هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 243

رابطه اختلاس و داستان طوطی و بازرگان!!

روزی پسرک دلبندم پرسید: « پدر عزیزم این اختلاس که همه از آن سخن می‌گویند یعنی چه؟
با عصبانیت گفتم: به تو چه مربوط!
بدون توجه به جواب من ادامه داد: آیا این اختلاس با اخلاص دوستان مخلص و درجه خلوص آنها در رفاقت ارتباط دارد؟
گفتم: عزیزک بابا برو مشقت را بنویس این حرف‌ها و کارها مربوط به تنی چند که خود را از بزرگان می‌دانند یا با از ماه بهتران ارتباط دارند! به بچه‌ها مربوط نیست برو عزیزم برو ای نور چشمی!!
مانند والده مکرمه اش وقتی به یک چیزی «گیر» می‌دهد ول کن نیست دوباره ادامه داد: مبلغ اختلاس چقدر بود؟ بابا اگه ما یارانه‌هامان را پس انداز کنیم به اندازه آن می‌شه؟
گفتم: بابا جان این اعداد مربوط به عوام نیست به بعضی از خواص مربوط است!!
دیدم: حالیش نشد.
گفتم: به اندازه عیدی ده میلیون کارمنده!
گفت: بابا حالا کارشان خوب بود یا بد؟
گفتم: بد و خوبی آن را زمان تعیین می‌کنه.
گفت: حالا چه کارش می‌کنند؟
گفتم: اگر نگذارند پای خطای انسانی، توطئه دشمن و خرابی ماشین حساب!
دیگه دست چک به او نمی‌دهند! یا با او قهر می‌کنند؟
گفت: بابا جان پس خودکشی رییس بانک در کره که همین امروز. . .
گفتم: بابا جان داستان طوطی و بازرگان و مُردن طوطی و پیامی که به طوطیان داد.
این پیام بوده. . . .
گفت: بابا اونوقت با کمبود گورستان روبرو نمی‌شویم؟
گفتم: مشقت را بنویس بچه!! 

 زبان دراز