انعکاس آیینه شماره 309
دروغهای تاریخ،
نقل واقعهی مرگ امیرکبیر
و گفتار بعضی از مسئولان امروز کشور
در زندگی روزمره رعایت ادب و احترام بر همگان لازم و ضروری است اما در جامعه شاهد هستیم که بعضی عادت کردهاند در برخوردها و تعارفات غلو میکنند کلمات اغراقآمیز میگویند حتی دیده میشود بعضی از گویندگان روی منابر از صاحب خانه یا کسی که برای وی مراسم ختم و تذکر برگزار شده چیزهایی عنوان میکنند که شنوندگان و مستمعان را به تعجب وا میدارد. آن چه در این ستون درج میگردد به قصد مقایسه حکومتها یا دولتمردان و کارگزاران در دورههای مختلف نیست بلکه هدف آگاهی بیشتر خوانندگان است که با مدارک و شواهد تاریخی بدانند در هر دوره و زمانی با چنین اتفاقات ناشایست و مشمئز کنندهای روبرو بودهایم.
در مقابل خداوند کسانی را که کار نیک انجام نداده و در انتظار قدردانی و تشکر از مردم هستند مورد سرزنش قرار داده و آنها را به عذاب دردناک انذار میدهد.
«گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال میشوند، و دوست دارند در برابر کار (نیکی) که انجام ندادهاند مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب (الهی) برکنارند! (بلکه) برای آنها، عذاب دردناکی است! ترجمه آیه 188 سوره آل عمران » آیه شامل همه افرادی که در هر عصر و زمان در شرائط مختلف اجتماعی قرار دارند و از اعمال زشت خود شادند و یا مردم را تحریک میکنند که آنها را با قلم، یا سخن، در برابر اعمالی که انجام ندادهاند، تقدیر کنند، همگی مشمول این آیه هستند.»1
«از زمانهای دور تاکنون افرادی بودهاند که در بیان و سخنان خود مطالب مبالغه آمیز بیان نموده و از دیگران بیجا تعریف و تمجید میکنند. رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) پیروان و یاران خود را از تملق و چاپلوسی نهی نموده و میفرماید « احثوا التراب فیوجوه المداحین – بر چهره ستایشگران خاک بیفشانید» 2
استاد علامه محمدتقی جعفری در بحث وزرا و وابستگان زمامداران که باید از مداحی بیجا و بیان کلمات مبالغهآمیز خودداری کنند طی نقل داستانی مینویسد:
«روزی یکی از پادشاهان نقاشی میکرد عکس دسته گلی را کشید و آن را به وزیر و درباریان و آجودان و دیگر اطرافیان خود نشان داد. ..یکی گفت: به به چه عکس زیبایی، تاکنون من چنین نقاشی نه، دیدهام و نه، شنیدهام !
دیگری گفت: تاریخ نقاشی از آغاز دوران زندگی بشری تاکنون چنین نقاشی را به یاد ندارد.
سومی گفت: آقایان شما چه میگوئید اگر خود طبیعت هم چشم داشت مشتاق بود که به این نقاشی نگاه کند. چهارمی گفت: «مانی» نقاش معروف از خداوند مسالت کرده است که یکبار دیگر به این دنیا برگردد...و این نقاشی معجزه آسا را تماشا کند...
یکی از اطرافیان از جابرخاست و اندکی پیش رفت و یک دفعه با فریاد بلند صدا کرد: بهبه چه بوی جانفزایی که این عکس گل از خود منتشر میسازد؟! و در همان حال بیهوش شد» 3
گاه دیده میشود، مسئول و دولتمرد و نمایندهای در گفتار و کردارش بدون توجه به اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تعهدی که به مردم سپرده است، در اظهار نظرهای خود تقوی و امانت را رعایت نمیکند، و در گزارشهایی که ارائه مینماید نه تنها نفع مردم را در نظر نمیگیرد بلکه از دروغ پردازی هم مضایقه نمینماید غافل از اینکه اینگونه رفتار و گفتار اثرات مخرب و سویی در جامعه بر جای میگذارد و پایههای شئون اجتماعی و اخلاق نیکو را سست میکند.
«هر یک از نعمتهای الهی امانتی از امانات او هستند پستهای اجتماعی و مخصوصاً مقام حکومت از مهمترین امانات است. و لذا در حدیث معروف امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در تفسیر آیه 58 سوره نساء - خداوند به شما مردم امر میکند امانتها را به اهلش بسپارید – صریحاً آمده است که ولایت و حکومت را به اهلش واگذارید. عهد مفهوم وسیعی دارد که هم، عهدهای مردمی را شامل میشود و هم عهدها و پیمانهای الهی را، زیرا عهد هر گونه التزام و تعهدی است که انسان نسبت به دیگری میدهد و بدون شک کسیکه ایمان به خدا و پیامبر او میآورد با این ایمان تعهدات وسیعی را پذیرفته است». 4
«مولای متقیان حضرت علی (ع) میفرماید:«بر آنچه به عهده گرفتی امانت دار باش و جان خود را سپر پیمان خود گردان! زیرا هیچ یک از واجبات الهی همانند وفای به عهد نیست که همه مردم جهان با تمام اختلافاتی که در افکار و تمایلات دارند در آن اتفاق نظر دارند. تا آنجا که مشرکین به عهد و پیمانی که در زمان جاهلیت با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زیرا که آینده ناگوار پیمان شکنی را آزموده بودند». 5
ناصرالدین شاه قاجار زمامدار عیاش و سست اراده و ستمکار و مخالف آزادی عهد و پیمان الهی را نادیده گرفت و دستور کشتن میرزا تقی خان امیرکبیر وزیر لایق و دلسوز و مبارز خود را صادر کرد و بدین گونه او را کشتند.
