انعکاس آیینه شماره 350
فجایعی از این دست،
ویرانگر بنیان خانواده است
قرنها قبل از اینکه در سازمان ملل منشور حقوق بشر تدوین و تصویب گردد اسلام به کرامت انسانها و رعایت حقوق آنها سفارش نموده است. آیات شریفه قرآن، احادیث و اخبار، رفتار و کردار و گفتار پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) حکایت از این دارد که «بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند».
تنها برتری افراد نسبت به یکدیگر تقوی و پرهیزگاری است وگرنه مقام، لباس، طایفه، قومیت، نژاد و از این دسته و آن گروه بودن ملاک امتیاز و برتری افراد نسبت به یکدیگر نیست. همه در برابر قانون مساوی و برابر هستند بدیهی است هر خلافکار و متهمی باید بر اساس قوانین مصوب دستگیر، محاکمه، و در صورت لزوم مجازات شود.
اجرای صحیح قوانین که به تایید نمایندگان منتخب مردم رسیده و مهر تایید بر آن زده شده و رعایت حرمت افراد در جامعه ضامن پیشرفت و سعادتمندی عموم مردم در امور زندگی است. در هر محیط که به نحوی قانون رعایت نگردد، گروهی رشوهخواری پیشه کنند، عدهای به وظایف اجتماعی خویش عمل نکنند، یا سوء استفاده از مقام و قدرت اداری و اجتماعی صورت گیرد، بعضی با زور و چاقوکشی و با بکارگیری اسلحه، یا حقهبازی و دزدی روزگار بگذرانند، تبعیض و بی عدالتی باشد، امر به معروف و نهی از منکر به معنای واقعی کم اهمیت بشود به همان نسبت امنیت و رفاه و آزادی از شهروندان و ساکنان آن دیار و منطقه سلب میگردد.
در دین مبین اسلام به حاکمان و دولتمردان سفارشهای موکد شده و شرع و قانون نحوه رفتار آنان را با مجرمان، محکومان و زندانیان مشخص و تعیین نموده است.
«درباره رعایت حال زندانیان و اهتمام در مورد آنان در شریعت اسلام مقرراتی معین شده که مستلزم حقوق زندانیان و خوشرفتاری با آنان است و البته در این خصوص کیفیت عمل حضرت امام علی(ع) در این مجال، پایه و اساسی است که فقهای مسلمین بر روی آن بنیان گذاری کردهاند چون آن حضرت(ع) پایه گذار اندیشه ایجاد زندان اصلاحی در تاریخ بشریت است که مصادر تاریخی در این مورد کیفیت رفتار آن حضرت را با زندانیان و این که چگونه برای آنها حقی قائل میشده و حال آنان را مراعات میکرده است مفصلا برای ما بیان نموده است... اصولا،ً فردی که بین زندانی و همسرش حایل شود گناهکار است...» 1
قانون حق مرخصی به زندانی داده و باید به امکاناتی از نظر بهداشت و هواخوری و برآوردن نیازهای معمولی دسترسی داشته و با همسر وفرزندانش امکان ملاقات داشته باشد.
« ازجمله امور مهمی که در این رابطه باید بدانیم این است که شرایطی ایجاد شود تا در آن زندانی بتواند با همسر خود دیدار و خلوت کند برای اینکه نیازهای جنسی یکی از نیرومند ترین نیازهای انسانی است و جدایی انداختن میان زن و شوهر به مدت طولانی موجب پدید آمدن اموری میگردد که خرد و شریعت بدان رضایت نمیدهند و چه بسا موجب جدایی کامل آنان و از هم پاشیدن کانون خانوادهاشان گردد» 2
« شکنجه علی الاصول به مفهوم آزار جسمی و یا روحی بر روی شخصی برای وادار کردن او به اقرار تعریف شده است.
در رویه عملی و نظامهای حقوقی بسیاری از کشورها در دنیای قدیم و قرون وسطی شکنجه امری رایج و متداول بوده است و یکی از ابزارهای تحقیق در دادرسی جنائی به حساب میآمده است.
