هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 417

اندر گم شدن دکل نفتی!!

راستی عجب دور و زمانه‌ای است همه چیز وارونه شده است جای احترام بزرگتر و کوچکتر، معلم و شاگرد، والدین و فرزند عوض شده مثلا راستی و سادگی و خلوص را به لفظی می‌خوانند دروغ، کلاهبرداری، زرنگی و رندی !
عجبا! ضرب‌المثل‌ها هم در این دوران عوض شده مثلاً وقتی می‌خواستند بگویند بردند و خوردند قدیمی‌ها می‌گفتند [شتر را با بارش بردند]
اما فن‌آوری و نو شدن و (به روز شدن) ضرب‌المثل‌ها هم عوض شده مثلاً ‌می‌فرمایند « نفت را بردند با دکلش »
راستی هرچه فکر می‌کنم خوردن نفت و نحوه مصرفش و سرقتش را با مبلغش در ذهنم نمی‌گنجد ولی تصورش را نمی‌توانم بکنم. اما این دکل را چه طور دزدیدند، چگونه مصرف کردند، کجا بردند، نظارت ناظران و بقیه چطور شد؟ نمی‌دانم!
زبان دراز زاده می‌گوید ول کن بابا! اسب گم شده، دنبال افسارش می‌گردی یا نفت خورده شده دنبال دکلش می‌گردی؟
خوانندگان باید اظهار نظر کنند زبان دراز بهتر می‌فهمد یا زبان دراززاده؟

زبان دراز