هفته نامه آیینه یزد

انعکاس آیینه شماره 250

«امام حسین(ع)»
من برای اصلاح و نجات امت جدم برخاسته‌ام
 

پیامبر گرامی اسلام (ص) در آخرین حج خود در محلی به نام غدیر خم نزدیک جُحفه حضرت علی (ع) را به جانشینی خویش انتخاب کردند. شیعیان خلافت و جانشینی پیغمبر را حق مسلم علی(ع) که همان حق مردم است می‌دانند. مولای متقیان به ناچار برای مصلحت عموم مسلمانان در زمان سه خلیفه پس از پیغمبر (ص) در خانه نشست. بعد از کشته شدن عثمان مردم با حضرت علی (ع) بیعت کردند و در سال چهلم هجری امام اول شیعیان در مسجد کوفه به دست ابن ملجم به شهادت رسید.
بعد از حضرت علی (ع) شیعیان در کوفه با امام حسن(ع) بیعت کردند. دومین پیشوای شیعیان در سال 49 هجری با زهری که با توطئه و دسیسه چینی معاویه به ان حضرت دادند شهید شد و ولایت و امامت به حضرت حسین بن علی(ع) رسید. 
«معاویه مردی حیله گر، دور اندیش و مردم شناس بود تا آنجا که می‌توانست دشمنان خود را با مال و با چرب زبانی می‌خرید و چون بر بخشش‌های او خرده می‌گرفتند، می‌گفت: این بخشش‌ها در مقابل هزینه‌های جنگی چیزی نیست. می‌خواست بگوید با این پول از افروختن جنگ جلوگیری می‌کنیم. درباره حیله‌گری و زیرکی او گفته‌اند که اگر هفت در را به روی او می‌بستند وی سرانجام راهی برای گریز خود پیدا می‌کرد. معاویه در سال 60 ه در سن هشتاد سالگی مرد و او را در دمشق دفن کردند.» 1
«یزید بعد از رسیدن به حکومت و خلافت در نظر داشت خاطر خود را از بزرگان قریش آسوده کند و از کسی که بیش از همه می‌ترسید نواده پیامبر اسلام (ص) حضرت حسین علی(ع) بود. به حاکم مدینه نوشت از حضرت حسین(ع) بیعت بگیر و اگر نپذیرفت او را به قتل برسان.
ولید حاکم مدینه حضرت را طلبید و پیام یزید را به وی رسایند امام حسین (ع) بر آشفت و فرمود:« نه تو و نه او نمی‌توانید مرا بکشید سپس رو به حاکم کرد وفرمود: یزید مردی شرابخوار و فاسق است و شایستگی زمامداری مسلمانان را ندارد. . .»2
سومین پیشوای شیعیان و سرور آزادگان جهان به سوی مکه حرکت می‌کند و درنامه‌ای به برادرش محمد حنیفه می‌نویسد.« این وصیتی است که حسین‌بن‌علی (ع) به برادر خود محمد حنیفه می‌کند. حسین(ع) به وحدانیت و یگانگی خداوند شهادت و گواهی می‌دهد که محمد(ص) بنده او و پیامبر او است و اعتراف می‌کنم که بهشت و دوزخ حق است و خداوند در قیامت همگان را بر می‌انگیزاند. من خروج نکردم برای راحت طلبی و خوشگذرانی و نه از روی ستم ونه بمنظور فساد کردن بلکه مقصود من اصلاح امت و نجات دادن اجتماع از انحراف است می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و روش من مانند جدم و پدرم علی بن ابی طالب (ع) است پس هر کس مرا با این هدف حق و مقصد خدایی بپذیرد به صلاح و سعادت خود رسیده و آن کسی که مرا رد کند، ‌من بر مشکلات تحمل دارم تا هنگامی که خداوند بین من و قوم من به حق حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است و این وصیت من است به برادرم و موفقیت من با نیروی خداست و بر او اعتماد کردم و به سوی او انابه می‌کنم. . .» 3
دهم محرم سال 61 هجری قمری حضرت امام حسین(ع) و 72 تن از یاران و خانواده‌اش به دست گروهی که خداوند درباره آنها فرموده است«از حیوان پست ترند» به شهادت رسیدند. هنگامی که عمرسعد فرمانده کوفیان و یزیدیان دستور حمله به همراهان و یاران امام حسین(ع) را صادر کرد گفت: ای لشکر خدا برخیزید و به نواده پیغمبر و خاندانش حمله کنید. مورد خطاب عمر سعد نه یهودیان بودند، نه مسیحیان بلکه سنگدلان و خونخوارانی مسلمان نما بودند که به امام عادل، نواده پیغمبر و فرزند مظهر عدالت یورش بردند در حالی که بارها رسول گرامی اسلام در حق حضرت امام حسین (ع) سفارش و توصیه‌های لازم را نموده بود.
