تیتر یک شماره 364
بازجویان با اعضای گروه فرقان بحثهای عقیدتی میکردند
حمید نقاشیان را شاید تمامی انقلابیون بهخوبی به یاد دارند. محافظ امامخمینی(ره) که در روزهای اول انقلاب در تمامی تصاویر در کنار ایشان حضور دارد و به واسطه همین نزدیکی با امامخمینی(ره) در جریان بسیاری از مسایل انقلاب بوده است. نقاشیان با حکم امام، بازجوی پرونده گروهک فرقان میشود و به همین دلیل روایتهای نابی از آن روزها دارد. در ادامه، روایت حمید نقاشیان از پرونده گروهک فرقان از نظر شما میگذرد: نقطه آغاز آشنایی من با گروه فرقان به قبل از انقلاب اسلامی برمیگردد، آن زمان که به دلیل همکاری با گروه ندای اسلام در فضای مبارزاتی و عقیدتی حضور داشتم. به تناسب این فعالیتها در جلسات گروه فرقان نیز حضور پیدا میکردم، اما رفتهرفته متوجه انحراف این گروه شدم و موضوع را به شهید مطهری منتقل کردم. ایشان نیز بنده را مامور زیرنظرداشتن تحرکات این گروه کردند. بعدها با شورگرفتن فعالیتهای انقلابی و محولشدن وظایف دیگری به اینجانب، موضوع گروه فرقان از دستور کار من خارج شد. ماجرای گروه فرقان دیگر در برنامههای من جا نداشت تا اینکه وقتی بنده بهعنوان سر تیم محافظت امامخمینی(ره) در قم حضور داشتم بحث ترور شهید مطهری و شهید قرنی پیش آمد.
در ختم شهیدمطهری، آقای هاشمیرفسنجانی بنا به تحلیل خود، حزب توده را مسوول این ترور اعلام کرد، اما همان لحظه بنده به امامخمینی(ره) اعلام کردم چنین نیست و من گروه قاتل شهید مطهری را میشناسم (با توجه به اینکه در آن ایام گفته میشد گروهی به نام فرقان مسوولیت این ترورها را پذیرفته است).
بعد از این گفته بود که بنده با حکم امام خمینی(ره) مامور این پرونده شدم. به تهران آمدم و با همکاری افرادی چون آقای مهدی هادوی، آقای قدوسی، آقای مهدویکنی مسوول امور کمیتههای انقلاب، آقای حسن عابدجعفری مسوول وقت سپاه پاسداران، آقایان علیاکبر و عباسعلی ناطقنوری و با همکاری تعدادی از دوستان، بهخصوص مرحوم محمد هنردوست کار را برعهده گرفتیم.
برای مکان فعالیتهای خود بند موسوم به 209 اوین را انتخاب کردیم و آنجا را سروسامان دادیم. دوستان را به سه گروه تعقیب، مراقبت و عملیات، گروه تدارکات برای تهیه غذا و امکانات و نظافت زندان و گروه مطالعه، تحقیق و بازجویی تقسیم و کار جدی خود را شروع کردیم که از حدود اردیبهشت 1358 تا دیماه 1358 به طول انجامید البته بعد از مدتی گروهی از افسران «نوهد» (کلاهسبزهای رژیم شاه) و بعد از مدتی تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب وقت مثل سردار ذوالقدر و آقای الویری نیز به جمع ما پیوستند.
بعد از این سازماندهی بود که توانستیم دستگیرشدگان روزهای اولیه توسط کلانتریها و کمیتهها را در یک مکان جمعآوری و بازجوییهای مبتنی بر بحث عقیدتی و فرهنگی با اعضای گروه فرقان را آغاز کنیم.
در حین فعالیت ما البته گروه فرقان ترورهای دیگری هم انجام داد، اما بیشتر این ترورها از نظر عملیاتی علیه افرادی انجام میشد که بهدلیل مردمیبودن، سهلالوصول بوده و به عبارت دیگر از ارزش عملیاتی کمی برخوردار بودند. ما از اردیبهشت تا مرداد، حدود 80درصد اعضای گروه را دستگیر کرده بودیم و اینقبیل اقدامات آخرین نفسهای باقیمانده فرقانیان بود. در مورد شیوه بازجویی و دادگاه، لازم است این نکته دوباره تاکید شود که بازجویی از اعضای گروه فرقان مبتنی بر بحثهای تئوریک و عقیدتی بود و در این، چارچوب، افرادی چون حجج اسلام معادیخواه و احمد احمدی (رییس فعلی موسسه سمت) و آقای جلالالدین فارسی به زندان میآمدند و با اعضای گروه فرقان بحثهای تئوریک و مبنایی میکردند و حجم بزرگی از شکستن اعضای این گروه در زندان به دلیل همین ضعف تئوریک بود. آنها در چنین بحثهایی متوجه توخالیبودن عقاید خود و رهبرشان میشدند و بزودی از کردههای خود توبه میکردند.
قاضی دادگاه فرقانیان ابتدا آیتا... محمدیگیلانی بود که ایشان بهدلیل اینکه وابستگی و علقه شدیدی به شهید مطهری داشت، مرتب در مقام قاضی، قاتلان را لعنت میکرد. من برای حفظ بیطرفی قاضی این دادگاه را خاتمه دادم و با بیان این مطلب خدمت امام، درخواست کردم افرادی چون ربانیشیرازی، معادیخواه و ناطقنوری بهعنوان قاضی این دادگاه انتخاب شوند. حکم این افراد هم بهدستور امام توسط مرحوم مشکینی و مرحوم منتظری صادر شد، اما آقای ربانیشیرازی بهدلیل کسالت در دادگاه حاضر نشدند.
وضعیت و سرنوشت تمام اعضای گروه فرقان در دادگاه مشخص شد و سرانجام نیز با تصریح امام مبنی بر محدودشدن اعدام به کسانی که قتل مرتکب شدهاند ششنفر از اعضای این گروه به اعدام محکوم شدند در حالی که این گروه 9 نفر را کشته بودند. از نظر من پرونده فرقان سند افتخاری برای بازجویان و قاضیان این پرونده است، ضمن اینکه آن را میتوان نخستین پرونده اطلاعاتی در جمهوری اسلامی دانست. «ضمیمه شرق»