«امیر کبیر در حمام فین کاشان به قاتل خود گفت: آیا میگذارید که من از حمام بیرون بیایم، آن وقت ماموریت خود را انجام دهید؟ گفت: خیر.
گفت میگذارید وصیت خود را بنویسم. گفت: خیر.
گفت: میگذارید یک دو کلمه به عزتالدوله (همسرم) پیغام داده خداحافظی کنم، گفت: خیر.
گفت: پس هر چه باید بکنی بکن اما همین قدر بدان که این پادشاه نادان (ناصرالدین شاه) مملکت ایران را از دست خواهد داد...
دلاک رگهای هر دو بازوی امیر را زد؛ خون از بازوان امیر فوران و جریان داشت...
میر غضب با چکمه لگدی به میان دو کتف امیر نواخت. امیر درغلتیده، به روی زمین افتاد. میرغضب دستمال ابریشمی را لوله کرده به حلق امیر فرو کرد و گلویش را فشرد تا جان داد...»6
اما اکثر مورخان و نویسندگان و روزنامه نگاران دوره ناصری نان را به نرخ روز خوردند، قداست قلم را حفظ نکردند نه تنها به قتل امیر و جنایات شاه و درباریان تبهکار و غرق در فساد قاجار اشارهای نشد بلکه به جز یک نفر تاریخ نویس، دیگر قلم بدستان برای زندگی دو روزه دنیا نفرین آیندگان و خوانندگان این بخش از تاریخ مملکت را برای خود خریدند.
«سپهر در ناسخ التواریخ مینویسد: پس از یک اربعین که میرزاتقی خان در قریه فین، روزگار گذاشت،...، مزاجش از اعتدال بگشت... سقیم و علیل افتاد و از فرود انگشتان پای تا فراز شکم رهین ورم گشت و شب دوشنبه هیجدهم ربیع الاول (1268 ه ق )درگذشت...
در مجموعه مراسلات وزارت امور خارجه به نقل از میرزا آقا خان نوری نوشته شده است :«... بیچاره میرزا تقی خان امیر نظام در فین کاشان به ناخوشی سینه پهلو وفات کرد و مرحوم شد، خدا بیامرزد، تف بر دنیا و عمرهای او. ..
در روزنامه وقایع اتفاقیه شماره 23 ربیع الاول 1268 چنین مرقوم است: میرزا تقی خان هم کاغذ به خط خودش نوشته بود، این روزها به شدت ناخوش است... صورت و پایش تا زانو ورم کرده است. موافق این اخبار چنان معلوم میشود که خیلی ناخوش باشد و میگویند از زیادی جبن(ترس) و احتیاطی که دارد قبول مداوا هم نمیکند و هیچ طبیبی را بر خود راه نمیدهد.
همان روزنامه در شماره 52 ( هفتم ربیع الثانی 1268 ه ق) مینویسد: میرزا تقی خان که سابقاًً امیرنظام و شخص اول این دولت بوده در شب شنبه 18 ربیعالاول در کاشان وفات یافته است.
محمدحسنخان اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات ناصرالدین شاه در جلد سوم منتظم ناصری مینویسد:«میرزا تقیخان که سابقاً امیر نظام و شخص اول دولت بود در قریه فین کاشان وفات کرد». تنها میرزاجعفر حقایق نگار خورموجی مولف کتاب حقایقالاخبار حقیقت قتل امیر را به اختصار ولی به وضوح تمام بیان کرده است...»7
نگارنده چند ماه پیش در استان دارالعباده به دعوت دادگستری یزد در جلسهای که به منظور حمایت از زندانیان تشکیل شده بود شرکت کرد. برپایی همایشها و گردهم آییها که در نهایت منجر به آزادی عدهای از زندانیان میگردد و خانوادههای آنان تا حدی از فلاکت و بدبختی نجات پیدا میکنند مفید و قابل ستایش است.
گویندهای ضمن سخنرانی در آن جلسه زندانهای ایران از جمله یزد را هتل و دانشگاه نامید که باعث تعجب و شگفتی عدهای شد. اخیراً نیز بعضی از نمایندگان مجلس نهم از زندان اوین بازدید و با تعدادی از زندانیان گفتگو کردند جعفر نعیمی یکی از این نمایندگان بازدید کننده بود.
