سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفته نامه آیینه یزد

انعکاس آیینه شماره 413

پاسخی به واکنش‌های مقاله ممنوع‌التصویری

بعد از نشر سرمقاله شماره 411 مورخ 23/2/94 تحت عنوان «آیا ممنوع‌التصویری سیدمحمد خاتمی قانونی است؟!» حجت‌الاسلام محمدهادی سمتی از شهرستان قم نوشته‌ای به سایت یزد فردا فرستاده که این گونه آغاز شده است. «پاسخی به یادداشت مدیر مسؤل هفته نامه آیینه یزد. آیا ظلم به نظام و ملت قانونی است؟»
بنابراین نگارنده این سطور ضروری می‌داند قبل از پرداختن به اصل موضوع توضیحی را در خصوص این عنوان و سئوال به استحضار خوانندگان آیینه برساند: شاید مناسب باشد برای ارزیابی پاسخ به آنچه در سرمقاله این نشریه مورد بررسی قرار گرفته تعریفی از منطق آورده شود.
منطق عبارت است از روش درست اندیشیدن و در اندیشه درست، اجتماع نقیضین محال است. ظلم از مقوله تجاوز و تعدی به حقوق دیگران است در جان و مال و عرض و ناموس و مرتکب ظلم از حد خویش تجاوز کرده و حیات و هستی دیگران را اعم از خود و جامعه به قصد نابودی هدف قرار داده است. لذا عمل ظالم خلاف و مغایر مشی و منش حیات معقول و زیستن انسانی است قبل از آنکه از دیدگاه ادیان الهی این عمل ناپسند و منفور باشد. از طرفی قانون عبارت است از قراردادهای اجتماعی که نخبگان هر جامعه برای زیستن مسالمت‌آمیز انسان‌ها طی ادوار مختلف وضع کرده‌اند. گرچه ممکن است زمینی و انسانی آن بعضا‍ً مخدوش و جای ایراد و اعتراض هم داشته باشد اما قوانین و مقررات آسمانی و الهی تغییرپذیر نیست و خداوند بر بشر عرضه داشته است تا با عمل به آن راه هدایت و تکامل را طی کند ولی به هر تقدیر مجموعه قوانین و مقررات چه آسمانی و الهی و چه زمینی و انسانی به قصد تنظیم امور زندگانی و اداره جوامع و رشد و ارتقای بشر تدوین شده است و مقوله ظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران و سازگاری آن با قانون، اساساً ‌نادرست می‌باشد و طرح چنین سئوال و پرسشی جواب روشن دارد: چون نه تنها ظلم به نظام و ملت بلکه ستم بر هر یک از افراد هیچ تناسب و سنخیت و هم خوانی با قانون ندارد.
از مفاهیم قرآنی نیز برمی‌آید که هر کس از حدود و مرزهای الهی تجاوز کند ستمگر است و همچنین هر کس از پاسداشت قانون و عمل به احکام قانونی کوتاهی ورزد از ستمگران به خویشتن به شمار خواهد آمد. محمدهادی سمتی در بخش اول مقاله به نقل از آیینه نوشته است:
«مدیر مسؤل هفته نامه آیینه یزد در یادداشتی به موضوع ممنوعیت پخش تصاویر رئیس دولت اصلاحات پرداخته است که البته حاوی مطالبی به دور از انصاف و منطق بود بنابر این لازم می‌دانم در چند جمله به یادداشت ایشان پاسخ بدهم. ایشان در ابتدا مرقوم داشته‌اند که: مادام که برابر با قوانین مصوب، دادگاه حکمی صادر نکرده باشد مخالفان سیاسی، اشخاص، صاحبان تریبون‌های رسمی، خطیبان جمعه و یا روزنامه‌نگاران و افراد وابسته به احزاب و گروه‌ها و انجمن‌ها نمی‌توانند و نباید برابر با تشخیص خود علیه فرد یا گروهی و یا شهروندی حکمی صادر و پخش و درج نمایند. اولاً باید خدمت ایشان عرض کنم که ما هم مصرانه خواستار برگزاری دادگاه سران فتنه و از جمله رئیس دولت اصلاحات هستیم...»