به موجب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شکنجه قویاً ممنوع شده و برای مرتکبین آن مجازات در نظر گرفته شده است ضمناًً اقرار و شهادت حاصل از شکنجه نیز فاقد اعتبار و سندیت است همچنین هتک حیثیت و حرمت افراد دستگیر و بازداشت شده نیز در هر حال منع شده است اصل 38 قانون اساسی مقرر میدارد: هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است.اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود و طبق اصل 39 هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.
ملاحظه اظهارات برخی از نمایندگان در مورد این اصل خالی از فایده نیست که ذیلاً نقل میشود به هنگام طرح و بحث در مورد این اصل، از آیت ا... مشکینی (ره) این گونه نقل شده است: شکنجه به هر نحو برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است. ما معتقدیم که این امر غیراسلامی و غیرانسانی است و رای هم به این میدهیم ولی بعضی از مسائل باید مورد توجه قرار گیرد مثل اینکه احتمالاً چند نفر از شخصیتهای برجسته را ربودند و دو سه نفر هستند که میدانیم اینها از ربایندگان اطلاع دارند و اگر چند سیلی به آنها بزنند ممکن است کشف شود آیا در چنین مواردی شکنجه ممنوع است.اگر چند شکنجه این طوری به او بدهند مطلب را میگوید مساله دفع افسد به فاسد آیا در این مورد صدق ندارد با توجه به اینکه درگذشته هم وجود داشته است؟ آیت ا... دکتر شهید بهشتی نایب رییس مجلس اظهار میدارد آقای مشکینی (ره) توجه فرمائید که مساله،راه چیزی باز شدن است به محض اینکه این راه باز شد و خواستند کسی را که متهم به بزرگترین جرمها باشد سیلی بهش بزنند مطمئن باشید به داغ کردن همه افراد منتهی میشود پس این را باید بست یعنی اگر 10 نفر از افراد سرشناس ربوده شوند و این راه باز نشود جامعه سالم تر است.(3)
به ما آموختهاند یکی از موانع اجابت دعا تضییع حقوق مردم است و از همه مهم تر حق زندگی و امنیت و آسایش میباشد. مسئولان و دولتمردان و سازمانهای نظارتی آن گونه باید عمل کنند که جامعه هرچند وقت یک بار شاهد حوادث و اتفاقاتی نظیر کوی دانشگاه، جنایت کهریزک، ماجرای ستار بهشتی و زهرا کاظمی وغیره نباشد. یا شهرام جزایری ها، بابک زنجانیها، متهمان مفسدان اقتصادی سه هزارمیلیاردتومانی، سلطان شکر و آهن و موز و دهها مفسد اقتصادی دیگر سر بر نیاورند.
اینگونه پیش آمدها نه تنها علاقهمندان به نظام اسلامی را نگران و ناراحت میکند بلکه خوراکی برای گروهها و آن دسته از مخالفان نظام که میخواهند سوء استفاده تبلیغاتی بنمایند فراهم میگردد. نمونهای از این اتفاقات فاجعهای است که اخیراً برای یک مغازهدار کرجی پیش آمده و شیرازه زندگی خانوادههایی را از هم پاشیده و نابود کرده است.
« شش سال پیش شاگرد یک تعویض روغنی در یک شب سرد زمستانی در مغازه با ضربه چاقو کشته شد و ماموران یکی از کلانتریهای کرج، صاحب مغازه را به عنوان قاتل به قاضی معرفی کردند. با اعتراف متهم در چند جلسه دادگاه که حدود شش سال به طول کشید وی مجرم شناخته شد و قاضی دادگاه، حکم اعدامش را صادر کرد، اما 48 ساعت قبل از اجرای حکم معلوم شد، او نقشی در جنایت نداشته است. دو روز قبل از اجرای حکم، یک سارق همراه همدستانش در یکی از شهرهای شمالی کشور دستگیر شد. این متهم در بازجویی به سرقت کابل و یک مورد قتل در مغازه تعویض روغنی در کرج که شش سال پیش رخ داده بود، اعتراف میکند و این موضوع به اداره جنایی پلیس آگاهی استان اعلام میشود. این مرد در حالی به قتل اعتراف کرد که قرار بود 48 ساعت آینده، متهم اعدام شود. با توجه به حساسیت موضوع، قاضی پرونده به آگاهی آمد و پس از مشورت قرار شد حکم اعدام محکوم داخل زندان تا اعزام متهم دستگیر شده اجرا نشود. از طرفی چون تنها قاضی صادرکننده رای اولیه میتوانست جلوی اجرای حکم متهم را بگیرد، بخت با این مرد بی گناه یار بود و قاضی پرونده همان قاضی ای بود که در جریان موضوع قرار گرفته بود. با به دست آمدن این اطلاعات، دو فقره نیابت قضایی صادر شد. یکی برای اجرای احکام زندان به منظور ممانعت از اجرای حکم اعدام و انتقال محکوم به آگاهی کرج و نیابت دوم برای انتقال متهم دستگیر شده توسط آگاهی به کرج.
