هفته نامه آیینه یزد

انعکاس آیینه شماره 352

در سفر استانی رییس جمهور
کرامت انسانها حفظ نشد !!


از ده، دوازده سالگی می‌شنیدم: مردم محلات قدیمی یزد که اکثر به کار پارچه بافی اشتغال داشتند می‌گفتند یکی از تجار مسلمان در بازار یزد چند وسیله نساجی در حجره و تجارتخانه خود گذاشته تا هر روز در معرض دید او باشد. علت را که از وی پرسیده بودند، پاسخ داده بود: می‌خواهم همیشه در ذهنم مجسم شود خداوند متعال کسی را از کارگری «شعر بافی»(1) به شغل بازرگانی رسانده، سزاوار است هیچ گاه او را فراموش نکند و به فقرا و ناتوانان شهر خدمت نماید و تکبر و غرور بر وی مستولی نشود. اگر هر دولتمرد، مسئول، نماینده و رییس جمهوری هم منشوری در اتاق کارش نصب کند تا بداند قبل از رسیدن به آن پست و مقام چه قول و قرارهایی با مردم گذاشته و در نهایت مادام که دوران ریاستش به پایان نرسیده است برای تحقق وعده‌هایی که به مردم داده سعی و تلاش نماید و یا مشاورانی صادق، امین، دلسوز و صریح‌اللهجه داشته باشد که حقایق و واقعیت‌های موجود در جامعه را برای وی باز گو نمایند.
خوانندگان «آیینه یزد» در بخشی از سرمقاله شماره 333 تحت عنوان «رییس جمهور آسمانی و قدسی نیست، حسن روحانی است» خواندند که «...حسن روحانی همانند دیگر مسئولان و مدیران اداری، ‌اجرایی و قضایی و 75 میلیون ایرانی نه مقام نیابت امامت و پیامبری و منزلت آسمانی و قدسی دارد، نه هاله نور او را احاطه می‌کند، نه حسن روحانی «کبیر» است، نه اطاعت از وی همانند اطاعت از خدا و رسولش می‌باشد، نه مخالفت با او دشمنی با حضرت پیغمبر(ص) است، نه امام زمان(عج) حکمش را تایید کرده، نه آنکه لازم است بگوئیم فلان و بهمان در خواب دیده‌اند به او رای بدهند، ‌نه نامه‌اش به روسای کشورها همانند نامه پیامبر بزرگوار اسلام (ص) به خسرو پرویز است، ‌نه آب مانده ته لیوانش شفا بخش است، ‌نه کشیدن دست بر لباس و عبا و ردایش سبب تبرک می‌شود، ‌نه امدادهای غیبی در تصمیم گیری‌هایش موثر است، ‌نه این هزینه‌های گزاف که تاکنون خرج دکورها و مرکب‌های سواری مقامات و وزیران ‌شده و یا در بهترین مناطق پایتخت زندگی می‌کنند نشانه‌ای از ساده زیستی و زندگی کردن آنها همانند اضعف مردم و یا حتی افراد متوسط جامعه است، نه اگر کسی سال‌ها پیش از انقلاب با مختصر در آمدی زندگی طلبگی یا دانشجویی خود را اداره می‌کرده می‌توان به وضع موجودش تعمیم داد و نه صدا و سیما می‌تواند با نشان دادن خانه جد و پدری و محل تولد دولتمردی در حال حاضر زندگی محقرانه‌ای برای وی اثبات نماید. اگر مدیری خود و خانواده‌اش توانستند همانند شهید محمدعلی رجایی زندگی ساده و بی‌آلایشی داشته باشند می‌توان آنها را ساده زیست قلمداد نمود. براستی آن چهره ماندگار تاریخ انقلاب اسلامی، ‌اسوه جاودانه مدیریت لایق و کارگزار شایسته نظام اسلامی بود. دلسوزی، تعهد، وفاداری، صبر، ‌ایثار، ‌ساده زیستی، عفت، صداقت و بسیاری از خصال نیک را که شایسته مدیریت در رژیم مردم سالاری دینی است یکجا داشت و در مدت کوتاه عمر دولتش همه را به منصه ظهور گذاشت. افسوس که دولتش مستعجل بود ولی در این عرصه کم دوام خوش درخشید و ثابت کرد که دولتمردان و حاکمان، ‌طول عمر حکومتشان ارزش گذار نام نیکشان نیست عرض دوره زمامداریشان میراث گرانبهای آنان را جاودانه خواهد کرد.»2
یکی از اقدامات مفید دولت احمدی نژاد موضوع سفرهای استانی بود منتهی در مسیری قرار گرفت که مورد اعتراض عده‌ای واقع شد و این نشریه نیز سالها پیش، از انتقاد کنندگان نحوه برگزاری آن سفرها بود به ویژه که کرامت انسانها حفظ نمی‌شد.
