انعکاس آیینه شماره 344
طرح پرسشی از سردار احمدی مقدم
تعالیم عالیه اسلام و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به ما آموخته است هر گاه فردی درباره موضوعی پرسشی دارد میتواند محترمانه مطرح نماید و مسئولان نیز شایسته است پاسخ لازم را ارائه نمایند.
آیت ا... شهید مرتضی مطهری در کتابها و سخنرانیهای خود سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و تا پیش از شهادت این حق را برای عموم مردم قائل بودند که بتوانند سئوالات خود را مطرح نمایند و مسئولان هم پاسخگو باشند. آن بزرگوار مکرراً اعلام مینمود اقدامات همهی مقامات در جمهوری اسلامی ایران قابل نقد و بررسی است و هیچ یک از آنان را نمیتوان از انتقاد مبرا دانست.
«هرکس میباید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما، راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد... اگر در جامعه ما، محیط آزاد برخورد آرا و عقاید به وجود بیاید به طوری که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرفهایشان را مطرح کنند و ما هم در مقابل، آرا و نظریات خودمان را مطرح کنیم تنها در چنین زمینه سالمی خواهد بود که اسلام هرچه بیشتر رشد میکند».1
«مصاحبه رئیس پلیس کشور جناب سردار احمدیمقدم، و بیان صریح ایشان مبنی بر اینکه اعزام بازداشتیهای وقایع88، با دستور و نظر صریح آقای سعید مرتضوی، دادستان تهران در آن مقطع بوده، بسیاری را شگفتزده کرد. وی گفته که من مخالف اعزام بازداشتشدگان به کهریزک بودم چون بازداشتگاه کهریزک برای نگهداری بزهکاران شرور، چاقوکش، خلافکار و این تیپ مجرمین بود، درحالی که بازداشتیهای88 جملگی افراد غیراز این تیپ بودند. بهعلاوه سردار احمدیمقدم میگویند که کهریزک اساسا جا نداشت و در کانکسی که 50 یا حداکثر 70 نفر را میشد نگه داشت، 150نفر را جا داده بودند. بدون تردید قاضی مرتضوی نمیتوانسته نداند که کهریزک چگونه جایی است. وی به عنوان دادستان تهران، نمیتوانسته نداند که چه افرادی در کهریزک نگهداری میشدهاند یا نمیتوانسته نداند که افرادی که دستگیر شده بودند افرادی عادی بودهاند نه سارق، قمهکش و زورگیر. بهرغم همه اطلاعات حسب آنچه سردار احمدیمقدم گفته، مرتضوی اصرار داشته که بازداشت شوندگان به کهریزک منتقل شوند. احمدیمقدم که بهتزده شده بود از او میخواهد که کتبا بنویسد بازداشتشدگان به کهریزک منتقل شوند. البته از خود احمدیمقدم هم میتوان پرسید که سردار! به عنوان رئیس پلیس، شما که شرایط کهریزک را میدانستید بعد از آنکه دستگیرشدگان به کهریزک اعزام شدند، چرا حاضر نشدید آن شب یا فردایش یک توک پا به کهریزک بروید و ببینید اوضاع از چه قرار است.»2
در صورتی که قاضی حکمی صادر نماید، کسی نمیتواند دستور و نظر او را نقض کند مگر برابر آنچه که قانون مشخص نموده است. بنابراین سرداراحمدیمقدم نمیتوانسته بعد از تنظیم صورتجلسه و اظهار نظر قاضی مرتضوی اقدامی مبنی بر جلوگیری از اعزام دستگیرشدگان حادثه 88 به کهریزک انجام دهد. اما به طور قطع میتوانسته آنگاه که بر او ثابت شده قرار است حداقل بیش از دو تا سه برابر گنجایش محل، معترضان را از نوجوان تا پیر آن هم در بازداشتگاهی که برای قمه کشان، اراذل و اوباش و جانیان و زندانیان خطرناک در نظر گرفتهاند جای دهند، با مقام و مرتبهای که در نظام داشته و دارد میتوانسته است در اسرع وقت با بزرگان نظام موضوع را مطرح و علاوه بر آن در اسرع وقت شخصاً از آن محل بازدید نماید تا از جنایت و حادثهای که در شرف وقوع بوده و اثراتش برای همیشه در تاریخ اجتماعی و سیاسی این مملکت باقی خواهد ماند جلوگیری نماید. گرچه عموم مردم از کم و کیف دادگاه کهریزک به دلیل غیرعلنی بودن آن چندان مطلع نیستند اما جسته و گریخته از خبرهایی که احیاناً شنیده و یا خواندهاند عمق فاجعه و آنچه که عدهای وظیفه ناشناس در چند روز بر سر فرزندان این آب و خاک آوردهاند و هر انسان آزاداندیشی را بهت زده و آزرده خاطر میسازد کم یا بیش با خبر هستند و همه وجدانهای پاک و بیدار را نگران و ناراحت مینماید. چه سعید مرتضوی بخواهد اعلام کند چند نفر در حادثه کهریزک بدلیل مبتلا شدن به بیماری «مننژیت» یا به دلیل تب بالا مردهاند یا این که قاضی مرتضوی در آن هنگام سرنوشتساز و نگران کننده برای عدهای از دستگیرشدگان در مرخصی بوده، تا چه حد احیاناً قاصر و مقصر است قوه قضاییه در پی رسیدگی به پرونده و در نهایت صدور حکم نهایی تکلیف را مشخص خواهد نمود.
