هفته نامه آیینه یزد

انعکاس آیینه شماره 304

«یاد یاران»
22 دیماه 1357 پایان تحصن 25 روزه معلمان یزد

در سال‌های 1356و 1357 فرهنگیان یزد همگام و همراه با شهید آیت‌ا... صدوقی در کنار دیگر انقلابیون فعالیت می‌نمودند و در جهت پیروزی انقلاب با رژیم ستم شاهی مبارزه می‌کردند. با مطالعه تاریخ انقلاب اسلامی استان‌ها می‌توان دریافت، استان یزد از معدود مناطق این مرز و بوم است که نسبت به دیگر قشرها و گروه‌های اجتماعی پیشتاز بوده و یا کمتر شهر و استانی را می‌توان دید که معلمان و دانش‌آموزان و دانشجویانش همانند یزد در برپایی نهضت و در مسیر پیروزی و پیروی از فرامین و دستورات امام خمینی(ره) فعالیت چشم گیر و ارزنده‌ای نموده باشند.
در یکی از اسناد باقی مانده از ساواک مورخ 11/9/57 که توسط رییس ساواک یزد به سازمان اطلاعات و امنیت کشور ارسال گردیده، آمده است:
«...خامنه‌ای (آیت‌ا... خامنه‌ای مقام معظم رهبری) ضمن تماس با نامبرده فوق (شهید آیت‌ا... شیخ‌محمد صدوقی) اظهار داشت: سه شنبه آینده تعطیل است، صدوقی گفت: به چه مناسبت؟
خامنه‌ای پاسخ داد به عنوان حمایت از اقدامات کارگران شرکت نفت و چون در خوزستان محیط آماده است بهتراست روحانیون نیز یک روز اعلام تعطیلی نمایند که باعث تقویت روحیه آنان گردد...
همچنین در این اعلامیه معلمین نیز تقدیر شوند. خامنه‌ای سئوال نمود آیا فرهنگیان یزد کارشان را سازمان داده‌اند یا نه؟ صدوقی عنوان داشت: بله منظم است. ..»1 
از آنجا که نگارنده از نزدیک شاهد حوادث و تحولات آن دوران بوده‌ام و نیز شهید بزرگوار آیت‌ا... صدوقی به جامعه معلمان عنایت داشتند و ارتباط و هماهنگی بنده با ایشان در امور مربوط به فعالیت‌های فرهنگیان یزد علیه دستگاه حاکمه لاینقطع ادامه داشت شاید بهتر بتوان به جزئیات و رخدادهای آن روزگار پرداخت.
اواخر آذر ماه سال 57 در پی مذاکراتی که با آیه ا...صدوقی و چند نفر از دوستان به عمل آمد با تایید شهید صدوقی قرار شد فرهنگیان یزد در اداره کل آموزش و پرورش متحصن شوند و طی اطلاعیه‌ای درخواست‌های خود را که از جمله تشکیل حکومت اسلامی به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود به اطلاع مقامات برسانند. بعد از نماز مغرب و عشاء روز 27/09/1357 با عده‌ای از همکاران فرهنگی در مسجد حظیره و بعد در بیت آیت‌ا... صدوقی جلسه‌ای تشکیل و در نهایت قرار شد حدود چهارده، پانزده نفر صبح روز 28 آذر ماه در اداره کل حضور پیدا کنند.
صبح روز بیست و هشتم در ساعت معینی در کنار حیاط جمع شدیم. نیمکت جلو یکی از اتاق‌ها را آوردند. نویسنده این سطور روی آن ایستاد مطالبی درباره ستمگری‌ها و اجحافات حاکمان وقت بیان و آغاز تحصن فرهنگیان یزد را اعلام نمود که 25 روز طول کشید. طبق مدارک موجود که بعضی از آنها به چاپ رسیده و در دسترس قرار دارد روز بروز بر تعداد متحصنین و گروه‌ها و دسته‌ها و اقشار جامعه که حمایت خود را از خواسته‌های فرهنگیان متحصن یزد اعلام نمودند افزوده شد. در این شماره تنها مطالبی از جلد دوم «کتاب طلیعه انقلاب اسلامی در یزد» و کتاب «یاران امام(ره) به روایت اسناد ساواک(2)» آن رویداد به اختصار جهت اطلاع خوانندگان آیینه درج می‌گردد:
«اگر بگوییم که آموزش و پرورش و به طور کلی قشر فرهنگی یزد (معلم، استاد، دانشجو، دانش‌آموز و....) بیشترین خدمت را به انقلاب کرده و در ارتقا و پیشبرد و تقویت اهداف آن نقش ممتاز و برجسته‌ای داشته ‌است، ‌سخن بیهوده و گزافی نگفته‌ایم. شاید مهم ترین ویژگی این نهاد و اقشار مرتبط با آن، همراهی و پیوند نزدیک شان با روحانیت یزد بوده است. در واقع، ‌روحانیت و فرهنگیان یزد هیچ مشکلی از جهت روش و خط مشی نداشتند و اگر هم پاره‌ای اختلافات پیدا شد مربوط به بعد از پیروزی انقلاب است. قبل از انقلاب کلیه تصمیمات در مسجد حظیره و سالن دهم فروردین اتخاذ می‌شد و مجموعه‌ی فرهنگیان در واقع مجری آن بودند.
فرهنگیان فداکارانه فعالیت سیاسی و انقلابی می‌کردند، ‌از جمله فعالیت‌های آنها تعطیلی مدارس، صدور و تکثیر و توزیع اعلامیه، رفتن به مناطق اطراف برای تشویق اقشار مختلف به مبارزه، تحصن و. ... بود. یکی از اعضای فعال آنها، رضا سلطان زاده، در مصاحبه با نگارنده اظهار داشت که من با آقای قلم سیاه برای تعطیلی مدارس از جمله مدارس بافق فعالیت جدی داشتیم. وی به راه‌های مختلف می‌کوشید قشر فرهنگی و دانش آموزان را بر ضد رژیم برانگیزاند. به همین دلیل وقتی که رییس آموزش و پرورش تفت بود در مورد اجرای بخشنامه‌ی قبلی مربوط به چهارم آبان به عمد استنکاف ورزید و بخشنامه‌ی جدید را مبنای عمل قرار داد و امضا نمود و یا به نقل از ساواک زمانی که قلم سیاه از بافق به یزد آمد، وقتی که از او پرسیده می‌شود که چرا به یزد آمدی؟ می‌گوید که سلطان زاده گفته است. وی همچنین اضافه می‌نماید که سلطان‌زاده اظهار داشته که حکومت شاه مثل حکومت یزید است.
مهمترین اقدام فرهنگیان که تحسین هر ناظر بی‌طرفی را برمی‌انگیزاند، تحصن طولانی و شکننده‌ی آنها در اداره‌ی آموزش و پرورش یزد بود. این تحصن که از سوی جامعه‌ی معلمان ترتیب داده شد، ‌از 28 آذر شروع شد و تا 22 دی ادامه یافت. سلطان زاده در واقع کارآمدترین رکن این تحصن و گرداننده‌ی اصلی آن به شمار می‌آمد و آن را زیر نظر روحانیت و به خصوص شهید صدوقی اداره و رهبری می‌کرد. از اعضای فعال دیگر، ‌رضا طراز، ‌زاهدی،‌ قلم سیاه، نصیر‌زاده و به ویژه ابوالقاسم شعشعی بودند. شعشعی در تکثیر اعلامیه و ایراد سخنرانی نقش موثری داشت. همچنین فضل‌ا... صلواتی، که در آن زمان دوران تبعید خود را در یزد می‌گذراند، سخنرانی تعدادی از جلسات را برعهده داشت. این نیروهای فعال، برای پیشبرد تحصن و تشویق همکاران خود به استمرار آن، ‌به طور جدی تلاش می‌کردند و تمام امکانات آبدارخانه و آشپزخانه‌ی آموزش و پرورش در اختیار متحصنین گذاشته شده بود.
معلمان متحصن که به حمایت آیت‌ا... صدوقی و دیگر اقشار جامعه مستظهر بودند، در روز پانزدهم دی، اعلام روزه‌ی سیاسی کردند و بار دیگر تاکید نمودند که تا حصول به خواسته‌های خود، به اعتراض و اعتصاب ادامه خواهند داد. از سوی دیگر، کارکنان بیمارستان افشار یزد با انتشار اعلامیه‌ای همبستگی خود را با معلمان متحصن اعلام کردند. در این اعلامیه آمده بود: «ما حرکت آنان را در راه به ثمر رسیدن اهداف عالیه‌ی اسلام و برقراری حکومت اسلامی می‌ستاییم و با آنها همگام و همصدا خواهیم بود.»
همچنین بیش از سه هزار نفر از کارکنان سنگ آهن حوزه‌ی بافق، ‌همبستگی خود را با معلمان متحصن در یزد اعلام نمودند. در روزهای پایانی تحصن، صد نفر از فرهنگیان شهرستان نائین به نمایندگی فرهنگیان و مردم آن شهرستان وارد یزد شدند و ضمن ملاقات با فرهنگیان متحصن، با آنان اعلام همبستگی کردند.