در این ستون مکرراً از تعطیلی مدارس، ادارات و مردم را به خیابان‌ها کشاندن و ساعت‌ها به علت تاخیر در برگزاری برنامه‌ها و یا پرواز هواپیما که در نهایت نتیجه آن معطل کردن مردم بود مطلب می‌نوشت. گرچه مدیر مسئول این نشریه مورد لطف کسانی که تحمل شنیدن حقایق را نداشتند قرار می‌گرفت اما آن دوران گذشت!!
 حقارت آمیزتر آن بخش از این نمایش بود که عده‌ای از مسئولان مردم را دنبال ماشین‌های گران قیمتی که از بیت المال تهیه شده بود می‌دواندند تا نامه و درخواست خود را تحویل دهند و بهت انگیزتر آنکه یکی دو روز قبل از سفرها بعضی از خطبا و گویندگان در جلسات مختلف و یا از صدا و سیما از مهمان نوازی شهروندان می‌گفتند یعنی هر چه بیشتر در محل‌های مورد نظر جمع شوند و یا مدیر ارشد اجرایی استان هم می‌گفت در مکان سخنرانی نامه‌هاو درخواست‌های خود را به اطرافیان رییس‌جمهور تحویل بدهید. 
اما از بیان سیره پیامبر اسلام(ص) و داستان مردم شهر انبار در زمان مولای متقیان حضرت علی(ع) چیزی نقل نمی‌گردید. چند روز قبل از سفر، بعضی از کارمندان و صنوف مختلف را جمع می‌کردند و توسط عده‌ای همانند نمایشنامه‌ای که قرار است روی صحنه اجرا شود کارگردانی می‌شد. نگارنده شواهدی دارد که از قول افرادی از گردانندگان این سفرها می‌گفتند اگر وزیر یا معاون این سئوال را مطرح کرد شما هم اینگونه پاسخ دهید.!!
نتیجه چه شد؟و مصوبات سفرهای استانی به کجا کشید؟ همان گزارشی است که دکتر حسن روحانی و بعضی از نمایندگان و فعالان سیاسی و اجتماعی درباره سفرهای استانی دولت نهم و دهم ارائه کردند. گرچه اقدامات و عملکرد دولت یازدهم در مواردی در امور سیاست داخلی و خارجی از جمله ادبیاتی که روحانی در گفتن و سخنرانی‌های خود به کار می‌برد قابل تقدیر است و یا به قول یکی از دوستان که در جلسه‌ای می‌گفت همین که دولت روحانی در فلان بخش از نهادها و ادارات دولتی مدیری را که از منفورین افراد در جامعه بود تعویض کرد قدم مثبتی است که در جهت رسیدن به خواست مردم تحت امر آن اداره و سازمان برداشته است، اما مطلبی که از قول مشاور روحانی در سفر به استان خوزستان خواندم،مرا به یاد مباحثه علامه مجاهد آیت ا... سید محمود طالقانی و آیت ا... مبارز سید ابوالقاسم کاشانی انداخت.
