طنز شماره 121
آنچه که بر پایین خطیها و بالاخطیها گذشت
بعد از گذشت عید از حالات و احوالات دو گروه کثیرالتعداد و قلیل التعداد برای آیینه ایها میگوئیم:
در سفر:
برخورداران خوش اقبال به یاد خوش گذرانیهای خود هستند که شال و کلاه کرده و تعطیلات را در سواحل «نیس فرانسه» گذرانده، قبرس و یونان و آنتالیا را زیر پا در نوردیده، نسوان راه بازار و کلینیک پوست را طی کرده انواع و اقسام لباسها و پارچهها را خریده و برای کم کردن سن و سال و صاف کردن پوست اقداماتی نموده اند. اما ناداران بد اقبال هنوز خجالت زده هستند که چگونه شب عیدی خود را مخفی کرده بودند تا از بلایای مرسوم و موعود عیدانه و رفت و آمدهای فامیل برهانند.
هنگام ورود به خانه:
دارایان خوش اقبال به یاد میآورند که چگونه با دستهای پر از پاکتهای اشربه و اطعمه و البسه به دولت سرا مشرف میشدند و ناداران بد اقبال خاطرات خود را از آن شبها مرور میکنند که پشت درمی ماندند تا برنامه نود به پایان برسد و آنگونه وارد اتاقک خود شوند که زن و فرزندان بهانه لباس نو و شیرینی و آجیل نگیرند.
در خرید تنقلات:
خانم بالاخطیها بر نوع و تنوع انواع آجیل و شیرینی و میوه دستوراتی صادر میکردند که مبادا از مامان و خاله ملوس کمتر خرید کنیم و همسر پایین خطیها هنور ناراحت از اینکه مجبور شده بودند جلو «ور پریدگان» را گرفته که چرا تخمه هندوانه که تابستان در کنار آفتاب خشک کرده بی مناسبت در جیب ریخته و خورده اند.
نکته آخر اینکه تعدادی خوشحال هستند که بالای وام میلیاردی آب سرد وگوارایی نوشیده و بعضی نگران از اینکه چگونه اجاره عقب افتاده را به صاحبخانه بدهند.
زبان بریده به کنجی نشسته و مدتی عود سوزانده تا گوشهای از اوضاع و احوال بالاخطیها و پایین خطیها را برای علاقه مندان آیینه بنویسد تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!!
زبان دراز