نامبرده اذعان می‌کند تاکنون دادگاهی تشکیل نشده و به عمد یا به سهو کلمه«تنها» را از این بخش حذف کرده است. ماده سی و ششم قانون اساسی حکم به مجازات و اجرای آن را «تنها» از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون می‌داند و در اصل 166 آمده است احکام دادگاه‌ها باید مستدل و مستند به مواد قانونی و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر شده است. بنابراین آیا مطالب آیینه دور از انصاف و منطق می‌باشد؟ 
وانگهی مطلب آیینه چه منافاتی با اصل 176 ناظر بر وظائف قانونی شورای عالی امنیت ملی دارد؟ که البته اصلی قانونی است ولی نمی‌شود بر اساس خواست گروهی یا فردی «نومن ببعض و نکفر ببعض» گردید بلکه باید آن را از طریق هماهنگی احکام صریح و روشن ناظر به حقوق ملت و قوه قضاییه و قانون اساسی مورد بررسی و ارزیابی قرار داد نه اینکه از دیدگاه احساسی و صرفاً تمایلات جناحی و فهم گروهی انسجام و منطق قانون را نادیده گرفت و انشاء نوشت!
وی در ادامه می‌نویسد: سؤال بعدی از جناب سلطان‌زاده این است که چطور شما دولت نهم و دهم را به انواع فساد محکوم می‌کنید اما حاضر نیستید جرائم و تخلفات سران فتنه از جمله رئیس دولت اصلاحات را بپذیرید؟...
همگان می‌دانند هر دولتمردی مسئول عملکرد خود می‌باشد سازمان‌های نظارتی و مقامات قضایی و دادگاههای صالح محکومیت افراد را مشخص می‌نمایند مدیر مسئول آیینه هیچگاه فردی را به انجام کاری متهم ننموده بلکه گوشه‌ای از آنچه احمدی نژاد و یاران او در دوران 8 سال انجام داده‌اند بنا به رسالت روشنگری مردم مستنداً به رشته تحریر درآورده است. لذا هر خواننده‌ای با عنایت به موارد مندرج در سرمقاله 411 بدور از کلی گویی باید مشخص نماید کدامیک از مطالبی که درباره عملکرد دولت نهم و دهم ذکر شده و دیگر بار به شرح زیر یادآوری می‌گردد قابل تکذیب می‌باشد؟
«در مدت 8 سال فردی اداره امور اجرایی کشور را به عهده داشت که دولت خود را پاک‌ترین دولت تاریخ می‌دانست اما همگان دیدند و شنیدند که نه تنها در آن دوران سوء استفاده‌های اقتصادی کلان، اختلاس، ارتشاء و رانت‌خواری‌های فراوان صورت می‌گرفت بلکه بعضی از نزدیکان دولت را به جرم تخلفات مالی و اداری محاکمه و به زندان افکندند. رییس‌جمهوری که مجلس را در راس امور نمی‌دانست، هر قانونی را که تشخیص می‌داد مخالف قانون اساسی می‌باشد بدان عمل نمی‌کرد، وزیری را در مسافرت خارج برکنار می‌نمود، وزیر دیگری را چون حاضر نمی‌شد دولتمردی را از سمتش برکنار کند برای وارد کردن دارو به وزارتخانه تحت سرپرستی‌اش ارز اختصاص نمی‌داد یا در بین دو نماز حکم به برکناری یکی از وزرا می‌داد.
در مجلس شورای اسلامی با شوخی و کنایه مطالبی می‌گفت که حکایت از به سخره گرفتن نمایندگان داشت، در مواقع مختلف دم از جیب و کیف خود می‌زد که اسامی رانت‌خواران و دزدان مال و ثروت را در آن گذاشته است اما هیچ گاه مردم لیستی و نامی از آن گروه را ندیدند.