«در روز عاشورا «امام حسین (ع) برمرکبش سوار شد حمد خدا را گفت ستایش او را کرد آنچه سزاوار مقام ربوبی بود بیان فرمود و بر پیغمبر خاتم محمدمصطفی (ص) و فرشتگان و فرستادگان الهی با بیانی شیرین درود فرستاد سپس فرمود: مرگ و پریشانی بر شما ای مردم که حیران و سرگردان بودید و ما را به دادرسی خویش خواندید. همینکه ما شتابان برای دادرسی شما آمدیم شمشیری که می‌بایست طبق سوگندهایتان برای یاری ما بکشید بر روی ما کشیدید و آتشی را که ما به جان دشمنان مشترکمان افروخته بودیم برای خود ما دامن زدید امروز به نفع دشمنان خود و زیان دوستان گرد آمده‌اید با اینکه دشمنان شما نه رسم عدالتی در میان شما گذاشته‌اند و نه امید تازه‌ای به آنان بسته‌اید وای برشما ما را رها کردید. . . .مرگ برشما ای بردگان اجتماع و رانده شدگان احزاب و رها کنندگان کتاب و تبدیل کنندگان احکام الهی. ای جمعیت سراپا گناه وای شریک شدگان شیطان و خاموش کنندگان چراغ‌های هدایت پیغمبر (ص). . . آگاه باشید – ابن زیاد این فرومایه فرزند فرومایه - مرا بر سر دو راهی نگه داشته‌ راهی به سوی مرگ و راهی به سوی ذلت هرگز مباد که ما ذلت را بر مرگ اختیار کنیم خدا و پیغمبرش و مردم با ایمان و دامن‌های پاک و پاکیزه که ما را پروریده و مردمی که زیر بار ستم نروند و افرادی که تن به ذلت ندهند همه و همه به ما اجازه نمی‌دهند که فرمان بری از لئیمان را برکشته شدن شرافتمندانه بر گزینیم. . . وای بر شما ای پیروان خاندان ابی سفیان اگر دینی ندارید و از روز باز پسین شما را پروایی نیست پس لااقل در دنیای خود آزاد مرد باشید اگر به گمان خود عربی نژاد هستید به شئون نژادی خود باز گردید.» 4
روزنامه نگاری که درباره عاشورا می‌نویسد، خطیبی که از حماسه حسین(ع) می‌گوید، منبری حسینی که تاریخ عاشورا را بازگو می‌نماید، صاحب تریبونی که راوی حوادث محرم و صفر است، شاعر و مداحی که نوحه‌سرایی می‌کند و سینه زنی که در هیات‌ها و مراسم بر سر و سینه می‌زند، همگان وقتی توفیق نصیب راهشان می‌باشد که علاوه بر ذکر مصائب آل علی(ع) و سرور شهیدان و زنده نگه داشتن مراسم عزاداری سنتی امام حسین(ع) با مطالعه و استفاده از کتابها و مقاتل معتبر و مورد اعتماد علمای بزرگوار شیعه راه امام حسین(ع) را به مردم بشناسانند و بدان عمل کنند، احادیث و روایات صحیح بخوانند، دستورات و تعالیم عالیه و ارزنده اسلام را گوشزد نمایند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، ‌ظالم و ستمگر را همراه و همگام خود ندانند، دوستدار عادلان و مخالف ستمگران و حیف و میل‌کنندگان بیت‌المال مسلمین و ‌تضییع کنندگان حق و حقوق مردم باشند، ‌برادران دینی را دشمن نپندارند، مجالس امام حسین(ع) را جولانگاه تبلیغ گروه و دسته خاصی قرار ندهند آبروی مومن را محترم بشمارند و در نهایت خوانندگان و شنوندگان را به موضوع مهم و سرنوشت ساز« کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» آشنا سازند.

مدیرمسئول

پی نوشت‌ها :
1- «تاریخ تحلیلی اسلام»، دکتر سید جعفر شهیدی، صفحه 179
2- همان، صفحه 181 
3- «درسی که حسین به انسانها آموخت»، شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد، چاپ 1351، صفحه 218-217
4- «لهوف»، ابن طاووس، ترجمه سید احمد فهری زنجانی، چاپ انتشارات جهان، صفحه 96 تا 120