طنز شماره 301
گم شده پیدا شده !!
چهار پنج سال اخیر شاهد مفقود شدن پیاپی چیزها بودیم. مثلاً وقتی به حساب و کتاب بودجه میرسند چند سالی است که اعلام میکنند مقداری از پولهای نفت فروخته شده در راه بازگشت به خزانه گم شده است!! خزانهدار هم میگوید: فکر نکنم، بد حساب کردید یا ماشین حسابتان خراب بوده بروید دوباره حساب کنید حسابرسهای خوش باور هم تا میروند دوباره کنترل کنند سال پایان رسیده و دوباره میبینند امسال هم گم شده !! ما هم میگوییم فدای سرتون، قضا بلا بوده، دشمنان چشمشان شوره! گریه نداره!
کسیکه نخورده! برف هم که نبوده تا آب شود شاید تو اون جیبتون گذاشتید! مملکت که حساب و کتاب داره! در این فکر بودیم و داشتیم دلداری و تسلی خاطر میدادیم که گفتند مقادیر معتنابهی قیر هم گم شده است! قیر؟؟ مطمئناً اگر حیف شده ولی میل نشده تو جیب کسی هم نرفته چون هم بدبو و هم بد مزه و هم بد استعمال است. مثل آن کامیون گم شده چند سال پیش که بعضی میگفتند تو مرز ترکیه گم شده و محمولهاش نمیدانم چیزهای فلزی زرد رنگ بوده « با زردچوبه و زردک فرق میکنه»
بالاخره قیر گم شدنی نیست حواسشون نبوده تو کمدی! زیرفرشی ! توجیبی!! گذاشتند! بالاخره پیدا میشود! در این حال بودیم که زنگ درخانه به صدا در آمد و «مادر بچهها» با خوشحالی گفت: زبان دراز! مژدگانی بده پیدا شده؟ گفتم پولهای نفت، طلا و قیر؟
گفت: نه زبان دراز مگر نمیدانی مامانم چند ساعتی است گم شده! ببخشید خوانندگان محترم گویا مادر زن بنده سراپا تقصیر دو ساعت پیش رفته بود بانک سرکوچه چند تا قسط و قبوض معوقه را حسابرسی فرماید اما گم شده بود الحمدلله پیدا شده است البته فدای سرتون 6- 5 تا النگوی دستش را بریده و برده بودند ولی دفترچهها و قبوض در دست و کیف پول هم مفقود شده بود! خدا را شکر که گم شده پیدا شده!!
زبان دراز