سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفته نامه آیینه یزد

انعکاس آیینه شماره 412

درسی که بعثت پیامبر(ص) به عالمان و حاکمان آموخت

حضرت محمد مصطفی(ص) روز 27 ماه رجب در سن چهل سالگی مطابق با 610 میلادی و سال چهلم از «عام‌الفیل» به پیامبری مبعوث شد. نجاشی پادشاه حبشه سپاهیانی را به فرماندهی «ابرهه» برای ویران کردن خانه کعبه فرستاد. چون سپاهیان حبشه تعدادی فیل با خود آورده بودند آن را «عام‌الفیل» نامیده‌اند در قران کریم به این داستان اشاره شده است که خداوند به پیامبر (ص) می‌فرماید:« آیا ندیدی پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد؟(ترجمه آیه اول سوره فیل) یکی از اهداف سوره فیل یادآوری خاطره بزرگ نعمت‌های عظیم خداوند به قریش است تا به آنها نشان دهد که «اگر لطف پروردگارت نبود نه آثاری از این کانون مقدس یعنی مکه و کعبه وجود داشت و نه از قریش، شاید از مرکب غرور فرود آیند و به دعوت پیغمبر اکرم(ص) گردن نهند.. . هنگامی که پیامبر گرامی اسلام(ص) این آیات را برای مشرکان مکه خواند احدی آن را انکار نکرد، هرگاه مطلب مشکوکی بود لااقل گروهی اعتراض می‌کردند و اعتراض آنها مانند سایر اعتراض‌هایشان در تاریخ ثبت می‌شد به خصوص اینکه قران با جمله«الم تر» مطلب را ادا کرده است.»1
در آن روزگار مردم بسیاری از سرزمین‌ها با بی‌عدالتی، ظلم و ستم، تبعیض و اختلافات طبقاتی روبرو بودند و با مصائب و مشکلات و خودسری‌هایی که پادشاهان و حاکمان و روحانیون یهودی و مسیحی و زردشتی برای آنها به وجود آورده بودند دست و پنجه نرم می‌کردند. در میان بادیه نشینان و قبایل گوناگون عرب نیز دزدی و غارتگری رواج داشت. زنان را به صورت کالا خرید و فروش می‌کردند. وجود دختران را ننگ می‌دانستند و آنان را زنده به گور می‌‌کردند. ‌گرچه شجاع و مهمان نواز بودند اما از هجوم به دیگران و خانواده حتی برادر خود پروایی نداشتند. چه بسا کوچکترین حادثه سبب می‌شد سال‌ها بین دو یا چند قبیله آتش جنگ و فتنه ادامه یابد. بت می‌پرستیدند، ‌شعر و شاعری در میان آنان رواج داشت و مضامین بسیاری از این اشعار وصف شراب، افتخار به جنگ و حمله و آدم کشی و هوسرانی بود.
«حضرت محمد(ص) چهل سال از عمر خویش را در زمان جاهلیت و در میان قبایل متجاوز بی‌فرهنگ گذرانده و«امین» لقب یافته بود اکنون خویشتن را در آستانه مسئولیت شگرف می‌دید. در ایام نزدیک بعثت بیشتر اوقات از شهر و جنجال دور می‌شد هرسال یک ماه در کوه حرا به عبادت می‌پرداخت در آن ماه هر مستمندی نزد او می‌رفت او را طعام می‌داد و چون یک ماه سپری می‌شد پیش از این که به خانه خود باز گردد به کعبه می‌رفت و طواف می‌کرد. چون سال بعثت رسید محمد(ص) به کوه حرا رفت.
به هنگام مبعث جبرئیل نزد او آمد و گفت: بخوان، گفت: چه بخوانم. جبرئیل گفت: بخوان به نام پروردگارت که آفرید.»2
در مدت 23 سال پیامبر بزرگوار(ص) با تحمل رنج‌ها و سختی‌ها و استقامت و پایداری در برابر آزار و اذیت و شرکت در جنگ‌هایی که بت‌پرستان و منافقان و مخالفان در مکه و مدینه براه انداختند با عرضه نمودن آیات شریفه قران مجید که بر قلب مبارکش نازل می‌شد چنان دگرگونی و تحولی در مردم ایجاد کرد که نه تنها اعراب بادیه‌نشین بلکه مردم سرزمین‌های دور از هر رنگ و نژاد و مذهب امت واحده‌ای تشکیل دادند که روز به روز شعاع نورانی آن پر رونق‌تر و افزون‌تر شده و خواهد شد.
مولای متقیان حضرت علی بن ابی طالب (ع) ره‌آورد عظیم بعثت پیامبراسلام(ص) را این گونه بیان می‌فرماید:
«حال به نعمت‌های بزرگ الهی که به هنگام بعثت پیامبر (ص) بر آنان فرو ریخت بنگرید، که چگونه اطاعت آنان را با دین خود پیوند داد؟ و با دعوتش آنها را به وحدت رساند؟ چگونه نعمتهای الهی بالهای کرامت خود را بر آنان گستراند، و جویبارهای آسایش و رفاه برایشان روان ساخت؟ و تمام برکات آیین حق آنها را دربرگرفت؟
در میان نعمتها غرق گشتند، و در خرمی زندگانی شادمان شدند، امور اجتماعی آنان در سایه قدرت حکومت اسلام استوار شد، و در پرتو عزتی پایدار آرام گرفتند، و به حکومتی پایدار رسیدند، پس آنان حاکم و زمامدار جهان شدند، و سلاطین روی زمین گردیدند، و فرمانروای کسانی شدند که در گذشته حاکم بودند، و قوانین الهی را بر کسانی اجرا می‌کنند که آنها مجریان احکام بودند، و در گذشته کسی قدرت درهم شکستن نیروی آنان را نداشت، و هیچ کس خیال مبارزه با آنان را در سر نمی‌پروراند.»3
شایسته است عالمان با ایمان و حاکمان دوستدار ملت و مجری قانون در زندگی، ساده زیستن و رفتار پسندیده و حسن خلق را معیار و ملاک قرار دهند و به عدل و داد رفتار نمایند. به طور قطع زندگی کردن همانند انبیاء و ائمه علیهم صلوات ا... غیر ممکن است. اما گام برداشتن در مسیر رسیدن به قله هدایت امکان پذیر می‌باشد. می‌توان به یاد ناتوانان و فقیران بود و در جهت بهبود زندگی آنها قدم برداشت. از هم نشینی با زراندوزان خودداری کرد و توصیه و سفارشی هم برای سوء استفاده آنان ننمود و از خودپسندی و ارعاب و غرور اجتناب کرد. پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید:«دو دسته از مسلمانان هرگاه اصلاح شوند مسلمانان همه درست می‌شوند و هرگاه فاسد شوند مسلمانان هم فاسد می‌شوند گفتند ای پیامبر خدا این دو دسته کیانند؟ فرمود عالمان و حاکمان.»
در اصول کافی از پیامبر (ص) نقل گردیده است که فرمود: خدایا! به نان ما برکت ده و میان ما و آن جدایی مینداز، که اگر نان نبود، نه می‌توانستیم روزه بگیریم، نه نماز بخوانیم و نه دیگر واجبات پروردگار خویش را به جا آوریم.»4
حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمود: «مردم، فقیر، محتاج، گرسنه و برهنه نگشتند مگر در اثر گناه توانگران»5
«ما ظلمی نظیر ظلمی که در مورد قرآن کرده‌ایم در مورد سیره پیغمبر و ائمه‌اطهار کرده‌ایم. وقتی می‌گویند پیغمبر (ص)چنین بود، می‌گوئیم: او که پیغمبر بود، یا وقتی می‌گویند علی(ع) چنین بود، می‌گوئیم: او که علی بود، تو ما را با علی(ع) قیاس می‌کنی؟! ما را با پیغمبر(ص) قیاس می‌کنی؟! ما را با‌امام جعفر صادق(ع) قیاس می‌کنی؟! آنها که از آب و خاک دگر و شهر و دیار دگرند؟! و چون «ز آب و خاک دگر و شهر و دیار دگرند» دیگر به ما مربوط نیست، کار پاکان را قیاس از خود مگیر. گاهی یک تک مصراع ضررش برای یک ملت صد بار از وبا و طاعون بیشتر است. از آن تک مصراع‌های گمراه کننده در دنیا یکی همین است: کار پاکان را قیاس از خود مگیر. البته این تک مصراع از نظر گوینده‌اش یک معنا دارد و در میان ما معنایی‌ دیگر رایج است. ما می‌خواهیم بگوئیم کار خود را قیاس از پاکان مگیر، این را با این تعبیر می‌گوئیم: کار پاکان را قیاس از خود مگیر.»6