بعد از 48 ساعت هر دو متهم به کرج منتقل شدند. متهمی که حکم اعدامش صادر شده بود، گریه میکرد و میپرسید شما چگونه به بی گناهی من پی بردید؟ او وقتی آرامش خود را به دست آورد گفت: در طول این شش سال تمام موهایم سفید شد، زنم طلاق گرفت و تنها پسرم هم معتاد شده است. پدرم مغازه تعویض روغنی ام را فروخت و همه را خرج وکیل کرد.مرد بی گناه درباره علت اعتراف به قتل، گفت: مقتول شاگرد من بود و شبها در مغازه میخوابید. یک روز صبح که برف باریده بود، به مغازه رفتم. شاگردم در را از داخل با یک میله میبست که از بیرون باز نمیشد. دیدم کرکره مغازه کمی باز است با خودم گفتم حتما زودتر بیدار شده است. کرکره مغازه را بالاکشیدم و دیدم جسد شاگردم غرق در خون داخل چاله سرویس تعویض روغن افتاده و اثر یک چاقوی عمیق روی سینه او دیده میشد. از مغازه بیرون آمده و شروع به فریاد کردم، مردم و همسایگان جمع شدند و به کلانتری رجایی شهر زنگ زدند. وی افزود: پلیس آمد و مرا به کلانتری برد. در کلانتری همه گفتند تو قاتلی و مرا کتک زدند. دیدم تحمل این همه ضرب و جرح را ندارم. با خودم گفتم اگر اعتراف نکنم، مرا میکشند واگرهم اعتراف کنم حکمم اعدام است. پس بهتر که اعتراف کنم تا حداقل کتک نخورم. سرانجام با توجه به آن چه از صحنه قتل دیده بودم، همه چیز را گردن گرفتم و به قتل شاگردم بدون این که روحم اطلاعی داشته باشد، اعتراف کردم. بعد مرا به دادگاه بردند و آنجا هم همه چیز را گردن گرفتم.»4
راستی را که پاسخگوی این همه خسارت و زیان کیست؟
چه کسی عمر تلف شده این متهم بی گناه را جبران میکند؟
کدام مسوول فرزند معتاد او را به زندگی شرافتمندانه برمیگرداند؟
کانون گرم خانواده این مسلمان را کدام انسان دلسوز و متعهد مجدداً احیا و بازسازی میکند؟
آیا اعاده حیثیت و آبروی بر باد رفته این انسان بی گناه در جمع بستگان و همسایگان شهرو دیارش به سادگی میسر است؟
و پرسشهای فراوان دیگری که خوانندگان این فجایع در ذهنشان خواهد گذشت.
گاهی آرزو میکنیم ایکاش مردم، مسوولین، دستگاههای نظارتی، با تاکید بیشتر و با بررسی دقیق تر و با کنکاش و جستجوی بسیار قانون و مقررات و قواعد را اعمال و اجرا میکردند و شاهد این حوادث تلخ و اندوه و غمی این چنین جانگزا نبودیم که جسمها را میفرساید و روحها را میخراشد و میتراشد و هیچ راه جبرانی باقی نمیگذارد.«فاعتبروا یا اولی الابصار»
مدیر مسئول
پی نوشتها:
1-«احکام زندان در اسلام»، دکتر شیخ احمد وائلی، ترجمه محمد حسن بکایی، چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی سال 1364، صفحه 273-277
2-«مبانی فقهی حکومت اسلامی»، آیت ا... حسینعلی منتظری، ترجمه ابوالفضل شکوری، چاپ 1371، جلد 4، صفحه 129
3- «مختصر حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران»، دکترحسین مهرپور، صفحات 78-79- 80
4- روزنامه جام جم، 1/10/92