انعکاس آیینه شماره 286
دکتر ولی شاهی مسلمانی روشنفکر و متعبد هر انسان مومن معتقد است: «خداوند کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل میکنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است. سوره ملک آیه 2»
«مرگ اگر به معنی فنا و نیستی باشد مخلوق نیست، چرا که خلقت به امور وجودی تعلق میگیرد، ولی میدانیم که حقیقت مرگ انتقال از جهانی به جهان دیگر است، و این قطعا یک امر وجودی است که میتواند مخلوق باشد و اگر در آیه شریفه مرگ قبل از حیات ذکر شده به خاطر تأثیر عمیقی است که توجه به مرگ در حسن عمل دارد.»(1)
مسلم است که رمز موفقیت در مقابل تمامی مشکلات و سختیها صبر و پایداری است که به همین علت پروردگار یکتا به افرادی که صابر و شکیبا باشند و در برابر حوادث و پیشآمدهای ناگوار مقاومت کنند و به جد معتقد باشند ما از طرف خدائیم و به سوی او باز میگردیم خداوند به این گروه بشارت داده است.«و بشرالصابرین. آیه 155 سوره بقره»
عموم زن و مردی که روز یکشنبه 19/6/91 در کنار آرامگاه ابدی دکتر ولی شاهی برای برگزاری نماز و دفن آن مومن درستکار و راستگو حضور پیدا کرده و بسیاری از آنان در حال اشک ریختن و تاسف خوردن به خاطر از دست دادن یک نفر همراه، دوست و فامیل و انسانی متعهد و با وفا بودند مرحوم ولی شاهی را مصداق فرمایش مولای متقیان حضرت علی (ع) دانستند که فرمود:
«معنی آمادگی برای مرگ انجام واجبات، ترک محرمات، و فراگیری مکارم اخلاق است، انسان واجد این مزایا ترس ندارد از اینکه او در آغوش مرگ رود یا مرگ اورا در برگیرد.(2)
گذشت عمر و ورق خورد دفتر ایام
کشید از اوج فلک دست دهر ماهی را
به غیر صبر چه چاره که تند باد اجل
فکند قامت دکتر ولی شاهی را(3)
هفتمین سال زدودن غبار از چهره آیینه یزد را تدارک میدیدیم، که ناگهان به درد هجران و فراق یاری دیرین و دوستی مشفق و همدل و همراهی مهربان مبتلا شدیم. هم صحبت و رفیق حدود چهل و هفت ساله یکباره رخ در نقاب خاک کشید. آری دکتر ولی شاهی در سحرگاه شنبه 18/6/91 مطابق با 21 شوال المعظم آنگاه که به ادای فریضه صبح برخاسته بود تا با خدای خویش راز گوید و به نیایش پردازد آخرین کلمات بر زبانش جاری گشت نماز صبح را به جای آورد و دیگر با خلق خدا سخن نگفت و جان به جان آفرین سپرد.
آری او طبیب جانها بود و درد آشنای روحها و روانها. در پیمان دوستی پایدار بود و سخت پای بند اعتقاد محکم خویش. با قرآن و اهل بیت میثاقی استوار داشت و پارسایی متعبد بود. در دستگیری بیچارگان و درماندگان و مستمندان دستی گشاده داشت و همتی والا و خردمندانه. در مدرسه سازی اهتمام و سعی وافر داشت و یکی از بانیان خیر در این عرصه بود. در جلسات قرآن هفتگی که به اتفاق جمعی از دوستان قدیمی برگزار میشد و هنور برقرار است حضوری به موقع و موثر داشت. بیجا سخن نمیگفت و آنگاه که رشته کلام به دست میگرفت سنجیده و متین و محکم بود. اگر به مناسبتی از ائمه طاهرین (ع) ذکری به میان میآمد حلقه اشک در دیدگانش هویدا بود. از همگامان شهید آیتا... صدوقی بزرگ و شهید دکتر پاک نژاد و مرحوم حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی صدوقی رحمت ا... علیهم در قبل و بعد از انقلاب بود و در جلسات مشترک آن بزرگواران و مرحوم دکتر رمضانخانی و سایر متدینین قبل از انقلاب حضوری فعال داشت. یکی از همراهان شهید صدوقی(ره) بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای دیدار با امام خمینی(ره) به پاریس مسافرت نمود. بعضی از جلسات آن روزگاران که مقرر بود محرمانه برگزار شود عمدتاً در منزل ایشان منعقد و پوشش داده میشد.
بسیاری از افرادی که در کاری از انجام به مقصود بازمانده بودند و به او مراجعه میکردند تا آنجا که درتوان داشت دریغ نمیکرد همیشه چهرهای گشاده و حضوری با نشاط داشت خوش لباس و از همه مهمتر مودب و متین و باوقار و صمیمی بود.
شادروان دکتر ولی شاهی باور داشت اسلام همواره روی حیات و زندگی معنوی انسانی که آمیخته با تکلیف ومسئولیت و احساس و درد و بیداری و آگاهی باشد تکیه میکند.
هفته نامه آیینه یزد این ضایعه اندوهناک و این هجران و فراق جانکاه را به کلیه دوستان و آشنایان آن مرحوم از طبقات مختلف اجتماعی، پزشکان، دانشگاهیان و مردم دارالعباده خصوصاً دوستان ارجمند جلسه قرآن و به ویژه خانواده معزز و مکرم ایشان، همسر و فرزندان وبرادران و کلیه اقوام و خویشان و همکاران آن عزیز از دست رفته تسلیت میگوید و رحمت و غفران الهی را برای آن فقید سعید از درگاه حضرتش تمنا دارد.
نویسنده این نامه که چنین دوستی را از دست دادهام از صمیم قلب اظهار میدارد:
ای یار با وفا! خود را مدیون الطاف و محبتهای تو میدانم، ای سرور و همراه و همگامی که مشوق من در انجام امور آموزشی، فرهنگی و مطبوعاتی بودی و ای بزرگی که دو شب قبل از درگذشت و مرگت در حضور عدهای از دوستانی که در جلسه تفسیر قرآن شرکت مینمایند بعد از بحث و مذاکره درباره متن یکی از مقالاتی که در همین ستون آن را نوشته بودم، در پی طرح موضوعی با بغض و جمع شدن اشک در چشمانت فرمودی:«رضا» برو افتخار کن که پدرت با زحمت و تلاش کار کرد و نان حلال به خانه آورد و تو را به آداب دینی تربیت نمود.
به جرأت مینویسم افراد زیادی وقتی خبر مرگت را شنیدند یکباره تکان خوردند، سخت غمگین شدند و چه بسا برای عدهای غیر قابل باور بود. عموم شرکت کنندگان در مراسم تشییع و ترحیم مهر تایید زدند که دکتر ولی شاهی «عاش سعیدا و مات سعیدا».
روانت شاد و جایگاهت در اعلی علیین باد.
مدیر مسئول
پی نوشتها:
1- «تفسیر نمونه»، جلد 24، صفحه 316
2- «روایات تربیتی از مکتب اهل بیت» نقل از بحارالانوار، جلد 3، صفحه 128
3- شعر از محمد خسروی