انعکاس آیینه شماره 435
تحریفات عاشورا، ستمگرانی که بانی مجالس عزاداری بودند
در مجالسی که به یاد امام حسین بن علی(ع) برگزار میگردد شیعیان آن حضرت واقعه جانگداز محرم سال 61 ه را به یاد میآورند. در مظلومیت امام سوم شیعیان اشک میریزند، سینه میزنند بر اساس احادیث وارده تباکی میکنند و سنت دیر پای عزاداری را پس از گذشت قرنهای متمادی بر پا و زنده نگه میدارند. از وظایف روحانیون، گویندگان مذهبی، بر پاکنندگان محافل روضهخوانی، دارندگان تریبونهای رسمی، رسانههای عمومی به ویژه صداوسیما این است که زمینههایی را فراهم کنند تا در این گونه جلسات پیروان و علاقهمندان به نواده پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدمصطفی(ص) که میفرمود: حسین (ع) از من است و من از حسینم، روز به روز در کنار مراسم سنتی سینهزنی و روضهخوانی آگاهی بیشتر درباره قیام کربلا پیدا کنند و بدانند تنها هدف از شهادت حضرت حسین (ع) شفاعت گنهکار و یا فقط گریه کردن برای آن حضرت و یاران باوفایش نبوده و نیست بلکه توجه به فرضیه مهم امر بهمعروف و نهیاز منکر و اصلاح امور و مبارزه با ستمگر و زیر بار جور و ظلم نرفتن و آموختن درس شهامت و فداکاری میباشد. در ادوار مختلف عدهای از علما و اسلامشناسان درباره تحریفات عاشورا، کتابهایی به رشته تحریر درآورده و یا طی سخنرانیها در مجامع علمی و حوزوی و دانشگاهی در اینباره مطالب مفید و ارزندهای اظهار داشته و جامعه بویژه یاران امام حسین(ع) را آگاه نموده و گویندگان، مداحان و روضه خوانان را سفارش نمودهاند که با سخنان خود وحدت جامعه مسلمانان را خدشهدار ننمایند، احادیث و روایات کذب بازگو نکنند، در منابر اشعار و مطالب سخیف نخوانند و به دنبال سیاستبازی و مداحی کوچه بازاری و مجیزگویی نباشند.
آیها... شهید مرتضی مطهری درباره تحریفات عاشورا مینویسد:
«اگر بخواهیم روضههای دروغی را که میخوانند جمع آوری کنیم شاید چند جلد کتاب پانصد صفحهای بشود! من فقط برای نمونه عرض میکنم، مرحوم حاج میرزاحسیننوری اعلیالله مقامه، استاد مرحوم حاج شیخ عباس قمی و مرحوم حاج شیخ علیاکبر نهاوندی در مشهد و مرحوم حاجشیخ محمدباقر بیرجندی محدث که مرد بسیار فوقالعادهای بوده است، محدثی است که در فن خودش فوقالعاده متبحر بوده و حافظهای بسیار قوی داشته است. مرد با ذوق و بسیار با شور و حرارت و با ایمانی بوده است. گو اینکه بعضی از کتابهایی که این مرد نوشته در شان او نبوده و علمای وقت هم ملامتش کردند، ولی معمولا کتابهایش خوب است، مخصوصا کتابی در موضوع منبر نوشته است بنام «لؤلؤ و مرجان" که با اینکه کتاب کوچکی است ولی فوق العاده خوب است. در این کتاب راجع به وظایف اهل منبر سخن گفته است. همه این کتاب در دو فصل است، یک فصل آن درباره اخلاص، یعنی خلوص نیت است که یکی از شرایط گوینده، خطیب، واعظ، روضهخوان این است که خلوص نیت داشته باشد. منبر که میرود، روضه که میخواند، به طمع پول نباشد و چقدر عالی در این موضوع بحث کرده است که من وارد بحث آن نمیشوم. شرط دوم، صدق و راستی است، و در اینجاست که موضوع راست گفتن و دروغ گفتن تشریح شده و انواع دروغها را چنان بحث کرده که من خیال نمیکنم در هیچ کتابی درباره دروغ و انواع آن به اندازه این کتاب بحث شده باشد و شاید نظیر این کتاب در دنیا وجود نداشته باشد. عجیب این مرد تبحر از خودش نشان داده است.»1
