هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 293

رو که نیست، سنگ پا قزوین است، یعنی چه؟

جانم براتون بگه !! زبان دراز زاده، نور چشمی حقیر که دیر فهمی‌اش ارثی این خاندان می‌باشد و زبان زد است می‌گوید: معنی ضرب‌المثل‌ها و ارتباط آن با کسان و شهرها و شخصیتها را نمی‌فهمد، ‌مثلا می‌پرسد«رو که نیست سنگ پای قزوین است، یعنی چه؟ جواب دادم فرزند عزیزم: همه می‌دانند قزوین شهری است بالای سر تهران که خیلی‌ها عبوری یا اقامتی از آن گذشته و یا بیتوته کرده‌اند.- البته مثل بعضی از دولت مردان می‌توانند از بیخ و بن تکذیب کنند- به خیلی چیزها مشهور است و از جمله سنگ پا که سنگ مقاوم بوده و «رو»آن چیزی است که چشم بر واقعیت ببندیم یا کاری بکنیم که اطرافیان چهار چشمی زل بزنند و یا حرفی بزنند که گوش شنونده آن سوت بزند حالا این شهر و این سنگ و این رو را کنار هم بگذارید.
گفتم بابا جان به جای تشکیل کلاس درس ضرب المثل شناسی برو «سرخط» بعضی روزنامه‌ها را بخوان!
بابا جان روزنامه الف از قول «ب» گفته اگر در شهر قدم بزنید اثری از تورم و تحریم نمی‌بینید، «نمی‌بینید! با احساس و شاهد بعضی ‌گفتند که اثری از تورم نیست!»
روزنامه «ب» از قول «م» گفته وضع اقتصادی مردم خوب است و کسی گرسنه نمی‌خوابد.
روزنامه «ج» از قول «ی» نوشته تورم یک رقمی است و نشاط و شادابی در مردم می‌بینیم وگرنه اینقدر ماشین نمی‌خریدند.
گفت بابا جان بس است برای هضم غذا و پرهیز از زخم معده امروز کافی است زنگ تفریح تمام شد.
زبان دراززاده ادامه داد آخر نفهمیدم« رو، ‌که نیست سنگ پای قزوین است» یعنی چه؟
گفتم. ...!! پدر جان تقصیر نداری، دیر فهمی‌ات ارثی است.

زبان‌دراز