طنز شماره 431
میخواهید به جای ظریف باشید؟
میگویند ممکن است خیلی چیزها پوشیده بماند مثل بعضی کارهای بزرگان و مردن فقرا. جناب ظریف هم مثل حقیر آدم بدی نیست ولی بدگو دارد !! پس کل عیب است!
خیلیها با خیلیها قدم میزنند دست میدهند حتی مادر آن مرحوم را در آغوش محبت و تسلی جای میدهند، آب از آب هم تکان نمیخورد ولی جناب «ظریف» وقتی با «کری» قدم زد فریاد وااسلاما ! و واانقلابا ! بلند شد.
رفتند پشت در بسته مذاکره کردند فریاد ایران را فروختند!! ابرها را بارور ساختند!! بلند شد.
آخرین غوغا هم وقتی به گوش رسید که در راهروی سازمان ملل «علی ما نقل» [چون نه آسمان دید و نه زمین شنید] با اوباما دست داد. بعد از چند روز هم «مستر جان» و «جواد آقا» بدون ناظر و مشاور خصوصی دیدار داشتند! خلاصه روزی که در هوای خوش «وین» و«اسلو» با بانوان «اشتون» و «موگرینی» نرد سیاست میباختند و تفرج و سیاحت میکردند. خیلیها آرزو میکردند ای کاش به جای ظریف بودند ولی الان که جماعت افراطی و دلواپس گلو صاف کردهاند مردم آرزو دارند جای همه باشند الا ظریف. گویا ظریف هم به عراقچی گفته تا زندهام مرا به مجلس نبرید.!!
زبان دراز