انعکاس آیینه شماره 284
خاطرهای از نایب حسین فهادانی
نگارنده به سال 1321 در محله فهادان (1) یزد متولد شدم در7 سالگی به دبستان اسلام که با مدیریت مرحوم «حاجی آقا رضا اسلام» اداره میشد رفتم. در سال 1334 ه ش در دبیرستان رکنیه به مدیریت شادروان حسین بامشاد ثبت نام نمودم. نزدیک خانه گلی و محقری که خانوادهام در آن زندگی میکردند محلی به نام «قدمگاه» قرار داشت. خانه معروف «لاریها» و کوچه کتابخانه در آن محدوده بود معمولاً در ایام سال و بیشتر در فصل تابستان یکی از صاحبان چندمغازه قصابی، نانوایی و عطاری که زیر آن بازارچه سقفدار قرار داشت، روی زمین خاکی بازار را آب میپاشید، چندنفر از ساکنان در آن محل جمع میشدند درد دل و صحبت میکردند، خاطره میگفتند و گاه به گفتار رادیو که اکثر مردم محل از داشتن آن محروم بودند و توسط یکی از مغازه داران تهیه و آماده شده بود گوش فرا میدادند و یا پیران محل از آنچه که در ایام زندگی خود به ویژه از ناامنیهای دوران قاجار دیده یا شنیده بودند نقل میکردند. در این میان مردی خوش سخن، شیرین گفتار و شوخ طبع به نام علیاکبر اشتری که شاعر و نساج بود و بنا به اصطلاح یزدیها به شغل شعر بافی (2) اشتغال داشت و در همان کوچه ساکن بود به جمع آنها میپیوست، اطرافیان نیز از اشعاری که سروده بود و میخواند لذت میبردند.
«مرحوم اشتری فهادانی نامش علی اکبر بود و فرزند مرحوم میرزا حسین و شهرت و تخلصش اشتری. به سال 1311 ه ق تولد یافته است. بروزگار جوانی یک چند در ارتش خدمت نموده و سپس به وطن خود (یزد) مراجعت کرده و به شغل نساجی (بافندگی) پرداخته بود وی پیرمردی خوش مشرب و شیرین سخن بوده و گاهی به سرودن شعر همت میگمارده و به سال 1382 ه ق در گذشته است. از اوست:
نزدیک هر که شد به طمع دور از خداست
هر کس که قانع است همی عزتش به جاست
مغرور، هر که شد به زر و مال دنیوی
پابند این جهان شد و در آن جهان گداست
با آب توبه روی خودت را تو پاک کن
زیرا مریض معصیت این دارویش دواست
ای اشتری دیار بقا را کن اختیار
کار جهان و اهل جهان جملگی فناست»3
یکی از افرادی که در سالهای اواخر عمرش بر روی سکوی آن قدمگاه مینشست و با مطالب پندآموز و یادآوری اتفاقات تلخ و شیرین گذشتگان، مردم محل را سرگرم میکرد فردی به نام نایب حسین فهادانی بود.
پدر نویسنده این سطور بنا بود، از وقتی ده یازد ساله بودم همراه پدرم که استاد علیاکبر گلکار نام داشت به بنایی میرفتم و کارهای ساده و سبک را انجام میدادم در روزهای تعطیل و در تابستان هنگام تعطیلی مدارس در کنار پدرم که در گچ کاری و سفید کاری مهارت بیشتری داشت کار میکردم. در آن زمان میگفتند دیوار یا اتاقی که توسط بنا گچ کاری میشود باید هفت بار با ماله(3) آنرا صاف و لکه گیری کنند چون در منزل نایب حسین نیز کار کرده بودم وقتی او را میدیدم و سلام میکردم دستی به سرم میکشید و با اظهار محبت میگفت:
رضا پسر استاد علیاکبر را دوست میدارم چون زحمت میکشد، کار میکند و مدرسه هم میرود به همین علت و به خاطر تشویق و تحسین ریش سفید محل احساس غرور میکردم و بنابراین وقتی مطلبی میگفت و خاطرهای نقل میکرد با دقت گوش میدادم و گاه برای دیگران بازگو مینمودم. داستان و خاطرهای که نقل میشود مربوط به حدود پنجاه و پنج، سال پیش است هنگامی که سیزده یا چهارده ساله بودم یک روز نائب حسین که روی سکوی قدمگاه و کنار چهارکوچه زیر سقف بازار نشسته بود گفت: یکی از خانها و بزرگ محلهای مجلس روضه خوانی بر پا کرده بود، آخوندی بالای منبر رفت و از زندگانی حضرت ولی عصر(عج) و علامتهای ظهور آن امام همام برای حاضران سخن گفت: در میان بحث و صحبتهایش اظهار داشت: ای مردم بدانید و آگاه باشید اگر مسلمانی با پول حرام وسیله زندگی خریداری نموده باشد، وقت ظهور امام عصر عج تمام وسایل و لوازمی که از حق الناس تهیه و به ناحق جمعآوری کرده است خود به خود نابود میشود یا میپرد و به هوا میرود ناگهان صاحب خانه گفته بود: جناب آشیخ دعا کنید امام زمان (عج) ظهور نکند چون آن موقع تا گوشت کوب(5) خانه ما هم پرواز میکند و از دستمان خارج میشود!!.
