هفته نامه آیینه یزد

تیتر یک شماره 401

دکترعلی شریعتی
یک انسان دردمند مسوول و متعهد است

آیینه یزد - دکترعلی شریعتی یک انسان دردمند مسوول و متعهد است

بررسی آرای شهید‌بهشتی در حوزه مدیریت، موضوع نشست دانشگاه مدیریت دانشگاه تهران بود. در ابتدا فیلم کوتاهی از 53سال زندگی بهشتی به اختصار پخش شد و بعد فرزند ارشد، هم‌حزبی قدیمی، شاگرد قدیم و دو‌استاد مدیریت دانشگاه درباره «مدیریت» در منظومه فکری شهید‌بهشتی سخن گفتند. «محمدرضا بهشتی» که هم ظاهر و لحن صدایش بیشتر شبیه پدر است و هم مانند او فلسفه خوانده سخنران اول بود. او با اشاره به اینکه اگر این انتصاب پدر‌وفرزندی نبود دست من در صحبت درباره مرحوم‌بهشتی بازتر بود، گفت: «من نکاتی را خواهم گفت که برآمده از یک‌دوره همکاری با پدر است. در ایشان ویژگی‌هایی جمع شده‌بود که کمتر اتفاق می‌افتد در یک‌فرد جمع شود. او همزمان مرد میدان و نظر بود.» بهشتی با اشاره به اینکه من خودم هم فلسفه خوانده‌ام و فیلسوفان کمتر در میدان عمل اجتماعی نقش‌آفرینی می‌کنند به جمله‌ای از مارکس اشاره کرد و گفت: «خاطرم هست سال56 که با پدر در لندن بودیم یک‌روز به‌همراه یکی از بستگان در خیابان‌های این شهر می‌گشتیم که به گورستانی که محل دفن مارکس بود رسیدیم. گشتیم و مقبره او را پیدا کردیم. بالای قبر نیم‌تنه او بود و رویش نوشته‌بود فلسفه تفسیر جهان نیست، تغییر جهان است.
بهشتی با اشاره به ژرف‌اندیشی پدر گفت: «یکی از اعضای شورای انقلاب می‌گفت مرحوم بهشتی همیشه با جملات غیرمنتظره به پیشواز مباحث می‌آمد که حاکی از یک‌نگاه علت‌یاب به جای حرکت در سطح بود.» بهشتی با اشاره به اعتقاد پدر به کادر‌سازی و کار دسته‌جمعی، گفت: «یک‌بررسی نشان می‌دهد که ایشان در 33فعالیت دسته‌جمعی نقش پایه‌گذاری یا مشارکت یا حمایتی داشته‌است.» فرزند ارشد در ادامه به لوازم کار دسته‌جمعی که بهشتی توانسته بود آنها را در خود جمع کند اشاره کرد و گفت: «فاصله‌گیری از مطلق‌نگری، نقدپذیری، توانایی اقناع بالا، مسوولیت‌پذیری جمعی و نظم فوق‌العاده از ویژگی‌های او بود.» او درخصوص ویژگی مسوولیت‌پذیری بهشتی به ماجرایی در حزب جمهوری‌اسلامی اشاره کرد و گفت: «کسی در شورای مرکزی حزب جمهوری‌اسلامی برای انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد می‌شود، درحالی‌که بهشتی نظرش روی فردی دیگر بود ولی جمع به آن فرد رسیده‌بود. بعد از رای‌گیری بهشتی مصاحبه می‌کند و می‌گوید جمع به این فرد رسیده‌است. هیچ گوشه‌کنایه‌ای هم نمی‌زند و پرانتز هم باز نمی‌کند که نظر من چیز دیگری بود.» فرزند ارشد در انتهای بحث با اشاره به اینکه بهشتی در ملاقات‌های خود با افراد نظرش را راجع‌ به آنها می‌نوشت گفت: «ما هنوز این دفترچه‌ها را داریم اما چون او برای خودش یادداشت می‌کرده ما تصور می‌کنیم که قرار نبوده و نیست که منتشر شود ولی نکته مهم این یادداشت‌ها این است که نکته منفی درباره کسی ندارد.»
سخنران بعدی دکتر مقدم، معاون موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) بود که هم در مدرسه حقانی شاگرد او بوده و هم طی 12سال جانشین او در مرکز اسلامی هامبورگ بوده‌ است. مقدم با اشاره به اینکه بهشتی در هردو این نهادها به‌دنبال ایده‌های نوین بود، گفت: «من به فرجام اندیشه‌های ایشان که به‌ثمر رسید یا نه، کاری ندارم اما نقش ایشان در راه‌اندازی مدرسه منتظریه که بعدا به حقانی معروف شد در آن دهه بی‌نظیر است.
 عمده‌ترین دغدغه بهشتی این بود که بین حوزه و دانشگاه پیوندی برقرار کند. او این همگرایی را در مدرسه حقانی به وجود آورد از سویی نظم و انضباط را علمی که در حوزه‌ها وجود نداشت، به حقانی آورد. تاکید او این بود که طلبه‌ها در کنار دروس حوزوی همه کتاب‌های منتشر‌شده در عرصه‌های جدید را مطالعه و در مدرسه آزادانه نقد و بررسی کنند.» او با اشاره به جملات و کلمات کلیدی در ادبیات بهشتی گفت: «نقادی و نقد‌پذیری ورد ‌زبان ایشان بود.» این جمله از ایشان معروف بود که «ما همیشه عادت داریم به گفتن، درحالی‌که شنیدن سخت‌تر از گفتن است.» تحمل، انصاف و داوری ویژگی برجسته ایشان بود.
مقدم افزود: «دهه50 اوج اختلاف درباره آرای شریعتی بود در مدرسه حقانی هم بین طلاب اختلاف افتاده بود برخی موافق و برخی مخالف سفت‌وسخت شریعتی بودند از جمله مصباح‌یزدی.» او با اشاره به اینکه مصباح حق استادی برگردن او دارد گفت: «متاسفانه سیاست همه‌چیز را ضایع کرده حتی فرهیختگی ما را.»
شاگرد بهشتی افزود: « مصباح معتقد بود شریعتی یک مارکسیست است که برنامه‌ریزی‌شده یک لایه اسلامی بر اندیشه‌اش کشیده است. در نهایت قرار شد داوری به نزد بهشتی ببریم و ایشان بعد از شنیدن همه نظرات موافق و مخالف به‌نفع ما رای دادند و گفتند شریعتی یک انسان دردمند مسوول و متعهد است اگر هم نقدی دارید آزادید که او را نقد کنید.»
او در ادامه با اشاره به اینکه امروز متوجه معنای انصاف از دیدگاه بهشتی می‌شویم گفت: «بهشتی روی مشترکات همه مسلمانان تکیه داشت و آن مرکز محل رفت‌وآمد همه مذاهب اسلامی بود برای همین آنجا یک‌مهر وجود نداشت شما اثری از یک‌مفاتیح نمی‌دیدید. به وحدت عملی اعتقاد داشت. دیالوگ را به معنای واقعی احیا کرد از اعضای کلیساها تا مدارس برای حضور و گفت‌وشنود دعوت می‌کرد.»