انعکاس آیینه شماره 409
جلسه هم اندیشی معلمان یزد
با حضور استاندار
تعدادی از معلمان و مسئولان آموزش و پرورش در اواخر اسفندماه 93 و اوایل فروردین ماه 94 در جلسهای با حضور مهندس سیدمحمد میرمحمدی استاندار یزد و محمدعلی طالبی معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی، نظریات و پیشنهادهای خود را درباره حقوق تضییع شده معلمان شاغل و بازنشسته و تبعیضات موجود در مقایسه با پرداختیها به کارمندان بعضی از سازمانها و نهادها ارائه نمودند. خبرهای منتشره حکایت از آن داشت مدیریت عالی و ارشد استان توجه خاص مبذول و درخواست معلمان را به وزیر کشور منعکس نموده است. پیگیریهای موثر احمد شیرزاد مدیر کل و چند نفر از مدیران آموزش و پرورش طی نشستهای متعدد و مذاکرات مفصلی که با تعدادی از معلمان از جمله منصور میرزایی و محمدجواد حسامیفر داشتند تصمیم گرفتند نشست هماندیشی برگزار کنند تا تلاشهایی که در زمینه احقاق حق معلم صورت گرفته است به اطلاع همگان برسد و اطلاع دهند مقامات ارشد استان و اداره کل آموزش و پرورش در تماسهایی که با بعضی از دولتمردان و ریاست مجلس شورای اسلامی در تهران داشتهاند دغدغههای موجود را منعکس نمودهاند ضمناً بنا را بر آن گذاشتهاند در ساعت رسمی کلاس و مدرسهای تعطیل نگردد تا حقی از دانش آموز و اولیای آنان تضییع نگردد و مدیران ارشد استان هم بخواست پروردگار پیگیریهای لازم را به عمل خواهند آورد. بدین منظور در ساعت پنج و نیم بعداز ظهر روز یکشنبه 6/2/1394 در محوط وسیع دبیرستان استعدادهای درخشان نشستی برگزار گردید که با استقبال پرشور تعداد کثیری از خانمها و آقایان فرهنگی اعم از شاغل و باز نشسته روبرو شد.
در آن همایش استاندار و فرماندار یزد دعوت مدیر کل آموزش و پرورش را پذیرفته و در جلسه حضور بهم رساندند تعدادی از اعضای شورای شهر و مدیران و مسئولان استان نیز شرکت نموده بودند. سیدمحمد میرمحمدی با احترام به معلمان و اظهار امیدواری بر تحقق خواستههای به حق و قانونی آنان مجدداقول پیگیری داد و مقام و منزلت معلم را طی سخنانی ستود و گفت فرهنگیان یزدی را معلم خود میداند و بر دستان آنان بوسه میزند. مدیر کل آموزش و پرورش اقدامات انجام شده را اعلام نمود. چند نفر از فرهنگیان یزد و مناطق استان خواستههای معلمان را مطرح و نگارنده این سطور در آن جلسه مطالبی را به شرح زیر به استحضار حاضران رساند:
سی و شش، هفت سال پیش از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران میپرسیدند میخواهید در ایران چه حکومتی را پایه گذاری نمائید و مردم در آن حکومت چه جایگاهی خواهند داشت؟ پاسخ میدادند: احترام به آرای عمومی، تشکیل دولتی بر اساس آزادی خواهی و دموکراسی و تاسیس جمهوری اسلامی:
«حکومتی که کوچکترین فرد ایرانی بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد. حکومتی که پول و ارزشهای پوچی که به وسیله پول ساخته میشود سرنوشت این حکومت را تعیین نکند. بلکه ارزشهای عالی اسلامی حاکم باشد...»1
بعد از استقرار جمهوری اسلامی ایران در دوازدهم فروردین ماه 58 علما و بزرگان و اسلام شناسانی چون مرحوم آیت ا... منتظری، مرحوم آیت ا... طالقانی، شهیدآیت ا... بهشتی، شهید محراب آیتا... صدوقی و... قانون اساسی را تدوین و در بخشی از آن دولت را موظف نمودند: در «پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه.»2 کوشا باشد و تلاش نماید.