«محمد رضا صادق مشاور رییس جمهور درباره انتقاداتی که از شکل ظاهری سفر روحانی به خوزستان و شباهتهای آن به سفرهای احمدی نژاد شده بود، گفت: اینها مسائلی بود که وجود داشت، ما نمی‌خواستیم اینگونه شود، یعنی قرار نبود این اتفاق بیفتد اما به احترام مردم به ابراز احساسات آنها پاسخ داده شد و نامه‌ها را هم گرفتیم، کاش کسانی که این نقد را مطرح می‌کنند خودشان درسفر همراه ما بودند تا می‌دیدند، بعضی از مسائل خواست ما نبود!! و چقدر از مردم خواستیم که اسباب زحمتشان نشویم، اما مردم به شکل سنتی به استقبال آمدند.»3
شگفت آن که مشاور محترم نمی‌خواهد بپذیرد بدرستی برنامه ریزی نکرده بودند.
آیت ا... طالقانی می‌گوید:
«روزی که در بین مردم گفتگو بود مرحوم آیت ا... کاشانی از زاهدی حمایت می‌کند و توطئه‌ای در کار است به تنهایی به منزل ایشان، واقع در پل چوبی رفتم تنها بود، ‌در اتاقی به انتظارش نشستم وقتی که آمد ظرف خربزه‌ای در دست داشت، ‌به عنوان تعارف جلو من گرفت، ‌تا خربزه بریدم گفتم: حضرت آیت ا... دارند زیر پایت پوست خربزه می‌گذارند، مواظب باش گفت: نه این طور نیست حواسم جمع است، گفتم: من شما را مرد پاک مبارزی می‌دانم مبارزات شما در عراق علیه انگلستان فراموش ناشدنی است شما این مزایا و این سوابق را دارید درست متوجه و هوشیار باشید که تفرقه ایجاد نشود گفت: «خاطرتان جمع باشد» !! 4
شایسته است فرازهایی کوتاه از نامه‌ی مفصل « تورج سلحشور » جانباز و فعال سیاسی خوزستان خطاب به دکتر روحانی جهت مزید اطلاع خوانندگان، ‌استانداران، برگزارکنندگان و برنامه‌ریزان سفرهای بعدی ریاست جمهوری و هیات همراه درج ‌گردد تا درس عبرتی برای همه و تذکری برای مسئولان و دولتمردان باشد.
«...نحوه‌ی ورود مردم شریف اهواز به مصلای نماز جمعه، دور از شأن انسانی و موجب تأسفی عمیق بود. ابتدا در گیت ورودی توسط مأمورینی در چندین مرحله بازرسی شده و هرگونه تصویری از جناب آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی ضبط می‌گردید با این توضیح که: اینها ممنوع التصویرند و احدی حق  همراه داشتن این پوستر‌ها را ندارد. شگفت انگیز اما گذرگاه بعدی بود … در این ورودی مردم را -متأسفانه - نیم خیز نموده و به صورت زیگ زاگ (ضربدری ) از روی میله‌های داربستی عبور می‌دادند...
و شرمنده‌ام از بیان آنچه بر ما گذشت: گویی بوزینگانی را در پارک وحش به بالا رفتن از میله مشغول می‌دیدی و این تصویر از مردمی که ساعت‌ها انتظار، آنان را برای دیدار با رئیس جمهور منتخب خود بی تاب کرده بود، شایسته نبود...
این بحث‌ها باعث جلب توجه مامورین در صحن مصلی شده و مرتباً اقدام به فیلمبرداری و عکاسی نمودند، این عمل مردم را تهییج کرد، شعار در مورد زندانیان سیاسی و رفع حصر و بعضاً فریاد: عکاس بیا پایین را به همراه داشت.
