طنز شماره 267
عجب رسم بدی، عجبا یادشون به خیر !!
نمیدانم از چه زمانی این رسم بد وارد مباحث و مجالس شده که فوری زمان حال را با قید «یادش بخیر» با گذشته مقایسه میکنند.
مثلاً در بحث خرید و فروش میگویند:«اون روزها نان را کیلویی این مبلغ و تخممرغ را دانهای....ریال میخریدند» ولی امروز بر عکس تخممرغ را وزن میکنند اما نان را دانهای میفروشند شاید به خاطر وزن و ضخامت باشد نمیدانم!
و یا در بحثهای اجتماعی و اخلاقی میگویند آن روزها با امروز وضع «تومنی هفتصد تومان» فرق کرده است و مثال میزنند: اون روزها پدر خانواده را «آقا» میگفتند راستی هم آقایی میکرد هر چه او میگفت همه میگفتند چشم. حالا هر چه همه میگویند او میگوید: «چشم».
و یا پدر و مادر شش دانگ حواسشون جمع بود که مراقب دخترهای خونه باشند تا پسرها فریبشون ندهند ولی امروز باید پسران خونه را تو پستوی خونه مخفی کنن که فریب نخورند «عجبا» !!
و یا وقتی صحبت از سواد و درس و مشق میشود میگویند اون روزها تصدیق ششم ابتدایی چه اعتباری داشت. 6 تا مهر و امضا زیر برگه بود حالا دکترای تقلبی با تضمین پست و مقام زیر قیمت بازار میفروشند!
ولی وقتی «فرمان بحث» تو کوچه سیاست و اقتصادی میپیچد عاقلان سر کوچه پیاده شده و به سرعت خود را به کوچه «علی چپ» میاندازند ولی بعضیها از جمله زبان دراز «به سری که درد نمیکند دستمال میبندند»
اون روزها قانون و مصوبه مجلس «آب لای درز آن نمیرفت» و امضای وکلای مردم با توپ محمدعلی شاهی رنگ نمیباخت ولی حالا با عطسهای «پس گرفته» میشود« با غوره سردی شان میکند با مویزی گرمی» 8 صبح معتقدند بودجه برخلاف منافع و مصالح کشور است و کلیات آن رای نمیآورد 10 صبح در کمیسیون تلفیق با اکثریت آرا تصویب میشود.»
قبل از ناهار وزیر، معزول و بعد از ناهار، مقبول و دارای رای اعتماد میشود و در قوه مجریه هم رییسالوزرا چشم در چشم وکلا به جان آنها قسم میخوره که پول مترو ندادم بخاطر آنکه «آه در بساط ندارم» ولی دو روز بعد میگوید وضع ریال و ارز و طلای دولت میزان میزان است و خزانه لبریز!
برگردیم به بحث خودمان! خوانندگان محترم مقایسه امروز با دیروز رسم بدی است کار خوبی نیست آقا «به روز» باشید این یعنی چه که به(لج امروز) دیروز را به رخ هم میکشید و تازه هم میگویید«یادش بخیر» مگر این بیت صائب تبریزی را نخواندهاید که گفته:
«هرچه رفت از عمر یاد آن به نیکی میکنند / چهره امروز از آیینه فردا خوش است»
شما اصلاً کاری به فرموده حضرت حافظ نداشته باشید که میفرماید:
«وای اگر از پس امروز بود فردایی»
راستی یادش بخیر اون روزها دهخداها و کیومرث صابریها طنز پرداز بودند و چه قلمی هم داشتند.
حالا زبان دراز !! طنز پرداز و نقاد شده است! عجبا! یادشون بخیر !
زبان دراز