«اگر کسی بخواهد امروز ذکر مصیبت کند، باید بر مصائب جدیده اباعبدا...(ع) گریه کند بر این دروغ هایی که به اباعبدا...(ع) نسبت داده میشود گریه کند.»2
«هیچ حادثهای در تاریخهای دور دست مثل سیزده، چهارده قرن پیش به اندازه حادثه کربلا تاریخ معتبر ندارد مورخین معتبر اسلامی از همان قرون اول و دوم قضایا را با سندهای معتبر نقل کردند و این نقلها با یکدیگر انطباق دارد و به یکدیگر نزدیک هستند.»3
«کتاب معروفی است به نام " روضهالشهداء " که نویسنده آن ملاحسین واعظ کاشفی است... این کتاب به فارسی هم هست و تقریبا 500 سال پیش تالیف شده است،... (1) ملا حسین مرد ملا و با سوادی بوده و کتابهائی هم دارد و صاحب انوار سهیلی است. ... قبل از این کتاب، مردم به منابع اصلی مراجعه میکردند. شیخ مفید رضوان ا... علیه "ارشاد" را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به"ارشاد" شیخمفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج بجای دیگر نداریم. از اهل تسنن، طبری نوشته، ابن اثیر نوشته، یعقوبی و ابن عساکر و خوارزمی نوشتهاند. من نمیدانم این بیانصاف (ملاحسین کاشفی) چه کرده است!. ... داستانها را بشکل افسانه درآورده است... در شصت، هفتاد سال پیش مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد. تمام حرفهای روضهالشهداء را باضافه چیزهای دیگری پیدا کرد و همه را یکجا جمع کرد و کتابی نوشت بنام اسرارالشهاده، واقعا مطالب این کتاب انسان را وادار میکند که به اسلام بگرید. »4
«خواست آنهایی که در مساجد و چه آنهایی که بالخصوص در منزلشان مجلسی بر پا میکنند،. ... ازدحام جمعیت است!. ... این نقطه ضعف است. نقطه ضعف دومی که در مجالس عزاداری هست و بیشتر از ناحیه عوام الناس است و خوشبختانه کمتر شده است، مسئله «شور و واویلا» بپا شدن است. منبری در آخر منبرش حتما باید ذکر مصیبت کند و در این ذکر مصیبت هم نه تنها مردم اشک بریزند، که تنها اشک ریختن قبول نیست، باید مجلس از جا کنده شود و شور و واویلا بپا شود. من نمیگویم مجلس از جا کنده نشود، من میگویم این نباید هدف باشد.»5
در هر شهر و روستا و منطقه در روزهای شهادت ائمه بزرگوار علیهم صلوات الله اجمعین به ویژه در ایام محرم و صفر بر اساس سنت بسیار پسندیده مراسم برپا میکنند برابر با اعتقاداتی که دارند غذای نذری وصلواتی توزیع میکنند در واقع خواست برگزارکنندگان و شرکتکنندگان در این گونه جلسات و محافل آشنایی بیشتر با اهداف سرور آزادگان جهان حسینبنعلی(ع) میباشد. بنابراین اگر زراندوزانی با رانتخواری یا ارتشا یا اختلاس یا اجحاف به مردم در پی برگزاری مراسم عزاداری باشند، گویندگان و مداحانی که برای هر جلسه نه تنها صدها هزارتومان بلکه میلیونها تومان طلب میکنند، نوحه خوانهایی که با سبکهای غیر قابل قبول اشعار و ترانههای مبتذل میخوانند، آن عده از دولتمردانی که با صحنهسازیهای مشمئز کننده به مقاماتی دست یافتهاند، زراندوزان و مفسدان اقتصادی و زمینخوارانی که در این ایام سیاه پوش میشوند و بر سر و سینه میزنند و با بخشی از پولهای باد آورده عدهای از مردم را اطعام میکنند باید بدانند بیراهه میروند و دیر یا زود بر سر هر کوی و برزن شناخته خواهند شد و مهمتر آن که در پیشگاه پروردگار متعال باید جوابگو باشند. تاریخ را که مطالعه میکنیم در مییابیم.