در مجلس در برابر نمایندگان نوار صدای فردی را که غیر قانونی ثبت و ضبط کرده بودند پخش می‌کرد، بارها درباره تحریم‌ها ادبیاتی را به کار می‌برد که بسیاری از جمله بعضی از مراجع وعلما، دلسوزان نظام و رییس قوه قضاییه را به شگفتی و انتقاد وامی‌داشت، قطعنامه‌های صادر شده از طرف استکبار غرب و شرق را کاغذ پاره می‌نامید، در آن روزگار با حدود 800 میلیارد دلار درآمد نفتی، مع ذلک به دلیل سبک مدیریتی گرانی و تورم چهل درصدی کمر مردم را شکست. اقتصاد کشور رشد منفی داشت و سرمایه‌های ملت به ثلث تقلیل یافت و بنا به گفته نماینده صریح‌اللهجه و شجاع مجلس علی مطهری: احمدی‌نژاد نباید حتی یک روز رئیس‌جمهور باقی می‌ماند و به قول جواد منصوری دیپلمات و اولین فرمانده سپاه جمهوری اسلامی ایران: «احمدی‌نژاد کلاه بزرگی بود که سر مملکت رفت.»
پاسخگوی محترم نگران این است که چرا در مقاله مورد بحث از حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی به عنوان یک شخصیت بین‌المللی و مورد احترام میلیون‌ها نفر ایرانی و انسانی فرهیخته یاد شده است و می‌نویسد:
«اگر این همه تعریف و تمجید در حق شخص مورد حمایت شما بر اساس عدالت و بر طبق آن چیزی باشد که در واقع وجود دارد پس چگونه است یک انسانی با این همه ویژگی خود را ملزم به رعایت حقوق ملت نمی‌داند؟ چطور یک انسان فرهیخته می‌تواند به خود اجازه بدهد که رأی ملت پایمال شود؟ چگونه یک انسان مسلمان روشنفکر که اتفاقا از علاقه میلیونی مردم هم برخوردار است نسبت به جان و مال همین مردم می‌تواند بی‌اهمیت باشد و با تدارک آتش فتنه جان و مال مردم را به خطر بیاندازد؟
در پاسخ باید گفت اولاً هنوز عامه مردم از تشکیل دادگاه صالحی خبر ندارند که پس از بررسی و محاکمه در صورت اثبات ادعاهایی که شده حکمی در محکومیت رییس دولت اصلاحات مبنی بر پایمال کردن رای ملت و نظایر آن صادر شده باشد. ضمناً توضیح این نکته ضروری است برابر با اصل سی‌و نهم قانون اساسی حتی «هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است» علاوه بر آن آگاه به اسرار و رموز دل‌ها پروردگار است و هیچ مخالف یا موافق و مجتهد و عالم و حاکمی نمی‌تواند بهشتی یا جهنمی بودن مسلمانی را مشخص نماید.
خداوند می‌فرماید:.. ...و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز کسی از شما پاک و پاکیزه نمی‌شد ولی خداست که هر کس را بخواهد پاک می‌گرداند و خدا شنوا و داناست.(ترجمه آیه 21 سوره مبارکه نور )
جالب آنکه ذیل این آیه در بعضی تفاسیر روایت تکان دهنده‌ای از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که:...«هیچ کس با عملش به تنهایی نجات نخواهد یافت.»
راوی حدیث می‌پرسد حتی شما ای رسول خدا؟ فرمود: حتی من! مگر اینکه خداوند مرا مشمول رحمتش کند.»
پس ما را نمی‌رسد به آسانی در رابطه عملکرد افراد به مسند قضاوت و حکم بنشینیم!
ثانیاً فرهیخته به انسانی می‌گویند که علم وادب آموخته باشد از نویسنده محترم باید پرسید در 8 سال دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی و سال‌های بعد از آن با این همه ادعاهایی که علیه وی مطرح شده است!! کجا سراغ دارید که مشارالیه عکس زن مومن و همسر محترمه یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری که در آن زمان شورای محترم نگهبان صلاحیت وی را تایید نموده بود در تلویزیون بر سر دست بلند کند و«بگم بگم» راه بیاندارد، یا چه موقع از خاتمی شنیده‌اید که در برابر دوربین صداوسیما بگوید:«آب بریزند آن جایی که می‌سوزد» یا بدون توجه به حیطه و نوع مخاطب و اثرگذاری آن بنفع مصالح ملی مملکت اظهار نماید«مه مه را لولو برد» با این توضیح مختصر آیا نباید گفت سیدمحمد خاتمی انسانی مودب و فرهیخته است. راقم این مطالب در جلسه‌ای 3 نفره کنار شهید محمدعلی رجایی نشسته بود تا به عنوان نماینده تام الاختیار آن شهید والامقام گزارش امور مربوط به آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان را ارائه نماید ناگهان عده‌ای وسط حیاط وزارت آموزش و پرورش واقع در میدان بهارستان جمع شده و شعار می‌دادند «مرگ بر بازرگان، پیر خرفت ایران» شهید محمدعلی رجایی رو به حقیر و شهید بزرگوار حادثه هفتم تیرماه حجت‌الاسلام والمسلمین سیدکاظم موسوی که در جلسه حاضر بودند نمود و گفت: اینها نمی‌دانند وقتی در کوچه‌ها گردو بازی می‌کردند مهندس بازرگان در تبعید و زندان‌های‌شاه با حکومت دیکتاتوری و دست نشانده آمریکا مبارزه می‌کرده است.!!