«در این بازدید که از 8 صبح روز دوشنبه (2/11/91) تا ساعت 14 به طول انجامید، از بیشتر بندهای مورد نظر بازدید انجام شد که از جمله آن میتوان به بندهای 209 و 350 (بندهای امنیتی) اشاره کرد.
عجیبترین بخش صحبتهای جعفرنعیمی به هتل خواندن زندان اوین باز میگردد. وی اینگونه گفته بود: آنچه پیش از این زندانیان را به گلایه وامیداشت این بود که تختخواب در زندان به اندازه کافی وجود ندارد و کسانی که به آنها تختخواب نمیرسد ناچار بودند کفخواب شوند که بر اثر آن دچار درد کمر و کلیه میشدند اما در حال حاضر همه زندانیان تختخواب دارند و من پس از این بازدید نام ندامتگاه اوین را هتل اوین میگذارم زیرا امکانات آن از هر لحاظ مناسب بود. وی با اشاره به طبقهبندی زندانیان با توجه به نوع جرم آنها ادامه داد: آنچه در بدو ورود برای ما جالب توجه بود تعیین طبقهبندی زندان و زندانیان بود که کار قابل توجهی است!!».8
اینک به گفته مسئولان ذی ربط نظر خوانندگان را به وضعیت زندانهای ایران و یا به گفته نماینده مجلس، «هتل» جلب مینماید. چون به دستور مقامات عالی نظام خوشبختانه زندان کهریزک تعطیل گردیده و از این که عدهای میخواستند وانمود کنند قربانیان شکنجه دیده و مظلوم در آن بیغوله وسیاه چال به مرض مننژیت از دنیا رفتهاند سخنی به میان نمیآید.
«آمار اعلامی از سوی مقامات نشانگر این است که آمار زندانیان سال 1358 در ایران که بین ده تا 20 هزار نفر بوده با افزایش جمعیت کشور به دو برابر (در حال حاضر تعداد زندانیان کشور به 220 تا 250 هزار نفر رسیده است) غلامحسین اسماعیلی رییس سازمان زندانهای کشور بودجه این سازمان را بسیار اندک دانست و گفت بودجه سال 90 تنها پنجاه درصد از هزینههای جاری ما را تامین میکند و در حوزه عمرانی فقط بیست درصد تامین شده است ضمناً اغلب خانوادههای زندانیان نیز به نان شب محتاج هستند. امیرحسین رحیمی سخنگوی کمیسیون حقوقی اظهار میدارد: هیچ گاه بودجه مناسبی برای بازسازی و توسعه زندانها در اختیار سازمان زندانها قرار نگرفته است در حالی که جمعیت کیفری به شدت افزایش یافته است. وقتی در زندانی که ظرفیت آن 200 نفر است 500 زندانی جا داده میشود...زندانیانی که خلاف ساده و سطحی داشتهاند در کنار زندانیهایی که مرتکب خلافهای سنگین شدهاند قرار بگیرند و تفکیکی به مناسبت جرم صورت نگیرد که این مساله بسیار خطرناک است.(آمار زندانیان دارالعباده یزد بیش از سه هزار نفر میباشد)
نماینده ولی فقیه در اصفهان میگوید: «وضعیت زندان اصفهان هم اکنون در شرایط مطلوبی نیست. معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه گفت: افزایش جمعیت مجرمین در وضعیت زندانها نگران کننده است... کف خوابی، خوابیدن دو یا سه نفر بر روی یک تخت، خوابیدن نوبتی، خواب در راهروها و خواب در پاگردهای پلهها امری طبیعی در زندانهای کشور است... مصطفی پورمحمدی رییس سازمان بازرسی کل کشور گفت: اشکالات عمدهای در زندانها وجود دارد و کمبود ظرفیت از جمله آنهاست و اکنون زندانها 4 برابر ظرفیت در خود زندانی دارند و شصت درصد زندانیان ما مواد مخدری هستند.»9
این اظهار نظرها در واقع گوشهای از همان چیزی است که میگویند: «تاریخ تکرار میشود»و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمل. فاعتبرو ا یااولی الابصار
مدیر مسئول
پی نوشت ها:
1- «تفسیر نمونه»، جلد سوم، صفحه 210
2- «نهجالفصاحه»، ترجمه ابوالقاسم پاینده، صفحه 16
3- «حکمت اصول سیاسی اسلام»، علامه محمدتقی جعفری، صفحه 436
4- «تفسیر نمونه»، جلد سوم، صفحه 38
5- «نهجالبلاغه»، ترجمه محمد دشتی(ره)، نامه 53، صفحه 419
6- «میرزا تقی خان امیرکبیر»، عباس اقبال آشتیانی، چاپ دوم سال 1355
7- همان، صفحات 341 و 342 و 343
8- روزنامه آرمان، 3/11/91، صفحه 3
9- هفتهنامه آیینه یزد، سرمقاله شماره 247