هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 453

داستان حمله پلنگ و خرس

دو اتفاق مربوط و نتیجه گیری و خنده نامربوط از قول زبان دراز را بخوانید.
یادتان می‌آید سال قبل پلنگی به گله زد و تعدادی از گوسفندها را درید و برد و خورد ولی چوپان فهیم علیرغم مسلح بودن لطمه‌ای به پلنگ یکی یکدانه لوس نزد و بعد هم گفت گله‌ام فدای سرپلنگ! چیزی که فراوان است بز ولی این کوهستان است و همین یک پلنگ....!!!
البته محیط زیست هم حسابی چوپان را تشویق کرد و خسارات وارده را چند برابر جبران و صدا وسیما هم سنگ تمام گذاشت.
اما جدیدا در سمیرم خرس به همسر روستایی حمله کرد و این روستایی هم با محیط زیست دوست از اب درآمد و علیرغم آسیب جسمانی که به همسرش وارد می‌شد آسیبی به خرس یکی یکدانه نزد اما هیچکس جبران نکرد.
می‌فرمایید خنده‌اش کجا بود؟
 زبان دراز در یکی از شماره‌های آینده مفصلاً‌ خدمتتان عرض خواهد کرد به امید دیدار.

زبان دراز