تیتر یک شماره 370
دکتر علی شریعتی
جامعه شناس و محقق بزرگ ایرانی
روایت دکتر ابراهیم یزدی از مرگ / شهادت شریعتی: ماجراهای مربوط به فوت دکتر شریعتی مفصل است و بخشی از آنها را در همان ایام فوت گفتم و نوشتم، اما اخیراً، وقتی که مطلع شدم دختر ایشان، خانم سارا شریعتی مجدد پیگیر پرونده پزشکی و ابهامات فوت دکتر شریعتی شدند.
از آن جایی که اصل این پیگیری مجدد را مفید میدانم، چون دیگر پرونده، سیاسی نیست و بیشتر ارزش تاریخی دارد، من نیز خاطرات آن دوران را مرور میکنم تا شاید کمکی به رفع برخی از ابهامات باشد.
زمانی که من متوجه فوت دکتر شریعتی شدم، آمریکا بودم. تصمیم گرفته شد که با احسان شریعتی به انگلستان بروم. آن زمان بنا به مشکلاتی که برای احسان پیش امده بود، او هم به آمریکا آمده بود و خانه آقای منصور فرهنگ بود. آقای فرهنگ از دوستان و مبارزان پیش از انقلاب بود که در دولت موقت هم نماینده ایران در سازمان ملل بود. به هر ترتیب من با احسان تماس گرفتم و کلیاتی را به او گفتم. احسان هم هنوز هجده سالش نشده بود. وکیلی را به نام پیتر، با کمک آقای عنایت اتحاد (که هم اکنون ساکن لندن است) پیدا کردیم که به نمایندگی از پسر ارشد خانواده، کارهای تحویل جنازه را انجام دهد. چون بحثهای زیادی مطرح شد. عدهای میگفتند جنازه کالبد شکافی شود و عدهای مخالف بودند. آنهایی که قائل به کالبد شکافی بودند. مرگ دکتر شریعتی را از اساس مشکوک میدانستند، ولی خود من چنین باوری نداشتم. شریعتی سیگار زیاد میکشید. به اصطلاح غربیها، شریعتی chain smoker بود. سیگار را با سیگار روشن میکرد. البته ما آن زمان لزوما این گونه فکر نمیکردیم و در بیانهها واعلامیههایمان با عنوان شهید از او یاد میکردیم. گرچه من او را شهید میدانم، از باب این آیه قرآنی که میگوید: (کسی را که در راه خدا کشته شد، مرده نپندارید..... ترجمه آیه شریفه 154 سوره بقره) شریعتی نیز برای دنیا حرکت نکرده بود، لذا اگر مرگش به خاطر سکته هم باشد، شهید است.
به غیر از کالبد شکافی، بحث دیگری بود در رابطه با محل دفن جنازه، برخی از دوستان، سوریه را پیشنهاد میدادند،عدهای دیگر مثل (شهید) محمد منتظری، اصرار داشتند که به جای زینبیه، جنازه در نجف به خاک سپرده شود. این رأی هم جدی بود اما بنا به چند دلیل رد شد.
اولاً هیچ کس مطمئن نبود که مقامات دولت عراق، جنازه را که برای حمل تحویل میگیرند، به دولت ایران تحویل ندهند ثانیاً با توجه به هیاهوها و جنجالهایی که جمعی از روحانیون علیه شریعتی به راه انداخته بودند و نامهای که (شهید) مطهری درباره شریعتی به(امام) خمینی(ره) نوشته بود و مذاکراتی که به ایشان در لندن داشتم،احتمال اینکه امام خمینی برای نماز جنازه حاضر شوند بسیار بعید بود. این عدم حضور به هیچ وجه به مصلحت جنبش در آن زمان نبود. ایران هم یکی از گزینهها بود. مثلا همسر دکتر شریعتی، خانم پوران شریعت رضوی میخواست جنازه به تهران بیاید. اما ما این کار را نکردیم که از این بابت هم مرحوم استاد (محمد تقی) شریعتی نامهای به من نوشت و از این کار تشکر کرد (متن این نامه در ادامه آمده است *) بعد از آن که تصمیمگیری شد و قرار بر تحویل جنازه شد، متوجه شدیم به راحتی جنازه را تحویل نمیدهند. به همین دلیل ما در نهضت آزادی، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا را بسیج کردیم تا تلگرافهای متعددی به نخست وزیر و دادستان اعضای پارلمان انگلیس و سازمانهای بینالمللی زده شد. این هم از روی ترسی بود که از سفارت ایران در لندن داشتیم. در این تلگرافها اعلام شد که: دکتر علی شریعتی یک جامعه شناس و محقق بزرگ ایرانی که به علت مخالفتش با رژیم شاه مدتها در زندان مورد زجر و شکنجه قرار گرفته بود و اخیرا توانسته بود از ایران فرار کند به طرز کاملاً مشکوکی در جنوب انگلیس درگذشته است و دولت ایران میکوشد با تصاحب جنازه وی بر توطئه خود سرپوش بگذارد.
* نامه استادمحمدتقی شریعتی به ابراهیم یزدی
از: شریعتی مزینانی، استاد محمد تقی
به: یزدی، ابراهیم
تاریخ تیرماه 1356
دوست دانشمند و ارجمند جناب آقای دکتر یزدی با دلی سرشار از اشتیاق دیدار، از درگاه خداوند بزرگ، توفیقات روز افزون شما را در اشاعه آئین حق و گسترش عدل و ایمان مسألت دارم. زحمات و خدمات وافر و شایانی که در مسیر وصول به اهداف عالیه انسانی و اسلامی متحمل میشوید، محققاً در نزد خداوند دانا و حکیم، مستوجب پاداش بزرگ و تاییدات ابدی خواهد بود.
محبت و عنایت همیشگی شما نسبت به خاندان شریعتی از دیر باز مشهود و محسوس است مخصوصاً همدردیها و خدمتها و گذشتهای مجدانهای که در مورد فاجعه مرگ فرزندم مبذول داشته و برادرانه و صمیمانه در این حادثه بزرگ با تحمل سفرها و ایفای نقشهای مثبت و حمایت بیدریغ و تصمیمات مدبرانه، ندای حقانیت و مظلومیت او را در سامانهای دور منعکس ساخته و به تجلیل و بزرگداشت وی و خدماتش پرداخته بودید، خدمتی است که جبرانش از عهده ما بیرون است، و خداوند واهبالعطایا ثواب این همه مجاهدت و تلاش را به شما خواهد داد، همچنین محبتهای شما نسبت به احسان عزیزم که یادگار چنان والا پدری است لطفی بی دریغ است که در پرتو آن میتوان او را از بهره وراثتی که به مشیت خداوندی در وجودش مکتوم و مکنون است بهرهمند ساخت تا ادامه دهنده راه پر ارج پدر باشد. ضمن ابراز سپاس از بذل مراحم عالیه، مقتضی است اعلامیه ضمیمه را در یکی از نشریات موثر انجمنهای اسلامی آمریکا و هر نشریه یا روزنامه که صلاح دانستید، درج فرمایید.
منبع: نسیم بیداری، شماره 48خرداد ماه 1393