هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 305

حال مردم را قیاس از خود مگیر

از آنجا که علم التاریخ زبان دراز به مانند علم‌السیاسه و علم الاقتصاد کمیتش لنگ می‌زند لذا روایت و قصه‌ای از تاریخ اساطیری را بدون ذکر نام و محل نقل می‌کنیم:
در عهد بوق در سرزمینی مردم از گرسنگی سربه شورش برداشته بودند خبر به محضر قبله عالم بردند که رعایای گرسنه جلو دارالحکومه آمده و می‌گویند نان نداریم چه امر می‌فرمایید؟ پس از اندکی درنگ فرمودند که اگر نان ندارند کیک بخورند!
صد البته بنده آن را جوک می‌پنداشتم یا شوخی و مطایبه تاریخ نویسان که در این اواخر با شنیدن بعضی سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها از بدگمانی خود شرمنده و از محضر تاریخ و آن حاکم که چنین سخن خردمندانه‌ای از خود به جای گذرانده‌اند عذرخواهی می‌کنم می‌فرمائید چرا و از کجا؟‌عرض می‌کنم اخیراً یکی از اکابر از«حزب پولداران بازار قبضه و اقتصاد ملی در مشت» فرموده‌اند«نقل به مضمون» وضع مردم از لحاظ مالی نه تنها بد نیست بلکه بسیار هم خوب است! و بر مدعای خود شاهد از بسته شدن قراردادهای چند میلیاردی آورده لذا با اجازه از حضرت مولانا به قوزک آن بزرگوار «سیر، بی‌خبر از گرسنه» معروضم! که:
حال مردم را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیرشیر

زبان دراز