بر اساس جمله معروف «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» هر فرد ایرانی که بتواند پای صندوقهای رای حاضر شده و نظر خود را از طریق انتخابات اعلام نماید میتواند با رعایت احترام و تکریم شخصیت مسئولان از کار دولتمردان انتقاد نماید. چون به جز چهارده معصوم علیهم صلوات ا... همه انسانها در معرض خطا و اشتباه هستند. از رسول گرامی اسلام (ص) روایت شده است که فرمود: کل بنی ادم خطا، «عالمان شیعه برآنند اگر فقیهی برای یافتن حکم خدا بکوشد و آن را به دست آورد دو پاداش دارد یک پاداش برای این که حکم خدا را به دست آورده و پاداش دیگر برای اینکه کوشیده و زحمت کشیده است اما اگر وی بکوشد و به حکم خدا دست نیابد و خطا کند. باز هم پاداش دارد ولی یک پاداش زیراوی سعی خود را کرده است و زحمت کشیده و همین کافی است که خداوند یک پاداش بدو بدهد»3
مدیر مسئول آیینه یزد از دولت تدبیر و امید و مقامات استانداری و کلیه مدیران ذیربط که از امنیتی شدن موضوع تجمع معلمان چه در یزد و یا مناطق و شهرهای دیگر خودداری نمودند و با سعه صدر درخواستهای فرهنگیان را شنیدند، همچنین از چند نفر معلم که در سالهای گذشته به دنبال طرح خواستههای معلمان زندانی شدند و در مرحله بعد دادگاه تجدید نظر حکم برائت آنان را صادر کرد و از خانوادههایشان به خاطر سختیهایی که متحمل شدند به ویژه از جمع حاضر در همایش که میپذیرفتند در ساعات رسمی به هیج وجه برگزاری کلاس درس و مدرسه با تعطیلی مواجه نگردد تقدیر و سپاسگزاری نمود. ضمناً از رییسجمهور درخواست گردید اگر در پایان هر سال کمبود بودجه و نقدینگی هست ترتیبی اتحاذ گردد تا به نسبت مساوی بین کارمندان همه ادارات، نهادها، شرکتهای دولتی تعلق بگیرد که این امر به صواب و صلاح نزدیکتر است.
از تبعیضات و تفاوت حقوق موجود در بین فرهنگیان اعم از شاغل و بازنشسته و وضعیت بیمه تکمیلی پیشکسوتان و تضییع حق مسلم اکثریت فرهنگیان که تاکنون حتی بر اساس تورم سالیانه هم به حقوقشان اضافه نشده است مطالبی به اطلاع مسئولان حاضر در جلسه رسید و اعلام گردید آیا فرهنگیان بعد از سی، سی و پنج سال انجام وظیفه در مدرسه و کلاس میتوانند شغلی دست و پا کنند تا برای کمک خرج و بهبود وضع معیشت خویش حق الزحمهای دریافت نمایند. بهترین کار آن هم برای گروه اندکی از آنها معلم سرخانه بودن است که پنج قرن پیش دانشمند و متفکر اسلام، شهید ثانی در منیه المرید مینویسد: «نشانه ابتذال و خواری علم و دانش آن است که معلم و استاد، آن را به سوی خانه شاگرد خود حمل کند و به عنوان معلم سرخانه مقام علم و دانش را تنزل دهد!!» 4
گوینده موقع را مغتنم شمرد و بدون اینکه خدای ناکرده قصد مقایسه دولت و حکومتی را با دوران پیامبر گرامی اسلام (ص) و مظهر عدالت مولای متقیان حضرت علی(ع) داشته باشد گفت: «زن بیچاره، مشک آب را به دوش کشیده بود و نفس نفس زنان به سوی خانه اش میرفت. مردی ناشناس به او برخورد و مشک را از او گرفت و خودش به دوش کشید. کودکان خردسال زن، چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد؛ کودکان معصوم دیدند مرد ناشناسی همراه مادرشان به خانه آمد و مشک آب را به عوض مادرشان به دوش گرفته است. مرد ناشناس مشک را به زمین گذاشت و از زن پرسید:« خوب معلوم است که مردی نداری که خودت آبکشی میکنی، چطور شده که بیکس ماندهای؟»...