هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 199

الحکایات فی مقامات الاستان

اندر احوالات عزیزی از اعزاء «السیف»
-طول‌ا... عمرحکومته- مستقر در دارالاماره

این هفته اندر شویم در احوالات آن نشسته بر صدر به ناز آن همای اقبال بر دوشش آمده پرواز آن معلم سابق آن مهندس لایق آن که در دوران اصلاحات حقش شده زایل، مولانا و مقتدانا عزیزاله خان سیف (کثرالله امثاله).
گویند در آبادی بزرگی که از امهات قرای یزد مسما به «اشکذر» بود مولود با سعادت یافت و جهان بر روی او چشم گشود! در اوان طفولیت در کنار گذرگاه از آب و خاک به قول یزدی‌ها (آب گل) بازی می‌کرد و در حال کودکی برای خود باغ و بنا می‌افراشت که پدرش متوجه پیر روشن ضمیری شد که سخت بدو می‌نگریست. پدر شوق زده گفت مرشدا در او چه یافتی؟ گفت هیچ !! پس دردل قوم افتاد که ورپرد ! و عاقبت پرید پریدنی !
در « تذکره مهرورزان» ذیل شرح حال « مهندسان مهرورز» می‌خوانیم: در آغاز به کسوت معلمی در آمد و در مهر و علم سر آمد گشتی، پس به سبب حدت ذهن چندی نگذشت که از«مدرسه اکابر مهندس سازی» مدرک مهندسی گرفت. به سبب حذاقت و تبحر پای بر پلکان نوسازی گذاشت. تا اینکه عهد مهروزان فرا رسید و به خاطر سواد و تدین و حضور در ستاد و سابقه جهاد و اخلاص و ایمان به معاد و داشتن سایز مناسب و قد و وزن مسئولان مهرورز، پست‌های بسیار گرفت!! این حقیر زبان دراز [یادآوری می‌کنم در دستور العمل شرایط احراز مدیران مهرورز سایز مناسب مدیر به شرح زیر آمده است: (قد نه افراشته، شکم نه بیرون زده ، مدل هلوی وزیر بهداشت و. ...)] به دنبال فردی می‌گشتند که مدرسه‌ها را کلاً مقاوم سازی کند، ‌میز و نیکمت‌ها را نو کند، بخاری‌های چکه ای را در بیابان‌های یزد رها نماید و به ارتفاع دیوارهای آموزشگاه‌ها بیفزاید.
لذا او را بر کرسی نوسازی مدارس نشاندند.چون از خود هنرها نشان داد میراث فرهنگی را به وی سپردند و او سخت میراث پاس داشت و گویند از هنرهای وی معرفی سنگ‌های تاریخی و اماکن فرهنگی در چند کتب بود که دعای خیر دزدان را در پی داشت. چه در عهد او سنگ مسجد جامع بر بودند پس به جبران مافات نذر نمود که روبه روی مسجد جامع یزد در عمارت دارالحکومه نشیند و تا سنگ قیمتی و گرانبهای به سرقت رفته پیدا نشود از جای نجنبد ان شاءا... چنین شود.
مولانا فلاحزاده امیر تام الاختیار دارالعباده در تمجیدش گفت که از بس لیاقت در عهد میراث داری از خود به در کرده پایتخت نشینان و صاحب اختیاران میراث فرهنگی و سینه زنان و تعریف کنندگان کوروش حاضر به از دست دادن او نیستند.
پس بوالفضولی گفت از آن سر و بالا کپی بگیرید اصل را به دارالحکومه ببرید و کپی را به اداره میراث گذارید که این پیشنهاد در شورای انتخاب کنندگان روسا رأی نیاورد.
چون چندی به فرمانداری گذراند معاندان کوردل شایعه افکندی که فرمانداری.(افت) کرده بازرس فرستادند بررسی‌ها نشان می‌داد جاسوسان آمار غلط به پایتخت فرستاده بودند و جمله هایی این گونه قلمی کرده بودند. مثلاً حاکم قبلی قد 179 وزن 128 الحال قد 156 وزن 55 پس امر به صدور تکذیبیه شد و در پایان آمد که راوی مزاح کرده است.
مهرورزان خواستند از «سیف» تقدیر به عمل آورند بنابراین نامش را در لیست مسافرت کنندگان به دیار غربت قرار دادند تا به سیر و سیاحت بپردازد و بر هنرمندی و تجربه خویش اضافه کند. به هر تقدیر قرعه فال به نام وی زده شد. به دیاری روانه گردید تا نامش در ردیف کسانی قرار گیرد که می‌خواهند ایران را به ژاپن اسلامی تبدیل کنند.
همچنین گفته شد او را از آن جهت«سیف» گویند که در کارهای بزرگ برندگی از خود به در می‌کند لذا او را (مثال السیف) و بعداً سیف نامیده اند.
زبان دراز برای اینکه از گروه تبریک گویان عقب نماند به سبک خود انتصاب را تبریک می‌گوید و امید دارد سارقان سنگ، رشوه گیران، زمین خواران،‌ گیرندگان هدیه زیر میز و روی میز و افرادی از این دست در دارالعباد تیغ‌ها را غلاف کنند و این انتصاب مایه خیر و خوبی برای یزدیان صبور و دعاگو باشد دوام دولت مستدام. زیاده عرضی نیست.

زبان دراز