از جمله مسائلی که می‌توان از سیره رسول گرامی اسلام (ص) و ائمه اطهار آموخت این که نباید از هر سرمایه و پولی در تبلیغ دین استفاده کرد. معمولاً افرادی یافت می‌شوند که مثلا صدها میلیون تومان خرج تاسیس و احداث و یا ترمیم و تعمیر حسینیه، مسجد، مدرسه و درمانگاه می‌کنند یا در روزهای عزاداری و یا اعیاد مذهبی مبالغی جهت تهیه و توزیع غذا و شربت و شیرینی هزینه می‌نمایند. اما به عنوان نمونه معادل چند برابر آن وجه از پرداخت مالیات خودداری و یا از راههای مختلف با ظاهرسازی سوء استفاده وگران فروشی و رانت خواری می‌کنند و این از وظایف عالمان و امیران به معنای عام است که ضمن مبارزه با فقر و ناتوانی مردم جامعه خود را گرفتار رفتار و کردار این گروه ننمایند.
از دیگر نکاتی که سزاوار است بدان عنایت و توجه داشت این که نباید از هر وسیله نامشروع و یا جعل حدیث و یا نقل روایات دروغ و غیر صحیح برای پیشبرد اهداف دینی و مقدس استفاده کرد.
«من می‌خواهم یک مسجد بسازم، برای خودم که نمی‌خواهم بسازم. واقعا هم در مسجد ساختن هدف نا مقدسی ندارم. من جزء کسانی هستم که بانی شده‌ام در فلان محل که مسجد ندارد مسجدی ساخته بشود که در آنجا مردم بیایند نماز بخوانند، مجالس وعظ تشکیل بشود، بچه‌ها بیایند دستورهای دین را یاد بگیرند و جلساتی باشد. این مسجد مصالح می‌خواهد، گرفتاریهای دیگر دارد، اشکالات اداری ممکن است پیدا کند، و از مردم نیز باید پول گرفت. حالا یک آدم اهل خیر پاشنه گیوه را ور کشیده برای اینکه کار این مسجد را درست کند. نزد کسی می‌رود، یک حرفی می‌زند که هر جور هست از او پول در بیاورد، چهار تا دروغ می‌گوید ولی بالاخره پنج هزار تومان پول برای مسجد در می‌آورد. دو تا دروغ به یک نفر دیگر می‌گوید، چهار تا تملق و چاپلوسی نسبت به دیگری می‌کند که شما چنین هستید، چنان هستید، ما به شما از قدیم ارادت داریم، خواب دیدم که داشتید در بهشت کله معلق می‌زدید، حتما هم چنین چیزی هست. ده هزار تومان هم از این می‌گیرد. پنجاه هزار تومان از یکی دیگر می‌گیرد. حال این را ما چه می‌گوییم؟...این مطلب قبلا در ذهن خودم مکرر آمده بود، همین امروز که باز تفسیر المیزان را در همین زمینه مطالعه می‌کردم دیدم ایشان(علامه طباطبائی) ادب تبلیغ نبوت را که از قرآن استنباط کرده‌اند - که به طور کلی چه آدابی را همه انبیاء و از جمله رسول اکرم رعایت می‌کردند - از جمله همین مطلب را ذکر کرده‌اند که هرگز انبیاء در سیره و روش خودشان، برای رسیدن به حق از باطل استفاده نمی‌کنند، برای رسیدن به حق هم از خود حق استفاده می‌کنند...»7
آری این سیره پیامبر مکرم اسلام (ص) و ائمه طاهرین(ع) نجات بخش بشر و هدایت گر انسانها در زندگی است هر گاه عالمان و حاکمان به حق و انصاف گرایند و در جهت تحقق روش و شیوه زندگی رسول اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) تلاش کنند بی تردید جامعه نمونه مدنی که مورد تاکید آن بزرگواران بود به وجود خواهد آمد و آن جمله مشهور امام علی(ع) که فرمود « شما نمی‌توانید چون امامتان زندگی کنید ولی مرا به وسیله خویشتن داری و تلاش و پاکدامنی واستواری کمک کنید» در این صورت اهداف جامعه اسلامی محقق خواهد شد به امید آنچنان روز.

مدیر مسئول

پی نوشت‌ها:
1- «تفسیر نمونه»، جلد 27.چاپ 1366. صفحه 342-341
2- «بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی»، استاد محمد رضا حکیمی. صفحه 21 و 22
3- «نهج‌البلاغه»، ترجمه محمد دشتی(ره)، فرازی از خطبه 192، صفحه 283 -282
4- «الحیاه»، استاد محمد رضا حکیمی. ترجمه احمد آرام، جلد ششم، صفحه 195
5- همان، گزارشی درباره جلد سوم تا ششم
6- سیری در سیره نبوی، متفکر شهید استاد مرتضی مطهری. انتشارات صدرا. صفحه 30
7- همان، صفحات 106و 107 و 108 و 109