طنز شماره 204
اندر حکایات آلودگی هوا و رد پای دیگران
جدم که در میان مردم زمان خود به طویل اللسان معروف بود در عالم رویا به من گفت: نوه عزیزم در روزگار ما شنیدم که میگویند در کشور جا بلقا، آلودگی هوا، پایتخت و شهرهای بزرگ آن را در نوردید پس دولتمردان آن کشور مصوب کردند بهترین راه، تعطیلی و خروج مردم از شهرها و رفتن به ییلاقات است در حالیکه این بحران کشورشان را فرا گرفته بود مطلب زیر را در روزنامههای آن روز همان کشور چاپ نمودند و سینه به سینه نقل میکردند.
روزنامه ارگان حزب راستها نوشت: توطئه آلودگی هوا ساخته و پرداخته نابخردان و مخالفان است و این توطئه با اسم رمز هشدار شروع شده و کوردلان به آن دامن زده اند و عده ای از عوامل آن هم دستگیر و در دارالحکومه به آلوده ساختن هوا اعتراف کرده اند. مدارک نشان میدهد صد هزار تومان هم! پول دریافت کرده اند همچنین استکبار آن زمان از طریق یک کشور سامی زبان برای عوامل آلودگی هوا پول فرستاده مدرکش هم به یکدیگر نشان میدادند.
روزنامه غرب ارگان حزب چپها نوشته بود: جناح حاکم آن زمان برای ایجاد خفقان! با سوزاندن کتابها و روزنامهها دود تولید کرده و به خانه روشنفکران فرستاده است و احتمالاً در اعلام ارقام و آمار هم صداقت لازم به کار گرفته نشده است.
در آن اوضاع رادیو و تلویزیون با به تصویر کشاندن زبالههای جمع آوری نشده فرنگیها و کارتون خوابهای آمریکا و ماشینهای در برف مانده اروپا و تهیه نماهنگی که گل و بلبل و تصاویری از هوای لطیف پایتخت پخش میکرد گفت: خیلی وضع اروپا و آمریکا بد است و اقتصادشان ورشکسته شده است و بروید خدا را شکر کنید که زیر سایه دولت ما هستید!!
اداره محیط زیست اعلام کرده بود هوای مرکز بلاد ما از مرز هشدار گذشته است. دولت جابلقا گفت: صبر کنید به زودی بادی میوزد باران میبارد و توطئهها را از بین میبرد البته یکی، دو تا، سه تا بچه و اولاد هم کم است باید نوزاد را به تولید انبوه رسانید و. . . بزودی هیچکس فقیر نخواهد ماند با خیال راحت استراحت کنید که، هستیم«فرزند کمتر نه، اولاد بیشتر بلی»
مدیر مسئول آیینه خطاب به این حقیر گفت: نوه محترم طویل اللسان بیدار شو! غذای سنگین خورده بودی حرفهای بیربط میزدی ! ماست یعنی کشک! این درست است. . .
زبان دراز