هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 300

اندر اثبات اینکه دولت به فکر محرومان است

در ادامه بحث عدول از گفته‌ها و نوشته‌های شماره قبل باز همان زانوی تعقل بر زمین و انگشت تدبر بر شقیقه نهاده به اشتباهات گذشته اندیشیدم و به این نتیجه رسیدم که این گفته زبان دراز که «دولت به فکر محرومان حقوق بگیر و حقوق نگیر بیکار نیست» غلط بوده است! چرا؟
به این دلیل که: اگر آقای بقال و آقای قصاب و هوشنگ خان رباخوار جمعاً پنج میلیون تومان طلبکارتان بودند و این پنج میلیون و یا ده میلیون آن زمان‌ها برای شما مبلغ قابل توجهی بوده اما از تصدق سر برنامه‌های اقتصادی دولت که روزهای فرد انقباضی و روزهای زوج انبساطی است این پول‌ها هیچی هیچی!! است.
ضمناً اگر دو تا قسط پنجاه هزار تومانی شما به دلیل «الاهم فالا‌هم» کردن و نرسیدن حقوق، عقب افتاده است فدای سرتان بی‌خیال!!
چون دولت علیه هم میلیاردها تومان معوقه به بانک‌ها دارد خیالتان راحت!!
‌آیا می‌توان گفت هر قولی دولت داد شما هم بروید بدهید!؟
بازهم بگویید دولت به فکرتان نیست!!
ضمناً ‌بدین نتیجه رسیدم: اینکه نوشته بودم« راه حل‌های دولت بدون کارشناسی و بی‌تامل و تعقل است» به اشتباه رفته بودم چطور ؟
خوانندگان مستظهر هستند که دود آلودگی هوا نه تنها به چشم بلکه به ریه و قلب شهروندان رفته و از مرز هشدار و اخطار گذشته» آقایان نشستند و برخاستند و مصوب کردند که بهترین راه تعطیلی مدارس و ادارات دولتی می‌باشد و مردم چند شهر خوش به حالشان شد، رفتند تو حال تعطیلی! و به گفته نماینده‌ای یک چهارم مملکت تعطیل شد.
توضیح آنکه کارخانه‌ها با آن دودکش‌های زیبا، خودروهای غیر استاندارد با آن اگزوزهای دلفریب، متعلق به سازمان‌ها و شرکت‌های خصوصی و. ... کاهش سرانه فضای سبز. ... هیچکدام به اندازه تنفس معلمان و دانش‌‌آموزان و کارمندان دولت آلاینده نیستند. هر چه مشکل است با تعطیلی دم‌دستی‌ها حل می‌گردد.
در حال نوشتن بودم که زبان دراز‌ زاده فضول با آن عقل ناقصش گفت: بابا جان مگه تو خانه هم نفس نمی‌کشند. ... گفتم عزیزکم خاموش!! صلاح مملکت خویش خسروان دانند!

زبان دراز