«عاشورا در تاریخ چندان تحریف گردیده و اهداف امام حسینعلیه السلام چنان محو و مسخ شده بود که هیچ خطری از جانب آن، متوجّه زورگویان نبود. در بیضرر و بیخطر بودن عاشورا، برای زورگویان حاکم همین بس که خود آنان، بانی و متولّی مراسم عزاداری بودند. فیالمثل شاه عبّاس، مجالس عزا برگزار میکرد و در دستههای عزاداری شرکت مینمود و ناصرالدّین شاه، هیچ تعارضی بین شیوههای ظالمانه حکومتش و تأمین بهترین و پیشرفتهترین امکانات برای برگزاری تعزیه نمیدید. بیفزایم مراسم عزاداری را که پهلوی در ماه محرم برگزار میکرد و خود در آن حضور مییافت و پای منبر مینشست»6
«شاه عباس صفوی یک دسته جلاد نیز داشته است به نام «چیگیین» یا گوشت خام خور. کار ایشان آن بود که مقصران را بفرمان شاه، زنده میخوردند. این مجازات شوم و نفرتانگیز ظاهرا از زمان مغول و تیمور به یادگار مانده و بواسطه شاه اسماعیل اول سر سلسله پادشاهان صفوی به شاه عباس رسیده بود، زنده خواران شاه را «ملکعلی سلطان جارچیباشی» اداره میکرد یکی از مورخان زمان درباره این دسته از جلادان شاه عباس چنین نوشته است:. ... و در زمرهای دیگر از این قبیل که در فرمان جارچی باشی بسر میبردند. مسمی به چگیین یعنی گوشت خام خور، آن فرقه نیز آلت سیاست و غضب بودند که گناهکاران واجب التعذیر را از یکدیگر میربودند و انف و اذن(7) ایشان را به دندان قطع نموده بلع میفرمودند و هم چنین بقیه اعضای ایشان را به دندان انفصال داده، میخوردند. تا حیات از آن گروه مسلوب میگشت. این جماعت لباس مخصوص داشتند جهت امتیاز. بدین طریق که تاجهای بی عمامه ضخیم طویل به قدر یک ذرع بر سر میگذاشتند و. ... و اکثر این گروه مردمان قوی هیکل، کریهالمنظر و طویل القامه بودند.»8
«شاه عباس اسیران دشمن یا مقصران و کسانی را که گرفتار قهر و غضب شاهانه او میشدند به اشکال مختلف میکشت. کور کردن، گوش و بینی و زبان بریدن، زنده پوست کندن، در آب جوش سوزاندن دست و پای بریدن و قطعه قطعه کردن، در خام(9)گاو کشیدن، شکم دریدن و گردن زدن و کباب کردن و به حلق آویختن و سرب گداخته در گلوی مقصران ریختن و امثال آنها از جمله سیاستهای عادی و معمولی وی بود که برای هر یک در تاریخهای زمان شواهد گوناگون موجود است.»10
«شاه عباس پیاده از اصفهان به مشهد میرفت مجالس عزاداری و تعزیه بر پا میکرد در آن مراسم شرکت موثر داشت، خود را کلب (سگ) آستانعلی مینامید اما ولیعهد و پسر، بعضی از یاران، اقوام، نزدیکان خود را میکشت و در تاریخ زندگی او نقل نمودهاند در سالی که عید میلاد مسیح(ع) مصادف با روز ماه مبارک رمضان بود به همراهان خود اعم از کشوری و لشکری و روحانیون دربار شراب داد و به آنها گفت بخورند.»11
چه زیباست که از این همه حوادث و وقایع تحریف شده بیاموزیم که هدف مقدس امام حسین(ع) و قیام عاشورا در جنبههای مختلف اخلاص، تربیت، اخلاق، شجاعت، تحمل عقیده مخالف، عزت نفس و مخالفت با ظلم، ستمگری و ستمپذیری و در یک کلام خصایل نیک انسانی را رشد دادن و رذایل اخلاقی را مذمت کردن و از دامن جامعه اسلامی پاک نمودن، سیره امام (ع ) وبقیه ائمه و پیشوایان و سرور آنان پیامبرگرامی اسلام(ص) بوده است.
آنان برای رشد و تعالی و ترقی جامعه از جان خویش مایه گذاشتند و امام (ع)در حرکت از مکه به طرف عراق فرمود: هر کس آماده است تا در راه احیای سیره جدم از خون دلش مایه بگذارد و بگذرد با من بیاید که فردا صبح عازمم این روش سرور آزادگان امام حسین(ع) در انسانسازی است و ختم کلام اینکه:
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی
مدیر مسئول
پی نوشتها :
1- «حماسه حسینی»، استاد شهیدمرتضی مطهری، جلد اول، صفحه 18 و 19
2- همان، صفحه 30
3- همان، صفحه 31
4- همان، صفحه 53 و 54 و 55
5- همان، صفحه 102 و 103
6- «از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه»، محمد اسفندیاری، صفحه 37
7- انف یعنی بینی و اذن یعنی گوش
8- «زندگانی شاه عباس اول»، نصرا. .. فلسفی، جلد اول و دوم، صفحه 470- 469، چاپ انتشارات علمی، سال 1364
9- خام گاو یعنی پوست دباغی نشده
10- زندگانی شاه عباس اول، صفحه 471- 472
11- همان، صفحه 638-641