انعکاس آیینه شماره 301
بر آشفتگی میرزا تقی خان امیر کبیر
به خاطر مرگ دو کودک
در شماره 299 پیرامون محل تحصیل فرزندان دولتمردان و مسئولان و دبستان دخترانه شینآباد پیرانشهر مطالبی مطرح شد و مقایسهای به عمل آمد. در آن ستون به اختصار درباره کوتاهی شخص وزیر آموزش و پرورش به علت عدم تجهیز مدارس فاقد وسایل گرمایشی استاندارد توضیحاتی ارائه گردید.
در این مقاله به بخشهایی دیگر از نابسامانیهای موجود در این وزارتخانه که در اثر اجرای شتابان طرح 3-3-6 به وجود آمده است اشاره خواهد شد. مسئولان امر باید پاسخگو باشند در کجای دنیا بدون بررسی همه جانبه و طی کردن دوره آزمایشی، یک باره به ایام تحصیل دانش آموزان سراسر کشور یک سال اضافه میکنند؟ بدون آنکه قبلاً کلاسهای مورد نیاز احداث شده باشد. در بعضی از مدارس مشاهده میشود به ناچار آزمایشگاه و نمازخانه و یا قسمتی از آن را به صورت اتاق درس درآورده و یا انتهای سالن را دیوارکشیده و دانشآموزان را در آن نشاندهاند. در بعضی از روستاها و مناطق «کانتینر» گذاشته تا معلم و مدیر و معاون و کادر مدرسه درآن بنشینند یا به عنوان کلاس درس و اتاق اداری از آن استفاده نمایند. گذشته از اینکه برای تامین کمبود معلم ابتدایی اقدامی اصولی انجام نگرفته اما در دوره راهنمایی با مازاد دبیر روبرو شدهاند.
قطعاً برای خوانندگان شگفت آور خواهد بود که بدانند وزارت آموزش و پرورش برای حمایت از موسسان مدارس راهنمایی غیردولتی دستورالعملی مبنی بر درخواست صدور مجوز تاسیس دوره آمادگی ارسال نموده بلکه جبران کاهش آمار دانش آموزان اول راهنمایی بشود!!. بررسی موارد مندرج در طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش نشانگر این است که بر اساس خواست رییسجمهور هدایت لکوموتیو قطار وزارت آموزش و پرورش در دست یک نفر است. به عنوان نمونه بسیاری از مسئولان و کارشناسان و متخصصان امور فرهنگی میگویند پنج شنبهها را نباید تعطیل کرد، یا افزایش ظرفیت دانشآموزان مدارس استعدادهای درخشان در هر شهر و استان به صورت فعلی به صلاح آموزش و پرورش نیست، یا اجرای طرح 3-3-6 در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که بعد از مطالعه دقیق و اجرای آزمایشی آن در یک یا دو شهر و تامین کادر مورد نیاز به ویژه تامین معلم و فراگیری و گذراندن دوران ضمن خدمت بدون شتاب و عجله و پس از احداث فضای مورد نیاز صورت گیرد. اما بنا به اظهار رییس هیات دولت چون اختیار به دست راننده قطار است بدون توجه کافی به نظریات کارشناسان و حتی عدهای از مسئولان شاغل در ادارات کل آموزش و پرورش اقدام میگردد چون به آنها میگویند دستورالعملها باید اجرایی شود. در عین حال شنیدنی و باعث تاسف است که بعضی از مدیران شاغل در امور فرهنگی در جهت اجرای بخشنامهها تنها عامل به دستورات صادره هستند یا اظهارنظر نمیکنند یا به پیشنهادها و نظریات آنان وقعی گذاشته نمیشود.
در پی کشته شدن دانشآموزان در سفر راهیان نور یا سوختن دختران دبستان شینآباد و دیگر حوادثی که شبیه آن اتفاق افتاد، مردم از وزیر آموزش و پرورش و دیگر مسئولان ذی ربط انتظار داشتند در حضور خبرنگاران و یا در مجلس شورای اسلامی با خنده پاسخ ندهند، تقصیر را به گردن سازنده بخاری یا دیگران نیندازند، در مصاحبه رادیویی بحثی از شادی و سرود خواندن دانشآموزان پیرانشهری نکنند تا این فرصت را از دیگران بگیرند که در گفتهها و نوشتهها خنده تمسخرآمیز وزیر را با گریه «اوباما» بعد از کشته شدن 27 کودک و معلم آمریکایی قیاس ننمایند.
