طنز شماره 388
ماندگاری گفتار و کردار والیان شهر
روزیکه سیدالمصلحین گفت زنده باد مخالف من! و در جواب شعار مرگ بر. .. اظهار نمود: مرگ چه واژه زشتی!!
برای مردمی که چند هزار سال سخن از استبداد شنیده بودند، سخت دشوار و برای عدهای هم تحمل ناپذیر بود.
آسید میرمحمد والی دارالعباده و همشهری آسید محمد هم میگوید: من از انتقاد، بیشتر از تملق و مدح استقبال میکنم. ولی برای زبان دراز که گره بر ابرو زدن و شاخ شونه کشیدن و قهر بزرگان عالم سیاست را بسی دیده است سخت مسرور کننده بود. اما ای کاش آزادگی و سعه صدر نوعی ویروس بود «دور از جان همه» مثل «ابولا» واگیر داشت که به زیر دستها و دیگر مدیران و روابط عمومیها سرایت میکرد تا به ویروس آزادگی و سعه صدر مبتلا میشدند!! باز هم گلی به گوشه جمالشان همین گفتنها ولو گوینده آن یک نفر هم باشد خوب است گرچه با یک گل بهار نمیشه!!
زبان دراز