چند روز پیش خبری خواندم مبنی بر اینکه رییس جمهور کشوری وزیری را به خاطر دروغ گویی بر کنار کرده است.
«اوومورالس رییس جمهوری بولیوی، وزیر آب و محیط زیست این کشور را به دلیل "دروغگویی" از کار برکنار کرد. به گزارش ایرنا، «فلیپه کیسپه» وزیر معزول متهم است که به رییس جمهوری در باره وجود آب آشامیدنی تصفیه شده در منطقه معروف «اویونی» در استان «پوتوسی» واقع در جنوب غربی بولیوی دروغ گفته است. بر اساس این گزارش، مورالس در این باره گفت: هفته گذشته که به اویونی رفته بودم، با «فروئیلان کندری» شهردار آن منطقه صحبت کردم و او به من اطمینان داد که آب آشامیدنی در این منطقه وجود دارد. به کیسپه – وزیر آب و محیط زیست- هم زنگ زدم و او نیز همین حرف را زد، غافل از اینکه من خود برای تایید این موضوع به منطقه رفته بودم و در آنجا دریافتم اینکه در اویونی آب آشامیدنی تصفیه شده وجود دارد، یک دروغ است. اویونی یکی از مهمترین ذخایر نمک موجود در دنیا به شمار میرود، اما به دلیل معادن غنی لیتیوم خود نیز شهرت دارد و دولت بولیوی به دنبال آن است تا با استخراج و فروش این ماده، درآمدهای کشور را افزایش دهد. با این وجود، چنین منطقهای از آب آشامیدنی بیبهره است و فرودگاهی نیز که در آن ساخته شده، امکانات اولیه را ندارد. رییس جمهوری بولیوی پس از مشاهده این وضعیت، منتظر استعفای کیسپه از مسوولیت وزارت آب و محیط زیست نشد، معاون او، "خوسه آنتونیو زامورا" را به عنوان وزیر جدید منصوب کرد. رییس جمهور بولیوی افزود: متاسفانه، گاهی باید مقامهای اصلی کشور را به خاطر قصور برخی که همکاری و مشارکت ندارند مجازات کنیم، اما پس از دیدن یک واکنش، با امنیت بیشتری به کار برای بولیوی ادامه خواهند داد.»6
بعد از مطالعه خبر فوق به یاد داستان نایب حسین فهادانی و پریدن گوشت کوب افتادم با خود گفتم اولاً در صورتی که سفرهای استانی معمولاً اینگونه انجام میشد موثرتر و نتیجه بخشتر بود ثانیاً اگر دولتمردی احیاناً دروغ گفت ومردم را مدتی سرگرم کرد و بعد ثابت شد که دروغ گفته و جامعه را به عناوین مختلف بدبین نموده است چه میشد قبل از اینکه بر اساس آیات و احادیث معتبری که در کتابهای دینی ما شیعیان آمده و معتقدیم در بارگاه با عظمت الهی باید پاسخگو باشد و به سزای اعمالش خواهد رسید توسط نیروی اداری و اجرایی مافوقش برکنار میشد. ضمناً اگر این آرزو تحقق مییافت و دولتمرد دروغگو برکنار میشد آیا مسئولی حاضر میشد گزارش غیر واقعی و کذب یا وعدههای دروغین به مردم بدهد؟
مدیر مسئول
پی نوشتها:
1-شیخ ربانی و قطب صمدانی شیح فخرالدین احمد الاسفنجردی در کوچه فهادان در زاویهای معتکف بود و به طاعت و عبادت مشغول. .. شیخ احمد و شیخ محمد دو برادر بودند... در کوچه فهادان مقام کردند... شیخ احمد در سال 625 و شیخ محمد در سال 635 ه ق وفات یافتند و هر دو برادر در کنار یکدیگر مدفون اند. صفحه 63 و 93 کتاب تاریخ جدید یزد تالیف احمد بن حسین بن علی کاتب به کوشش استاد ایرج افشار چاپ دوم سال 1357. موسسه انتشارات امیرکبیر.
2- شعر: به فتح شین و سکون عین و شعرباف کسی که که از موی ابریشم پارچه میبافد صفحه 2048 جلد دوم فرهنگ معین.
3- «تذکره شعرای یزد»، عباس فتوحی یزدی، چاپ دوم سال 1373، صفحه 253 و 254
4- ماله: ابزاری که بنایان و گلکاران با آن کاهگل و گچ و آهک را بردیوار و غیره میمالند. صفحه 3713 جلد سوم فرهنگ معین
5- گوش کوب: آلتی چوبی است که به وسیله آن گوشت پخته را در ظرفی میکوبند صفحه 3457 جلد سوم فرهنگ معین
6- روزنامه جمهوری اسلامی، صفحه 16، مورخ 2/6/91