هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 399

تفاوت را حس کنید

ای وای استقلال از بین رفت، دستاوردهای دولت نهم ودهم را بر باد دادند، کم کم هرچی نگفتم صبر کردم، دندان روی جگر گذاشتم کار مشکل‌تر شد. ای وای بر این مصیبت اگر از «کیهان» و آسمان به جای اشک، خون بر زمین ببارد رواست اول با آن «آبی‌بی» بی‌حجاب و کم حجاب نشست و برخاست کردند آن هم دو تایی پشت درهای بسته. ای وای! وای!
اگر بعضی از دل واپسان خدای ناکرده آنفلونزای مرغی هم بگیرند، یا از غصه دق کنند هیچکس آنها را ملامت نمی‌کند. بعد یواش یواش با «کری» بی‌واسطه نشست و سپس کم کم کنار یکدیگر نشستند و دست دادند! باز صبر کردیم.
هیچ چیز نگفتیم و صبر کردیم تا زحمات «سعید عزیزمان» بر باد رفت!
حالا «ببخشید یکبار دیگر ای وای ‍! وا مصیبتا! وا استقلالا وای دردا!!»
کاش چشممان کور شده بود ندیده بودیم علاوه بر لبخند و جوک گفتن و پشت تلفن گفتگو کردن، در خیابان قدم هم می‌زنند! پاریس می‌روند. در حالیکه دوستان تابلو خیابان «نوفل لوشاتو» را هم به کینه فرانسه از جا می‌کنند!
بنابراین استضیاح کم است دولت بهتر است سقوط کند.
از خوانندگان آیینه پوزش می‌طلبم بدون توضیح شروع کردم اخوی زبان دراز که از تند روان و دلواپسان است در حال قلم فرسایی پیرامون عملکرد وزارت خارجه بودند و داشتم به نقل از نوشته‌های ایشان خوانندگان را مطلع می‌کردم یعنی از عینک قرضی ایشان مطلب را دیدم و برای شما خواندم. لازم به ذکر است بنده خدمتتان عرض ‌کنم که به برادرم گفتم! ابداً اتفاقاً عملکرد وزیر نشان قدرت دپیلماتیک و اقتدار کشور است چون «ظریف» به «کری» گفته است بابا جان چه خبره کجات می‌برند؟
پیاده شو! با هم برویم! دو تایی وزیر خارجه ایم هم قد و در شرایط مساوی از موضع بالا و برتر حرف نزن! چند دقیقه هم در خیابان قدم زدند.
 راستی به نظر شما کدام یک از ما دو برادر بهتر و بیشتر به نفع اقتدار کشور صحبت می‌کنیم! قضاوت با شما.

زبان دراز