هفته نامه آیینه یزد

انعکاس آیینه شماره 199

به یاد استاد

از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش

استاد احمد مدقق یزدی را بیش از سی سال بود که از نزدیک می‌شناختم. سالهای اول استخدامم در آموزش و پرورش یزد بود و جلسات دبیران ادبیات به صورت انجمن ادبی با همت و حضور مرحوم کیانی دبیر شاخص و با سواد و متواضع و بی ادعای آن روزگار و دیگر استادان و دبیران ادبیات فارسی برگزار می‌شد. این گردهمایی پیوسته و منظم بود. مدیریت جلسات را استاد کیانی برعهده داشت. چهره‌های سرشناس و مشهور و توانمند فراوان بودند و صدر مجلس به وجودشان مزّین بود و ما که سالهای نخستین خدمت را آغاز کرده بودیم از فیض حضور در آن محفل برخوردار می‌شدیم و از خرمن تجربه آن بزرگواران خوشه‌ها می‌چیدیم. نکات بحث بر انگیز آن روزها دستور زبان فارسی بود و از جمله صاحب نظران یکی مرحوم عطار بود و دیگری استاد مدقق یزدی. خدایشان در جوار رحمت بی منتهایش مقرر فرماید.
اگر در گفتگو و اظهار نظر از ما جوانترها مطلبی گفته می‌شد که احیاناً نادرست بود این فرهخیتگان با زبانی متین و فاخر که سرشار از تواضع وادب بود بدون اشاره به نادرستی مطلب، به زیبایی کلام صحیح را برکرسی تفهیم می‌نشاندند. مدقق درکسوت تدریس، استادی مسلم و بی نظیر و در جایگاه معاونت دبیرستانی چون ایرانشهر توانمندی با صلابت و با درایت بود. در بررسی متون ادبی و تاریخی مصححی نکته سنج و باریک بین و در سخن گفتن استواری و فخامت را بن مایه کلامش کرده بود و کلمات را بجا و بهنگام به استخدام می‌گرفت.واژه‌ها مرواریدگون در رشته سخنش از پی هم می‌آمدند و شنوندگان و مستمعین را حظّ و بهره ای بود. اگر اندیشه ای را درست می‌یافت و در تحلیل هایش به نتیجه رسیده بود در بیان آن هیچ ابایی نداشت.
 در دشواری‌ها و ناملایمات زندگی محکم و استوار بود. دوست نداشت خانه وجودش را غم و اندوه فراگیرد و اگر سختیها وآلام بر سرش سایه می‌گسترد تلاش می‌کرد تا غم او دیگران را اندوهگین و غمناک نکند با دل خونین لب خندان می‌آورد و در زدودن اندوه از خاطر دوستان و یاران اهتمام می‌ورزید.
اگر با کسی عهد و پیمان دوستی و رفاقت داشت رشته این پیوند را هیچ بهانه ای نمی‌توانست از هم بگسلد و سال‌های جوانیش را با ورزش گذرانده بود و در دوچرخه سواری درآن روزگاران از ممتازین و برگزیدگان بود پس از دوران تقاعد و بازنشستگی در آموز‍ش و پرورش به دانشگاه یزد رفت و مجله دانشگاه را به خوبی و زیبایی تدوین می‌کرد. مقالات علمی و ادبی فراوان توسط او دراین مجله چاپ و نشر یافت. و خود با قلم زیبایش آثار نیکویی درآن سال‌ها به نگارش درآورد و تعدادی از آن مقالات تا همین اواخر در هفته نامه آیینه یزد به زیور طبع آراسته شده است. 
به شاعران بزرگ به ویژه حافظ شیراز ارادتی خاص داشت و تک بیتهای لسان الغیب چاشنی سخنش بود. بسیاری از شاگردان قدیمش که امروز در مناصب گوناگون فعالیت می‌کنند به صلابت و قاطعیت و شجاعتش درتدریس و مدیریت اذعان دارند و از اینکه در محضر استاد تلمذّ کرده اند به خود می‌بالند.
سالهایی را در مجتمع آموزشی حضرت مجتبی (ع) وابسته به شرکت فرهنگیان یزد تدریس می‌کرد و مدتی طولانی و تا پایان عمر از اعضای هیئت مدیره این مجتمع آموزشی- فرهنگی بود و اولیاء مجتمع از آرا و نظراتش بهره می‌بردند.
جمود و کهنه گرایی را بر نمی‌تابید و آرا و اندیشه هایش را پیوسته نو و به روز می‌خواست. خوش لباس و بامعرفت و به قول امروزیها لارج ودست و دل باز بود. انسان فرهیخته و فرهنگی و روشنی بود و همواره جامعه فرهنگیان و معلمان را معزز و محترم می‌خواست. 
می گفت: معلم باید از بهترین امکانات زندگی برخوردار باشد. تلاش معاش نباید او را از اهداف اصلی باز دارد وضعیت امروز دبیران و معلمان و داستان معلم سرخانه را برنمی تابید و همواره در رنج بود که چرا عده ای از معلمین ما به چنین سرنوشتی دچار شده اند اعتقادش این بود که یا دبیری باید کرد یا وزیری. کمتر را دون شأن معلم می‌دانست.
آثار ارزشمندی در تصحیح متون برجای گذاشت که آخرین آنها کتاب «تحفه سامی» است اثر سام میرزای صفوی که به تازگی چاپ ونشر یافته است وعنوان برترین تصحیح را به خود اختصاص داده است.
اگر برای کاری به او مراجعه می‌کردی و یا وی را واسطه انجام کاری قرار می‌دادی تا به سرانجام و نتیجه رساندن کار از پای نمی‌نشست و دائماً پیگیر بود در سالهای پایانی عمر ابتلای فرزند جوانش به بیماری صعب العلاج جانش را آزرده بود و غم جانکاه فراق فرزند دلبند، آخرین رمق‌های حیات را از او گرفته بود. در جریان بیماریش وقتی احوالش را می‌پرسیدی علیرغم رنگ رخساره که از سرّ ضمیرش خبر می‌داد می‌گفت خیلی خوبم و کسالتی ندارم. از مداهنه و چرب زبانی و تعارفات کلیشه ای رایج می‌رنجید و صراحت لهجه را می‌پسندید و دوست داشت. در یک کلام «ادب درس و ادب نفس» هر دو را با هم داشت.
خداوند آن عزیز سفر کرده را قرین رحمت و مغفرت فرماید و خانواده و بستگان و بازماندگانش را صبری جمیل و اجری جزیل عنایت کند.

محمد خسروی