هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 411

برگی از کتاب حلاوت الوکاله

جناب اقدم الوکلا میرزا قلی خان که ده دوره از عهد عتیق مظفر و احمدشاهی دوران قجر افتخار انتصاب و انتخاب از حوزه‌های متعدد انتخابی داشت گرچه زاده شده آن شهرها نبود و آن بلاد را هرگز ندیده بود در کتاب مستطاب «حلاوت وکالت» خود نوشت نشستن بر کرسی‌های مجلس شورای ملی چنان کیفی دارد که هیچ سوارکاری چنان عیش و شادی نکند و شگفتا چنان اعتیادی می‌آورد که با هیچ پشت منقل نشینی نتوان مقایسه کرد. تنها سختی وکالت مجلس ورود در لیست احسنت گویان و در ردیف تاییدکنندگان قرار گرفتن است. وگرنه راه باز و کرسی‌ها منتظر توست. یکی از نوادگان وی در دوران میر پنج شبی او را در خواب دید و گفت ای جد بزرگوار گویا عمر وکالت ما رو به پایان است و صلاحیت ما غیر قابل تمدید و تایید!!
جد بزرگوارش گفت غصه نخور در باقی‌مانده مدت، طرح و قانونی بنویسید که هر وکیل که انتخاب گردید اگر اهلیت و سربزیری وی مسلم شد ابدالدهر وکیل است، حقوق او نیز مادام العمر و از طریق عیال و مستمری بگیران تا پنج نسل توان بهره بردن!! یا بنویس نیاز به تایید صلاحیت ندارد ولو کارت اعتباری از این یا آن گرفته باشد و از آن برات‌های مشهور اخذ نموده و شریک در مال موکلان باشد. این متمم‌ها را نیز به قانون انتخابات اضافه کنید و بنویسید. وکالت مجلس موهبتی است الهی که از طرف مردم هر شهر با کمک و مساعدت از ما بهتران و هزینه نمودن پول‌های باد آورده به شخص وکیل مادام‌العمر تفویض می‌گردد و دیگر دولت و ملت حق گرفتن این حق را ندارند و اگر مردم شهری روی بگردانند مجدداً‌در خواب راه‌های بهتری را به تو نبیره عزیزم یاد خواهم داد!!

زبان دراز