«محمدصالح نیکبخت، وکیل یکی از کشتههای کهریزک، در روزنامه شرق نوشت: «وقتی فاجعه «کهریزک» علنی شد و عالیترین مقام کشور دستور تعطیلی آن را صادر کردند، در 24 ساعت از زمان انتقال این 145نفر به بازداشتگاه اوین، سهنفر از آنان جان خود را از دست دادند و با تمهیدات سعید مرتضوی و افراد دیگر که به دعوت او به دادسرا رفته بودند فوت آنان ناشی از بیماری مننژیت اعلام شد و موضوع ابعاد دیگری یافت. اگرچه از همان زمان مردم به دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان مراجعه و از حوادث ناگوار آن حتی پیش از 18 تیر خبر میدادند و همه میدانستند که این افراد با اصرار سعید مرتضوی و همکاران او به این بازداشتگاه فرستاده شده بودند، اما کلام وی همیشه این بود که این اتفاقات توطئه ضد انقلاب و عوامل فتنه است و او هیچ دخالتی نداشته است. اظهارات جدید سردار اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده کل نیروی انتظامی دایر بر اینکه اعزام بازداشتشدگان با اصرار مرتضوی بوده و او با انتقال آنها مخالفت کرده است مهر تاییدی شد بر آنچه امثال اینجانب و دیگران بهعنوان وکلای اولیای دم و مضروبان و مجروحان اعلام میکردیم و جای آن دارد افسران دیگری که در آن زمان در دفتر سردار رجبزاده، فرمانده نیروی انتظامی کار میکردند و معمولاً از تماسهای آقای مرتضوی و اصرار وی برای انتقال بازداشتشدگان مطلع هستند، از صداقت فرمانده نیروی انتظامی پیروی کرده و این حقایق را بیان کنند. اگر آقای سعید مرتضوی دادستان وقت و آقای حیدریفر دادیار امنیت وقت بر انتقال این افراد به کهریزک اصرار نمیکردند و دستور روز یکشنبه 21 تیر شورای امنیت از طریق وزیر وقت اطلاعات و درخواست دبیر شورایعالی امنیت ملی ساعت 9 صبح روز دوشنبه 22 تیر اجرا میشد و این بازداشتشدگان به زندان دیگری انتقال پیدا میکردند هیچیک از آنان فوت نمیکردند. اینجاست که اظهارات آقای احمدیمقدم هرچند دیرهنگام، میتواند گوشهای از آنچه منجر به حادثه کهریزک شد را روشن کند و چه خوب بود این مسائل پیش از صدور حکم نهایی مرجع تجدیدنظر پرونده قضات کهریزک مطرح میشد. چون وقتی موکل من پدر مرحوم جوادیفر در آخرین جلسه از سعید مرتضوی اعلام رضایت کرد، اولیایدم دیگر از مرجع تجدیدنظر درخواست کنند از شخص احمدیمقدم بهعنوان مطلع تحقیق کنند تا گوشههای پنهان این حادثه روشن شود.»3
آیا در اتاقی چندین برابر ظرفیت محل آن هم افراد زندانی را جای دهند که غذای کافی نداشته باشند و نتوانند از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی استفاده نمایند، نوعی شکنجه به حساب نمیآید و مسئولان ذیربط مقصر نیستند.
