طنز شماره 212
اندر قصه عزل وزیر و حذف وزارت متبوعش
از آنجا که رییس الوزرا مصمم است در راستای کوچک کردن بدنه دولت و به دید این زبان دراز در جهت «پاتک» به مجلس محترم با عدم معرفی وزیر جدید، وزارت راه و ترابری را در وزارتخانه ای دیگر ادغام کند، زبان دراز که خود حکیمی بی همتا و استاد ساختار اداری و تشکیلات سازمانی و در یک کلام ذوالفنون است و در بی ربط حرف زدن نیز استاد میباشد ماجرای خوابی را که دیده ام برای خوانندگان تعریف میکنم:
در عالم رویا با صدای بلند میگفتم: وزارت راه را در وزارت بهداشت و آموزش پزشکی ادغام کنند و آن را وزارت راه و سلامتی نام نهند چرا که با توجه به تصادفات جاده ای و خروج ریل قطار و سقوط هواپیما مبدأ مسافرتها شده، منزل و مقصد آن بیمارستان! »
وزارت راه را در وزارت نیرو ادغام کنند و اسمش بگذارند وزارت نیمراه چون نیمی از نیرو و نیمی از راه گرفته شده است چرا که در کنار هر جاده و ریل قطار و فرودگاه تیرهای چراغ برق نصب شده است ومی تواند رابطه تنگاتنگ داشته باشد.
وزارت مذکور را در وزارت کار ادغام کنیم چرا که بیشترین سرکار گذاشتن مردم توسط وزیر سابق راه بود و با قول و قرار فرمان میرانده است و از سوی دیگر بسیاری از پیمکانکارها به ادعای بعضی از نمایندگان تا چند سال دیگر باید بروند و بیایند و طلب کار باشند.«والعهده علی الوکلا»یا باستناد برنامه (صرفاً جهت اطلاع سیما). بدین علت مطلب فوق معروض گردید که زبان دراز قرار است با مدرک بنویسد.
راستی چرا در وزارت مسکن و شهرسازی ادغام نشود ؟چون اگر راه نبود کسی به مسکن نمیرسید و این ضرب المثل که «این راه که میروی به مسکنستان است » هم تداعی میکند و با توجه به برنامههای وزارتین تا چند سال دیگر کسی بی خانه نیست و دیگر راه ساخته نشده هم نداریم طبیعتاً طی سالهای آینده نیازی به حضور وزیر راه هم نیست یا شاید هر دو وزارتخانه کم کم منحل شوند.
پیشنهاد میکنم بهتر است وزارت راه را در وزارت نفت ادغام کنند و اما از ربط این دو بگویم راهها دست انداز و بالا و پایین بسیار دارد، بها و بازار نفت هم بالا و پایین میره خیلی هم نامیزان است پس یک جوری با هم رابطه دارند و برای شکوه بهتر و برای افتتاح وزارت جدید از رییس جمهور ونزوئلا برادر چاوز دعوت کنند چون در راه ایران « کثیر السفر» است و کشورش هم نفت دارد.
با توجه به استیضاحهای در پیش رو کمی صبر کنید چون وزیر بازرگانی و کشاورزی هم روی لبه تیغ هستند با استیضاح آنها همه را درهم ادغام کنیم. یک وزارتخانه درست میکنیم اگر میپرسید چه ربطی دارد؟ عرض میکنم چون روستاها و کشاورزان در نیمه راه معطل مانده اند بازرگانی هم که احتیاج به بندر و ناوگان حمل و نقل دارد پس راه و کشاورزی و بازرگانی یک جوری به هم ر بط پیدا میکنند. در این مورد بهتر است از نخست وزیر چین هم برای افتتاح دعوت کنند زیرا این کشور، زحمت کشاورزان و صنعت گران ایران را کم کرده از بند تنبان تا سنگ قبر و میوه و حتی فرش و لباس و جانماز و سجاده و دیگر اجناس بنجل وارد کرده است پس دیگر احتیاجی به زحمت این اقشار نیست پیشنهاد میشود اسم وزارتخانه جدید را وزارتخانه (بکر) مخفف بازرگانی و کشاورزی و راه بگذارند تا مجلسیان بفهمند پیشنهاد زبان دراز «بکر» است و دست نخورده.
در اینجا بود که در اثر داد و فریاد یکی از فرزندانم بیدار شدم وشنیدم والده مکرمه فرزندان که رکنی از عیالات متحده میباشد میگوید: زبان دراز چرا در خواب این گونه حرف میزدی و داد و بیداد میکردی؟ امروز چه اتفاقی برایت افتاده صد بار به تو گفتم این قدر روزنامهها را ورق نزن. . . در این هنگام با خود گفتم :
نمی دانم چرا حقیر زبان دراز شده پیشنهاد دهنده، بهتراست اکنون که صحبت چین شد در عالم بیداری یک مثل چینی برای اطلاع عرض کنم؛ کنفوسیوس میگوید: وقتی فیلها میجنگند علف ها« له» میشود.
زبان دراز
Vaziri42@yahoo.com