انعکاس آیینه شماره 381
سالگرد آیتا... طالقانی
و نقل خاطرهای از آن بزرگوار
پس از اخذ مدرک سیکل اول در دانشسرایی واقع در «باغ خواص» ورامین پذیرفته شدم. بعد از یک سال در مهر ماه 1339 به استخدام آموزش و پرورش در آمدم.
در دبستان جوادآباد به مدت دو سال تدریس نمودم و در همان محل که در 14-13 کیلومتری ورامین واقع شده بود سکونت گزیدم. در آن دو سال ضمن تدریس، موفق به دریافت دیپلم دانشسرای مقدماتی به صورت متفرقه گردیدم.
بعد به روستای احمد آباد در پنج، شش کیلومتری مرکز شهر انتقال یافتم و در شهر ورامین با چند نفر از دوستان و هم دورهایها در یک منزل اجارهای که چند اتاق داشت ساکن و علاقهمند شدم دپیلم ادبی بگیرم.
مرحوم حجهالاسلام حاج شیخ عبدالحسین عرب، عجم (عجمین) روحانی متقی، خوشنام، سادهزیست و مورد احترام مردم یزد به ویژه ساکنان محله فهادان، یوزداران، بازارنوی یزد دریافته بود به تحصیل علاقه دارم بنابراین به مرحوم پدرم که حق بزرگی بر گردن من دارد توصیه نمود زمینهای فراهم نماید تا به تحصیل ادامه دهم و ایشان مقدمات عربی را به حقیر آموزش میداد.
یکی دو سال ضمن تحصیل در سیکل اول، ایام تعطیل جامع المقدمات را نزد آن روحانی ارجمند آموخته بودم. شادروان عجمین چند نفر از شاگردانش را که حدود 14،15 ساله بودیم روزهای جمعه به مسجدجامع کبیر یزد میبرد و آن عده از نمازگزارانی که برای شرکت در مراسم نماز جمعه میآمدند و میخواستند حمد و سوره را صحیح بخوانند به دست ما چند نفر میسپرد و در نهایت بعد از چند بار که حمد و سوره و اذکار نماز را قرائت مینمودند یکی، دو بار هم نزد ایشان مرور میکردند و در صورتیکه صحیح میخواندند بر آن صحه میگذاشت. این روش باعث شده بود در هر جا و منطقهای میرفتم سعی کنم نماز را در مسجد بخوانم و در جلسات مذهبی شرکت نمایم.
در شهر ورامین حجهالاسلام سید عبدا... واعظی روحانی و امام جماعت شجاع و صریح اللهجهای که از اهالی رباط کریم شهریار بود در مسجدی نماز جماعت میخواند و به وعظ و خطابه اشتغال داشت.
در آن ایام میدیدم نوجوانی بعد از مراسم نماز پای منبر واعظی میایستد و مطالبی پیرامون مسائل سیاسی میگوید و از نائب الامام آقا روح ا... خمینی (ره) نام میبرد. هنوز خردادماه 42 فرا نرسیده بود. بعد از مدت کمی دریافتم این جوان «علی عدالتمنش» نام دارد و خواهرزاده آیت ا... سیدمحمود طالقانی و فرزند علیاکبر عدالتمنش است که در ورامین به کار سر دفتری اشتغال داشت در این رفت و آمدهای چندماهه قرار شد راقم این سطور و چند نفر از دوستان از جمله «مرتضی وحدتی» از فرهنگیان فرهیخته و از نیکان و دینداران که اهل سمنان بود و هم اکنون نیز در شهرستان سمنان سکونت دارد نزد عدالت منش تلمذ کنیم و دروس عربی بیاموزیم و همین امر سبب شد که بعد از اخذ مدرک دیپلم ادبی بتوانیم در رشته ادبیات عرب دانشگاه تهران پذیرفته شویم و ادامه تحصیل دهیم مرحوم عدالتمنش انسانی متدین، آزاده، باوقار، مودب و آگاه به مسائل سیاسی بود.