آقای محمدهادی سمتی! در گفتار و نوشتار باید نام بزرگان را گرامی داشت و به آنها احترام گذاشت.
فرد دیگری به نام علی اصغر باقری به تقریب در همان روال و دیدگاه مطالبی نوشته و بی ارتباط به موضوع و فهم مطلب توسن قلم تاخته و زمین و آسمان به هم بافته که در سایت یزد فردا آمده است که نظر خوانندگان را به خلاصه‌ای از نگاشته‌های وی جلب می‌کند: بسم الله القاصم الجبّارین...
اما آقای سلطان‌زاده که خود فرهنگی بوده و در دوران انقلاب هم جزء انقلابیون فعال بوده و خود را روزنامه مستقل می‌نامد جای بسیار نگرانی است....اگر واقعاً اینقدر در تشخیص حقیقت مشکل دارید چرا دست به قلم شده و دیگران را نیز به گمراهی می‌کشید؟! اگر هم واقعیات برایتان روشن است و عامدانه در خط و مسیری حرکت می‌کنید که عزالدین حسینی و امریکا و اسرائیل و انگلیس می‌خواهند، مردانه بگویید و اینقدر با کلمات بازی ننموده و از قانون نگویید... پس معلوم می‌شود که قانون برای شما جنبه ابزاری داشته و هر جا که به وفق مرادتان باشد از آن دم می‌زنید و هر جا نباشد از آن دوری و یا زیر پا می‌گذارید!!... و امروز کسانی که هم فکر شما هستند به گمانشان با مذاکره می‌توانند این تحریم‌ها را کاهش دهند و در حالیکه صنعت هسته‌ای ما به تعطیلی کشیده شده و در شرف نابودی است و ذخایر 20 درصدمان را نابود کردیم و چتر امنیتی ما بر سر حامیانمان در جهان کاهش یافته و جنگی ناجوانمردانه علیه مسلمانان یمن که جرمشان این است به جمهوری اسلامی علاقه مند بودند راه افتاده و در حقیقت شماها به آمریکا اجازه دادید که چنین جنگی را علیه یمن و سوریه و عراق و دیگر جاها طراحی کند...»
همین که علی اصغر باقری حقیر را مسبب تمام جنگ‌های دنیا معرفی ننموده جای شکرش باقیست! یادآوری می‌نماید ارزیابی ارتباط و منطق اینگونه حرف‌ها را در نقد سرمقاله این نویسنده به خوانندگان وامی‌گذارد، زمان درباره همه چیز قضاوت می‌کند. خوشا به حال آنانکه گفته‌ها را می‌شنوند و در ترازوی عقل و با نور علم می‌سنجند و بهترین آن را پیروی می‌کنند. خدای، همه ما را به سخن سدید و استوار و با منطق درست و رعایت حکمت و موعظه حسنه و جدال به احسن و به جا گفتن موفق بدارد بلکه کردارمان شایسته و اصلاح گردد و خدای مهربان از گناهانمان در گذرد. امید آنکه ایشان که ید طولایی در رهایی عنان قلم دارد از این پس هر مطلبی می‌نویسد با آیه رحمت «بسم الله الرحمن الرحیم» که سرآغاز 113 سوره قرآن حکیم آمده و جمعاً‌ 114 بار در آن مصحف شریف تکرار شده آغاز نماید.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار

مدیرمسئول