در حالی که ما را تحت الحفظ به کانکس نگهبانی برده بودند، بالاخره به وسیله‌ی تنها آمبولانس موجود در مصلی که برای مواقع ضروری (شاید موقعیت‌هایی اینچنین) در بخش ویژه آماده بود، ما را به... بردند. پذیرای ما اینجا کشیده‌های محکم به صورت و سیلی‌های آبدار به غرورمان بود، الفاظ زشت و رکیک راننده را از زیر کتم که بر سرم کشیده بودند می‌شنیدم و تکرار این سخن معنا دار را که: حال «روحانی» بیاید و شما را آزاد کند... خود روحانی را هم می‌آوریم و هیچ... نمی‌تواند بکند!! خلاصه پس از نیم ساعت به مقری دیگر رفتیم، ما را با چشم بند از خودرو پیاده نمودند. گویا انتظار مرا می‌کشیدند که یکی از آنان گفت:«سلحشور» را آوردیم.
فردی که حاجی می‌خواندندش مرا به زیر کتک گرفت، دست بردار هم نبود، گفتم: رحم کنید، انصاف دهید من جانباز هستم و 6 ترکش در مغزم است. به شدت می‌لرزیدم، تشنگی امانم را بریده بود و زمان گرداگردم از حرکت ایستاده بود. نمی‌دانم چقدر گذشت تا بازجویی توسط چند نفر آغاز شد که چرا بحث و جدل به راه انداختی و موجب تحریک مردم شدی؟...
از جناب رئیس جمهور استدعا دارم به ایده‌ها و منطق شان که در قالب شعار‌ها و وعده‌های انتخاباتی، انتشار حقوق شهروندی و سخنرانی‌های مکرر که در جامعه مطرح می‌گردد، جامه‌ی عمل پوشانده و بازداشتگاه‌های متعدد که توسط... ایجاد شده‌اند را پایان بخشند تا هر شهروند بتواند در لوای قانون جمهوری اسلامی از حقوق خود دفاع نماید. از حضرتعالی درخواست دارم شیوه‌ای بنیاد نهید تا در سفرهای استانی نسبت به شخصیت و کرامت مدعوین و مستقبلین رعایت احترام و ادب صورت گیرد و در نحوه‌ی پذیرش انسان‌هایی که به دیدار شما می‌آیند انسانیت و تکریم هویدا باشد. در غیر این صورت به مسئولین ستاد استقبال مردمی از شما خاطرنشان گردد که در معرض خطر بوده و احتمال برخورد‌هایی شدید توسط برخی نهاد‌های غیر قانونی و شبه قانونی وجود دارد.»5
بدان امید که در سفرهای بعدی ترتیبی داده شود که مردم را به دنبال اتومبیل‌های گران قیمت یا ضد گلوله ندوانند آنها را در سرما و گرما ساعت‌ها سر پا نگه ندارند تا حداقل در این زمینه به قول دکتر روحانی که می‌خواهد حرمت و کرامت ایرانیان را اعم از هر دین و مسلک، قوم، نژاد، گروه و طایفه حفظ کند جامه عمل بپوشاند. بدون شک صدا و سیما، مطبوعات کشوری و منطقه‌ای می‌توانند بهترین انعکاس دهنده این سفرها باشند.
چاپ میلیونی این همه عکس، پوستر، ‌اطلاعیه، ‌بنر اگر از بیت المال باشد غیر قانونی و اگر صنف و دسته‌ای پرداخت نمایند اسراف و تبذیر است.
بارها اتفاق افتاده و مردم نشان داده‌اند روی آن تبلیغات و تصاویری که از استقبال مسئولان در تلویزیون‌ها نشان داده شده و عده‌ای را به هر دلیل جمع می‌کنند، اهمیتی قائل نمی‌شوند چون در هر دوره‌ای صندوق‌های آرا حرف اول را می‌زند.

مدیر مسئول

پی نوشت‌ها:
1- به فتح شین، کسی که از موی یا ابریشم پارچه می‌بافد، فرهنگ دکتر معین، جلد دوم، صفحه 2048

2- سرمقاله شماره 333 آیینه یزد
3- روزنامه تهران امروز، مورخ 5/11/92
4- «طالقانی و تاریخ»، انتشارت نیلوفر، چاپ 1360، صفحه 140
5- بهار نیوز، مورخ 1/11/92