انعکاس آیینه شماره 202
سخنی با متولیان تعلیم و تربیت
در باب پیش کسوتان آموزش و پرورش
در دهههای اخیر چنانکه سنت گذشتگان بوده و اکنون نیز هست بزرگان و سالخوردگان و پیشکسوتان را عزیز و محترم میشماریم و بر اعزاز و اکرامشان میکوشیم. دستورات عالیه اسلام و سیره پیامبر گرامی(ص) و ائمه معصومین (ع) بر بزرگداشت بزرگان و ریش سفیدان و مهتران هر جامعه تاکید دارند و رسول اکرم فرمودند:«ارحموا صغارکم و اکرموا کبارکم». در مجالس و محافل به پاس بزرگداشتشان بر پای میایستیم. جای خود را به آنان میدهیم و سخنانشان را با ادب و تواضع میشنویم. در محضرشان زانوی تلمذ بر زمین مینهیم و چون شاگردی در باب استاد نصایح و پندهاشان را که نتیجه تجربه سالیان است به گوش هوش مینیوشیم. در حد امکان و توان نیازشان را بر میآوریم. در کاهش آلام و دردهایشان سعی بلیغ داریم و تا آنجا که از عهده مان بر میآید میکوشیم تا فراغتشان مضاعف و آسایششان، با دوام و مستمر باشد.
این وظیفه دینی و اخلاقی و اجتماعی و انسانی ماست و سنت حسنه ای که همیشه بر دوام بوده است تا فرزندانمان دریابند که حرمت بزرگان وظیفه است. این بزرگان اگر معلمان ما باشند مسئولیتمان دو چندان است زیرا آنان علاوه بر مقام سروری و بزرگتری در تعلیم و تربیت ما تاثیرگذار و نقش آفرین بوده اند. در دستگاه آموزش و پرورش اما تصویری نمایان و شفاف از معلمان و متعلمان، استادان و شاگردان و متقدمان و متاخران دیده میشود. معلمان امروز شاگردان دیروزند و معلمان دیروز در قامتی شکسته و خمیده سالهای پایانی عمر را میگذرانند و آن چهره شاداب و بر و بالای رسا و طراوات زیبایی ستودنی در گذار ایام فرسوده و رنگ ارغوانیش زعفرانی و سپید مویی است تکیده و از نفس افتاده و روزگار جوانی را در خاک جستجو میکند و یا بسیاری از اینان روی درنقاب خاک کشیده و از این خاکدان گذشته اند.
علیرغم دشواریهای روزگار این پیشکسوتان میکوشند تا نیازهای روز افزون خود را حتی از فرزندان خویش مخفی کنند تا مبادا آنان را دچار مضیقه و تنگنا ببینند اگر چه در رفع احتیاجات بیشتر از همیشه وابسته دیگرانند اما عزت نفس و مناعت طبع و بزرگواری روح آنان را وامی دارد تا استوار و پایدار بمانند ولی آموزش و پرورش این دستگاه عریض و طویل که متولی فرهنگ و تعلیم و تربیت است و عهده دار سر سبزی و شادابی بوستان دانش و فضیلت باید حرمت باغبانان پیر را بیشتر پاس بدارد و در اعزاز و اکرامشان اهتمام ورزد و در توزیع خدمات مقدمشان بداند و معیشت و درمان و بیمه و یا سایر خدماتی را که وظیفه دارد تدارک کند وجهه همت خویش نماید و چون دستورالعملی نانوشته و منشوری اخلاقی نصب العین خویش قرار دهد. تا مبادا به ذهن پیش کسوتان خطور کند و بگویند :
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
جای بسی قدردانی و سپاس است که شاغلان آموزش و پرورش به دستور مقام وزارت از مزایای بیمه و کارت طلایی آن بهره مندند. گرچه ممکن است در طول سال کمتر نیازی هم به دارو و درمان و پزشک و معاینه و آزمایش و غیره پیدا کنند چرا که نیروی جوانی دارند و مرکب تیز تک برنایی را در عرصه زندگی به جولان درآورده اند و سلامتشان پایدار است و مستدام و ان شاءالله این چنین باد.
اما ریش سفیدان و گیس سفیدان قوم که قفل تنشان دیگر شکسته بسته است و هر روز به بلیه ای دچارند، گوششان با سمعک میشنود و چشمشان با عینک میبیند و پایشان به عصا محتاج است و قلبشان در تپیدن تعلل میکند و اعضا و جوارحشان هرکدام به نقصی دچار، از داشتن این مزیت محرومند. کارت طلایی که در هر مطب و دفتر پزشک حاذق و متخصصی مطالبه میشود برای بازنشستگان فعلاً محلی از اعراب و محملی از قانون ندارد.
دستشان کوتاه و خرما بر نخیل است. ای کاش متصدیان و متولیان آموزش و پرورش- که عمرشان به بلندای آفتاب زیاد باد - از قول به عمل میگراییدند و گوهر تابناک برخاک افتاده این عزیزان را بر سریر عزت مینشاندند که به قول صائب تبریزی:
آن که گریان به سرخاک من آید چون شمع
کاش در زندگی از خاک مرا بر میداشت
و صدا البته چرخ دوار روزگار برمدار خویش همچنان میچرخد و هر کسی چند روزه نوبت اوست.
«و تلک الایام نداولها بین الناس»
به قول یغمایی جندقی:
آنچنان زی که چو میری برهی
نه چنان زی که چون میری برهند
راستی را که ما بر سر چهار راه زندگی به کدام سو نظر داریم و در خدمت بندگان خدا کجا ایستاده ایم؟ حرمت قد خمیدگان و موی سپیدان وپیش کسوتان تعلیم و تربیت و فرهنگ افتخار است و خوشا آنان که بر سکوی این افتخار قامت بر افراشتند.
محمد خسروی