سرانجام این تحصن و فرآیند حمایت‌های انباشتی از آن، رژیم را به شدت در تنگنا قرارداد و ناچار شد که حجه الاسلام حاج شیخ محمد کاظم راشد یزدی را، که در فروردین1357 به ایرانشهر تبعید شده بود، آزاد کند. در نتیجه وی به سلطان زاده تلگراف می‌زند و اعلام می‌کند که آزاد شده است. متعاقب آن، راشد یزدی در میان استقبال هزاران نفر از طبقات مختلف مردم و طی مراسم باشکوهی درتاریخ 22/10/1357 به یزد بازگشت و به دیدار فرهنگیان متحصن در اداره‌ی کل آموزش و پرورش رفت. در این مراسم تظاهرات گسترده‌ای نیز بر ضد رژیم پهلوی صورت گرفت.
پس از این واقعه‌ی مهم، معلمان یزد، که 25 روز در تحصن بودند، طبق توصیه‌ی آیت‌ا... صدوقی در 22/10/1357 به تحصن خود پایان دادند.»2
«نمایندگان طبقات مختلف مردم درخواست کردند که به عنوان پشتیبانی عموم مردم از خواسته‌های متحصنین و تایید مواد قطعنامه آنان روز پنج شنبه 27 محرم مطابق با هفتم دی‌ماه در استان یزد تعطیل عمومی اعلام گردد که بدینوسیله از عموم برادران و خواهران ایمانی قدردانی می‌نماید که به اهمیت این موضوع حیاتی، پی‌برده، ‌و با تعقیب خواسته‌های معلمین این سامان، یکپارچه بار دیگر خشم و انزجار خود را علیه دستگاه ستمکار رژیم خودکامه،‌ نشان داده که قرآن می‌فرماید: بدرستیکه باطل خود لایق محو و نابودی است. (ترجمه آیه86 سوره اسراء) یزد – محمد الصدوقی – 21/محرم / 1399 »3
همه ایرانیان با هر نوع سلیقه و عضویت در هر گروه، دسته، انجمن و با هرگونه طرز تفکر، خط مشی و روشی باید قدردان ایثار و از خودگذشتگی جوانان، بزرگ مردان و زنان، خواهران، مادران و پدرانی باشند که سال‌ها قبل و یا بعد از انقلاب به ویژه در دوران 8 سال دفاع مقدس در همه جبهه‌ها شجاعانه از عزیزترین سرمایه یعنی جان عزیز و ارزشمند خود و فرزندانشان گذشتند و در میدان‌های نبرد حضور پیدا کردند. عده‌ای از آنان به درجه رفیعه‌ی شهادت نائل شدند و یا به اسارت درآمدند. یاد و خاطره‌ی فداکاری‌های خالصانه همه آنها را گرامی می‌داریم و در برابر خانواده‌های مکرم و معززشان ادای احترام می‌کنیم. عده‌ای از آن بزرگواران اعم از روحانی، معلم، دانشگاهی، فرهنگی، دانش‌آموز، دانشجو و استاد یا به فیض شهادت رسیدند یا چهره در نقاب خاک کشیدند و در جوار رحمت الهی آرمیدند و کثیری از آنان در قید حیاتند و همچنان پای بند اصول و هوادار نظام اسلامی و علیرغم شدائد و سختی‌های روزگار و سوء مدیریت گروهی از دولتمردان و مسئولان همچنان مدافع انقلاب و نهضتند و ذکر نام تمامی آن بزرگواران موجب خوف از قلم افتادن بعضی از آن عزیزان خواهد بود.
از درگاه خداوند کریم تمنا و تقاضا داریم ارواح طیبه شهیدان و جان باختگان انقلاب و خدمتگزاران به دیار باقی شتافته را قرین رحمت و مغفرت فرماید و عمر و عزت یاران انقلاب و فداکاران آن روزگار سخت را مستمد و مستدام بدارد.

مدیر مسئول

پی نوشت‌ها:
1- «یاران امام(ره) به روایت اسناد ساواک(2)»، چاپ دوم پائیز 1377، صفحه466
2- «انقلاب اسلامی در یزد»، دکتر محمد عابدی اردکانی و دکتر محمدحسن میرحسینی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی سال 1387، جلد دوم، صفحات 231 -237 - 238 - 240 – 241- 432 – 436- 437
3- «یاران امام(ره) به روایت اسناد ساواک(2)»، صفحه 497