«شوهرم سرباز بود. علیبنابیطالب او را به یکی از مرزها فرستاد و در آنجا کشته شد. اکنون منم و چند طفل خردسال». مرد ناشناس بیش از این حرفی نزد. سر را به زیر انداخت و خداحافظی کرد و رفت، ولی در آن روز آنی از فکر آن زن و بچههایش بیرون نمیرفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود، زنبیلی برداشت و مقداری آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ریخت و یکسره به طرف خانه دیروزی رفت و در زد.-کیستی؟»-«همان بنده خدای دیروزی هستم که مشک آب را آوردم، حالا مقداری غذا برای بچهها آوردهام.»-خدا از تو راضی شود و بین ما و علی بن ابیطالب هم خدا خودش حکم کند.»در باز گشت و مرد ناشناس داخل خانه شد، بعد گفت: «دلم میخواهد ثوابی کرده باشم، اگر اجازه بدهی، خمیر کردن و پختن نان، یا نگهداری اطفال را من به عهده بگیرم.»...مرد ناشناس رفت و تنور را آتش کرد. شعلههای آتش زبانه کشید و چهره خویش را نزدیک آتش آورد و با خود میگفت: حرارت آتش را بچش، این است کیفر آن کس که در کار یتیمان و بیوه زنان کوتاهی میکند».5
از استاندار درخواست گردید در وقت مناسب به مسئولان بلند پایه اعلام نماید به عنوان نمونه با عنایت به هزینههایی که برای بعضی از همایشها میشود و چندان اثری بر آن مترتب نیست و یا کمکهایی که دولت قانوناً به دیگر کشورها میکند دراین صورت برای عموم مردم قابل قبول نیست مدرسه و کلاسی در اثر نداشتن وسایل گرمایشی استاندارد آتش بگیرد دانشآموزی دچار سوختگی شود و یا جانش را از دست بدهد و یا بخواهند آب و برق و گاز مدرسهای را به خاطر بدهی یا به هر علتی دیگر قطع نمایند.
موضوع دیگری که مطرح شد این بود که دولت در حد توان ضررهای احتمالی نانوایان را جبران و از گران کردن مجدد نان خودداری نماید چون نان قوت اصلی اکثریت ایرانیان است بویژه آنان که زیر خط فقر زندگی میکنند. از حضرت علی (ع) روایت شده که فرمود:«همه کسانی که در شهر کوفه زندگی میکنند زندگیشان به خوبی تامین است پایینترین افراد نان گندم میخورند، خانه دارند، و از بهترین آب آشامیدنی استفاده میکنند. پیشوای بزرگ موحدان و زاهدان و دنیا فراموشان تاریخ چگونه با واقعیت زندگی مردم واقعگرایانه برخورد میکند و هنگامیکه میخواهد از موقعیت حکومت دینی خویش سخن بگوید به هیچ امری دیگر توجه نمیکند مگر تامین زندگی مردم و رفاه نسبی همه افراد و خانوارها»6
در پایان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان گرانقدر انقلاب اسلامی که آزادی، آزادگی، امنیت و آسایش را برای مردم این سرزمین به ارمغان آوردهاند از خانواده معزز ایثارگران آزادگان و رزمندگان و شهیدان والامقام قدردانی به عمل آمد و از معلمان مدارس دولتی درخواست گردید اگر دانشآموزان مستعدی دارند که در اثر عدم بضاعت مالی یا بدسرپرست و بیسرپرست بودن نمیتوانند به تحصیل ادامه دهند آنها را به افراد خیر و موسساتی که در زمینه نیکوکاری و امور خیریه فعالیت مینمایند معرفی نمایند تا بتوانند با آسایش نسبی به تحصیل خود ادامه دهند.
مدیر مسئول
پی نوشتها:
1- «طلیعه انقلاب اسلامی»، صفحه 321 و 322
2- بند 12 اصل سوم قانون اساسی
3- «همه ما برادریم؛ سیمای انسانی و اخلاقی اسلام»، محمد اسفندیاری
4- «آداب تعلیم و تعلم در اسلام»، ترجمه دکتر سیدمحمد باقر حجتی، چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359
5- «داستان راستان»، استاد شهید مطهری، جلد اول، صفحه 213، به نقل از جلد 7 بحارالانوار باب 103
6-« الحیاه، گزارشی درباره جلد سوم تا ششم»، صفحه 59، چاپ 1368