انعکاس آیینه شماره 208
صدای به شماره افتادن نفسهای دارالعباده
شنیده میشود!!
چند صباحی است آلودگی هوا به عنوان یک معضل چهره خود را نمایان ساخته است، امروز تهران، اصفهان، قزوین و فردا یزد.
مردمی که صبحگاهان از مسیر شمال غربی «دروازه قرآن» وارد یزد میشوند میبینند چتری از دود سیاه آسمان یزد را پوشانده و اگر از جانب شهرستان تفت هم وارد شوند هیچگاه یزد دیده نمیشود.
آیا آلودگی یزد قابل پیش بینی بوده و یا اکنون قابل کاستن و بهسازی میباشد؟ آیا دوراندیشان قوم تدبیری اندیشده اند یا آلودگی هوا در چنبره مشکل مدیریتی که همانا «عدم پیش بینی و عدم استقبال و پیشگیری لازم است» گیر کرده و به عنوان دردی مزمن رخ مینماید؟
سالیانی نه چندان دور به هنگام بازدید ریاست وقت سازمان محیط زیست کشور اعلام شد: یزد دومین شهر آلوده از نظر آلایندههای صنعتی است. همچنین کارشناسان آن زمان گفتند: وضعیت جغرافیایی یزد (محاصره شدن در میان کوه) و پستی ارتفاع، همچنین قرارداشتن در ناحیه گرم وخشک و کم باران بودن منطقه و نیز احداث کارخانههای آلاینده هوا در مسیر بادی که به طرف یزد میوزد و... از عوامل تشدید کننده این امر میباشد.
آن روزها مقامات استان نشستند و گفتند و برخاستند و مقرر داشتند که باید کمربند سبز ایجاد شود و توسعه یابد. همچنین بر کنترل و اجباری نمودن نصب فیلتر برای دودکشهای کارخانه ها، عدم تردد ماشینها در خیابانهای مرکزی به خصوص اطراف میدان تاریخی امیر چقماق و مسجد جامع و برای طرح ترافیک خیابان امام خمینی (ره) و قیام و امثال آن برنامه ریزی شود و اکنون بعداز گذشت یک دهه میزان تحقق این بایدها و نبایدها و اجرایی نشدن تصمیمات مشخص نیست.
در حالیکه امید میرفت تدابیری مناسبتر و به روزتر از اقدامات پیشینیان نیز اندیشیده شود ولی با کمال تاسف از بهبود وضع محیط زیست یزد بوی خوشی به مشام نمیرسد.
ای کاش عکسهای هوایی شهر یزد مربوط به دهه شصت تاکنون را در دست داشتیم تا بتوانیم مقایسه کنیم و به تحقیق دریابیم که همراه با رشد بی رویه شهری در ایجاد بوستانهای جدید متناسب با این رشد، تا چه اندازه کوتاهی و غفلت شده است. با تخریب باغها و فضاهای سبز درون شهر و محلات اطراف آن فضاهای سبز قدیمی به برگ سبز در کویر بیتوجه بوده ایم. همگام با توسعه و ایجاد شهرکهای صنعتی و کارخانههای جدید اقدامات هم حجم و هم اندازه با ویرانگریهای محیط زیست انجام نشده و اقدامی صورت نگرفته است. نمیدانم اوضاع فلکی چه بر سرتدبیر ساکنان کهن دژ پارسایی آورده که چنین شده اند! آنها را چه شده که تدبیری خاص و مهم از سوی اولیای امر برای تلطیف این صعوبت و خشونت صورت نداده اند و معلوم نیست با یزد چه کرده ایم؟ چه فضایی برای امروزیان و چه فاجعه ای برای فرادییان گذاشته ایم؟
با یک نگاه به عکسهای هوایی منطقه یزد در مییابیم که ایجاد فضاهای سبز پیشکش، باغها و درختان بسیاری به تبر سودجویی افراد و با اره بی خیالی بعضی از مسوولان نابود و تغییر کاربری داده شده است.
اگر انسانی متعهد ودلسوز این عکسهای قدیمی را ببیند خواهد گریست. جای خالی باغهای بسیاری در حومه و حتی درون شهر کویری خالی است. باغ و کوچه باغهای نعیم آباد، مهدی آباد، کسنویه، امیرآباد و درختهای کهنسالی که بی مهری زیادی دیده اند و بوستانهای فراوانی که خشکانده و به اصطلاح قانوناً تغییر کاربری داده شده اند امروز گواه بر ظلمی میباشد که بر یزد رفته است.
آیا کسانیکه اجازه بریدن درختان پارکها و معابر عمومی، کوچه باغها و بخصوص خشک نمودن سودجویانه باغها را داده اند و یا خدای ناکرده عالمانه و عامدانه و حتی آمرانه چشم بسته اند، آیا روزی به جرم بیمار ساختن یک شهر مواخذه نخواهند شد ؟ آیا مدیران ارشد اجرایی استان نباید آنها را به محاکم صالحه میفرستادند؟
آیا وقت آن نرسیده مسئولان محیط زیست اطلاع رسانی دقیقی از اقدامات خود ارائه کنند؟
آیا آن سازمان میتواند میزان تخریبی از فضای سبز که گران سنگ ترین میراث و سرمایه پدران سختکوش و دیندار کویر نشین یزدی بود به ما ارائه دهد؟
افسوس که فرزندان ناخلفی نمیدانستند که کاشت و پرورش درخت در قلب کویر همتی اهورایی و سختکوشی بسیار میخواهد آنها نمیدانستند که نیاکانشان «نیست» را، «هست» کردند و از قلب خشک کویر حیات بیرون آوردند ولی فرزندان آنها چه کردند؟
آیا نشانی از آن همت و توان در آنها یافت میشد؟ آیا میزان خاک و آب حاصلخیزی که به اسم بلوک و تیغه آجر تاکنون از یزد خارج شده مشخص گردیده است؟ آیا بهره یزد با این بی آبی و کمبود خاک رس فقط هوای آلوده بوده است و بس؟ آیا میانگین و آمار رشد جمعیت توسعه شهر با فضای سبز هماهنگ است؟
آیا اولیای امر تدبیری ضربتی برای بهبود این امر دارند یا کمافی السابق منتظریم تا حادثه ای چهره نماید، آنگاه طرحهای ضربتی البته کم اثر و به ظاهر مسکنی عرضه کنیم و یا اصلاً میگوئیم یزد که پایتخت نیست، که تدبیری در خور خواسته باشد، مردم آن هم که آرام و نجیب هستند!!
ولی (دیری) نمیپاید که به مناسبت فقدان هوای پاک و آب سالم مجلس ترحیم و تعطیل عمومی به پا کنیم! و دوباره چند دهه دیگر کسی پیدا شود و بنویسد که چه کردید؟ ولی میدانم ! اگر بخواهند میتوانند زیرا:
همت اگر سلسه جنبان شود
مور تواند که سلیمان شود
محمدعلی وزیری