی را در انتظار به سر بردند و این توفیق از آنان سلب شد. این تبعیضات و ترجیحات هیچ توجیهی عملی و منطقی و یقیناً دینی و شرعی ندارد و محروم کردن عده ای ولو یک نفر از مردم مسلمان است که از حضور در آن میعاد گاه بزرگ که یا صاحب نفوذ نیستند یا صاحب منصب و قدرتمند و آقازاده و یا وابسته به آنان نیستند، در هیچ دسته و طبقه اجتماعی خاصی نمی‌گنجند و از رانتی نمی‌توانند برخوردار شوند و لذا می‌مانند و محروم می‌شوند و سرانجام در نوبت عزیمت عمر به پایان می‌برند و به افرادی که سهمیه آنان را غصب کرده اند به طور قطع سلام و درود نمی‌فرستند.
مشتاقان حضور در حج می‌گویند کاش در این روش های ناصواب تجدیدنظر و تغییری صورت گیرد و تمام مردم نور چشم دولتمردان یا دیگران باشند نه عده ای خاص و گروهی ویژه که اسلام و آیین مسلمانی هیچ مدرک و معیاری را جز تقوی برای برتری یکی بر دیگری بر نمی‌تابد.

محمد خسروی