«سلیمانی به عنوان مدیرکل زندانهای استان اعلام میکند که تراکم زندانی بسیار بالا بوده و در هر اتاق چندین برابر ظرفیت، متهم مستقر شده بود. همچنین سلیمانی گفته است که سازمان زندانها بر بازداشتگاه کهریزک نظارت نمیکرده است.»4
به راحتی و سادگی نمیتوان نگرانیهای خانوادههای دستگیر شدگان را درک کرد مگر اینکه برادر، فرزند، خواهر، پدر یا مادر فردی در برههای از زمان زندانی یا دستگیر و یا مفقود شده باشد تا بتوان به عمق ناراحتی و نگرانی آنها پی برد.
پدر و وابستگان روح الامینیها میتوانند بدانند و یا بگویند در این چهار سال چه بر آنها گذشته است به ویژه وقتی میدیدند قاضی مرتضوی از طرف رییس دولت دهم به سمتهای عالی دولتی منصوب شده، مجلس هم نه تنها وظیفه نظارتی خود را به نحو احسن انجام نداد بلکه رییس دولت وقت در برابر دیدگان جهانیان صدای ضبط شده برادر رییس مجلس شورای اسلامی و قطعاً غیر قانونی توسط مرتضوی را در مجلس پخش میکند و بدین طریق نه تنها از مرتضوی پشتیبانی مینمایند بلکه در سمت خویش هم ابقا میگردد در واقع نمک بر زخم دل داغدیدگان و زخمیهای اسارتگاه کهریزک میپاشند.
معمولا سعید مرتضوی با خدم و حشم و یا محافظ تا جلو دادگاه میآمد و در هنگام خروج همراهان وی را محاصره کرده و دور او حلقه میزدند و وی را از محل دور میکردند. روزی در دادگاه داستان جالبی اتفاق افتاد و آن شنیدن سخنان مادر داغدیدهای بود که سعید مرتضوی وی را روزگاری به سخره گرفته بود.
«مرتضوی با تیم اسکورت همیشگی خود به جلسه دادگاه آمد و در حالی که درجلسه دوم و سوم متن دفاعیات خود را در اختیار خبرنگاران قرار داده بود این بار بیتوجه به آنها وارد دادگاه شد. به دلیل غیرعلنی بودن دادگاه خبرنگاران 150 دقیقه در مقابل در دادگاه که مقابل کاخ گلستان است منتظر بودند. اما در این بین حضور زن میانسالی در بین کسانی که در انتظار نتیجهای از دادگاه بودند بیشتر جلب توجه میکرد. زنی که در انتظار مرتضوی بود تا جملهای را به او بگوید! پس از اتمام دادگاه محافظان مرتضوی به خبرنگاران اجازه ندادند تا مصاحبهای با متهم ردیف اول پرونده صورت بگیرد اما زن میانسالی از بین جمعیت به سمت مرتضوی دوید و جملهای را فریاد زد. او که از صبح در کنار خبرنگاران ایستاده بود در پاسخ به سوال خبرنگاران که چرا در اینجا ایستاده است گفت: دخترم را در آمریکا کشتند. برای پیگیری پروندهاش چند بار به دادسرا رفتم. اینقدر به آنجا رفت و آمد داشتم که یک روز مرتضوی مرا به سخره گرفت و گفت: امروز کارت ورود زدهای؟ امروز اینجا آمدم تا وقتی از دادگاه میآید به او بگویم کارت ورود و خروجت را زده ای؟ این مادر هنگام خروج مرتضوی از محوطه دادگاه خود را به ماشین دادستان سابق رساند و با صدای بلند گفت: بالاخره تو هم کارت زدی؟!!»5
خلاصه اینکه ضمن تقدیر از همهی نیروهای انتظامی تلاشگر و زحمتکش و وظیفه شناس در سراسر این مرز و بوم بویژه آنان که با فداکاری و از خودگذشتگی امنیت و آسایش را برای هم میهنان خویش به ارمغان میآورند، آیا اگر سردار احمدی مقدم بلافاصه موضوع اعزام دستگیرشدگان حادثه انتخابات 88 را به بزرگان نظام گزارش میداد یا در اسرع وقت از نزدیک به کهریزک میرفت و دستورات لازم را برای نگهداری آنان صادر میکرد آیا جنایت کهریزک آنگونه که رقم خورد اتفاق میافتاد؟
مدیر مسئول
پی نوشت ها:
1-.«جمهوری اسلامی»، آیت ا... شهید مطهری، چاپ یازدهم سال 1374، صفحه 64 و 65، نقل از روزنامه ایران 21/8/92
2- روزنامه آرمان، 30/8/92
3- روزنامه تهران امروز، 2/9/92
4- همان، 21/2/92
5- روزنامه تهران امروز، 10/2/92