بعد از حوادث خردادماه 1342 و ماجرای باقرآباد ورامین دو سه روزی در خانه مستاجری در خدمت حجهالاسلام واعظی بودیم تا مورد هجمه و حمله ماموران حکومت قرار نگیرد.
بعد از دستگیری پرویز عدالتمنش، آیت ا... طالقانی و دکتر یداله سحابی و عدهای دیگر علی اکبر عدالت منش چند بار اینجانب و مرتضی وحدتی را به عنوان وابسته و خویشاوند به ملاقات این بزرگان در زندان قصر بردند. در زندان محلی بود که در قسمتی از آن دو ردیف نرده گذاشته بودند از داخل زندان، افراد زندانی وارد قسمتی از اتاق میشدند و از سمت مقابل ملاقات کنندگان پشت نردهها میایستادند و از حال یکدیگر جویا میشدند.
در یکی از روزها وقتی وارد زندان شدم دیدم چندین نفر زن و مرد در کنار هم ایستاده و نشسته بودند همگی سیاهپوش بودند و این نشان میداد که یکی از بستگانشان مرحوم شده است. چند دقیقه بعد مردی حدود چهل ساله، رشید و تنومند، از درب داخلی زندان وارد محوطه ملاقاتی شد وقتی این چند نفر ملاقات کننده را دید با صدای بلند شروع به گریه کردن نمود. آن چند نفر هم با صدای بلند گریه میکردند به گونهای که همگان تحت تاثیر قرار گرفتند. ناگاه از درب داخل زندان مرحوم آیه ا... طالقانی وارد شدند بلافاصله بعد از سلام آیات شریفه 155 و 156 سوره بقره را قرائت کردند. «البته شما را به سختی چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند صبوری پیش گرفته و گویند ما به فرمان خدا آمدهایم و باز به سوی او رجوع خواهیم کرد» در آن هنگام دست زندانی را گرفتند و رویش را بوسیدند و مطالبی را در مقام صابران، آزمایشهای الهی و پیشآمدهایی که انسان در زندگی با آن روبرو میشود و در نتیجه پیروزی گروهی که از عهده آن امتحان برآیند و در نهایت رستگار شدن مومنانی که با توکل به پروردگار از آزمایش الهی موفق شوند یادآور شدند.
جملهای که با گذشت بیش از 50 سال از آن تاریخ در ذهن نویسنده این سطور باقی مانده است اینکه آیت ا... طالقانی آخرین جملههای خود را تقریباً به این مضمون ادا کردند و گفتند: مومنانی که مورد رحمت الهی واقع شوند در هر حالت راه صحیح و صراط مستقیم را پیدا میکنند و خداوند راههای هدایتش را به آنها نشان میدهد.
پس از چند دقیقه سخنرانی موثر و خواندن آیات و احادیثی چند توسط مفسر بزرگ و گوینده توانا جو حزن آمیز موجود را به جلسهای تبدیل کرد که حاضران مشتاقانه سخنان ناطق زبر دست را که از دل برآمده بود به گوش جان میشنیدند و در اذهان خویش میسپردند.
دوستم مرتضی وحدتی در یکی از ملاقاتها به آیه ا... طالقانی گفته بود دعا میکنیم که زودتر آزاد شوید و به درس و بحث و تفسیر و ارشاد مردم بپردازید در جواب فرموده بود ما آزادتر از شما هستیم و شما در زندان حکومت به سر میبرید ضمناً برای انسانهایی که تنها به ذکر دعا میپردازند به این جمله اشاره نموده بود که: «الداعی بلاعمل کالرامی بلاوتر»: دعوت کننده بیعمل چون تیرانداز بدون کمان است.1
مدیر مسئول
پینوشت:
1- « نهجالبلاغه»، ترجمه محمد دشتی(ره)، حکمت 337، صفحه 507