طنز شماره 452
مصرف وام در دهههای مختلف
دهه شصت:عیال زود باش شناسنامهام را بیار، دارم مدارک آماده میکنم وام بگیرم. انشاءالله سال نویی توی خانه خودمان هستیم.
دهه هفتاد: خانم جان این شناسنامه من کجاست؟
تو فکر هستم وام بگیرم، دستی به سر و روی خانه بکشیم اسباب، اثاثیه هم عوض کنیم.
دهه هشتاد: عزیزم! لطفاً ساعت 10 بیا بانک. دم اداره وام بگیریم به زخمهامون بزنیم، قرضهامون بدیم اگر زیاد آمد مسافرتی هم برویم!!
دهه نود: وای! وای!! اصلا فکر آبرومون نیستی! فطرتاً (بیکلاسی) الهی شکر دیدی (سیسیجون) چه پُزی میداد و گیلاس صدهزار تومنی به رخمان میکشید پاشو! پاشو! اون موبایل را ده دقیقه ول کن سند خانه را بردار از اعتبار بابام استفاده کنیم یک میلیون وام بگیریم!
عید بی آجیل میشود؟ آجیل هم که بی پسته نمیشود !!... پاشو، دیر میشه!
دهه بعد نود... دیگه زمان هم متوقف شده عیدی میدهم معنا نداره.
فعلا با وام و یا بیوام یکی پسته بخورم... با خود گفتم بخورم و دق کنم بهتر است از آنکه نخورده دق کنم.!!
زبان دراز