هر انسانی که صورت و بدن سوخته دختران معصوم و بیپناه را در ذهن خود مجسم نماید و یا حادثه از دست دادن مسافران راهیان نور را بخواند هیچ گاه درد پدران و مادران داغدیده و یا دخترانی که تا عمر دارند در اثر سوختن دست و صورت زیبایی خدا دادیشان را از دست دادهاند از یاد نخواهد برد و چه زیباست مضمون این بیت که:
احساس سوختن به تماشا نمیشود
آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم
بنابراین شایسته بود مسئول ارشد وزارتخانه با جرات و شجاعت کمبودها و تبعیضهای موجود را بازگو میکرد احیاناً قصور و تقصیرها را پذیرفته و مسئولیت را آنگونه که در دو شماره قبل در این ستون نگاشته شد تقبل میکرد. چون این پیشآمدها گو اینکه دردناک وغم انگیز میباشد اما باید همه نمایندگان مجلس، دولتمردان، بودجه نویسان و توزیع و تصویب کنندگان چگونگی و نحوه هزینه بیتالمال مدیران و کارکنانی که به خدمت اشتغال دارند متعهد و ملزم باشند تا حقایق را بازگو نمایند و از «بله قربان گویی» بیجا خودداری کنند و مدیری توانا و دانا و منتقد باشند در این صورت است که اگر خدای ناکرده با چنین پیش آمدهایی روبرو شدیم میتوان با برنامهریزی صحیح قبلی و در اثر عملکرد درست و منطقی خطرات را به حداقل رساند.
تنها گفتن اینکه ما نوکر مردم هستیم مشکلات و گرفتاریها قابل حل نخواهد بود اگر کسانی از مدیران و مجریان قانون در برابر اتفاقات این چنینی خم به ابرو نیاورند، اتومبیل میلیاردی سوار شوند با هواپیمای اختصاصی مسافرت کنند، بعضی از آنها برای فرزندانشان شهریه یکسال تحصیل ده، دوازده میلیون تومانی و حتی بیشتر پرداخت کنند، با استفاده از ماشین دولتی و راننده عزیزان خود را به آموزشگاه بفرستند، برای آزمایش پزشکی و چکاب به بهترین کلینیکها مراجعه نمایند. در بهترین ویلاها و خانهها روزگار بگذرانند، صاحب آلاف و الوف باشند، تعطیلات آخر هفته را در مکانهای خوش آب و هوا سپری کنند، مبالغ گزاف در حساب سپردههای نورچشمان پس انداز نموده و سالی چندبار به مسافرتهای خارج تحت هر نام و عنوان بروند ضمناً در بعضی از سخنرانیها و اجتماعات هم بگویند افتخار میکنیم که ما نوکر مردم هستیم حلال مشکلات نخواهند بود.
به جاست خاطرهای از قهرمان مبارزه با استعمار و سردار سرافزار ایران میرزا تقیخان امیرکبیر نقل گردد که دولتمردان بدانند چهرههای ماندگار چرا نامشان در تاریخ جاودانه شده است ؟
امیر در برابر مرگ دو کودک به خاطر نکوبیدن آبله و بیتوجهی والدین آنچنان برآشفته میشود که نزدیکان او گمان میکنند دشمن به مملکت حمله نموده است.
«آبله کوبی در زمان فتحعلیشاه به ایران آمد... اما قانون آبله کوبی عمومی را میرزا تقیخان امیر کبیر گزارد اعتضادالسلطنه (فرزند فتحعلیشاه 1234-1298 هجری قمری مولف تاریخ وقایع و سوانح افغانستان) نقل کرده است: در سفر اصفهان روزی در چهل ستون، امیر را برافروخته دیدیم گمان بردم که از سرحدات خبری بد رسیده، اما معلوم شد که فرزندان «صادق رنگ آمیز» و«محمد کله پز» از بیماری آبله مردهاند، امیر از آنان مواخذه کرده چرا با وجود آنکه دولت مایه آبله کوبی را فرستاده و در معابر هم جار زدهاند که اطفال را آبله بکوبید قصور کردهاند؟ امیر گفت: از هر یک پنج تومان گرفته، مرخص کنید و پول را در صندوق خاص خرج مریضان بگذارید. چون توانایی پرداخت آن را نداشتند دستور داد که از کیسه خودش این پول را به صندوق بدهند تا قانون اجرا شده باشد اعتضادالسلطنه میگوید: به امیر گفتم این مطلبی بود که اینقدر شما را مشتعل کرده بود!!.
امیر فرمود: شاهزاده!! تعجب دارم که شما شنیدید دو نفر بی جهت تلف شدند و به شما تاثیر نکرد. اعتضادالسلطنه اظهار میدارد از این سخن امیر بسیار شرمنده شدم. 1
طرح استیضاح وزیر چه در مجلس رای بیاورد، کارت زرد یا قرمز بگیرد، در اثر لابیها چند ماه و سالی دیگر هم به دوران وزارت یا مدیریت اضافه شود مهم نیست، آنچه اهمیت دارد اینکه هر مدیر بتواند اثرات خیر و ارزشمند و ماندگاری از خود به جای گذاشته و در آخر شرمنده مردم و وجدان خویش نباشد.
مدیرمسئول
پی نوشت: 1- صفحه 333 کتاب «امیرکبیر و ایران» تالیف فریدون آدمیت به نقل از کتاب «خاطرات حاج محمدسیاح» صفحه 470