هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 459

عادت به زورگیری

همینکه می‌گویند: «زورگیری» در ذهن‌ها فوراً یک یا چند مرد قوی هیکل مسلح به سلاح سرد یا گرم مجسم می‌شود که ناگهان جلوتان سبز می‌شوند و هرچی نقدینگی و شیء ارزشمند همراه دارید می‌گیرند و به جای رسید و تشکر دوتا سیلی به صورت و چهارتا اردنگی می‌زنند و می‌روند.
اما دور از جان شما بلاتشبیه در مثل مناقشه نباشد، موارد مشابه هم داریم که فی‌نفسه همان است که به شکل متمدنانه و در قالب داوطلبانه و به ظاهر قانونی صورت می‌گیرد. به طور مثال عرض می‌کنم همین بیمه‌ها اعم از بدنه و سرنشین و افراد تحت تکفل و اخیراً آتش‌سوزی و سرقت که بیمه شدن آن هم مانند آش کشک خاله شده است و از اینکه دلمان بخواهد یا نخواهد ندارد. به اجبار بیمه شده باید پول بدهد اما بیمه کننده وقت اجرای تعهد هیچ زوری و اجباری ندارد. صد البته معامله‌ای سودمند است قبول ندارید شاهد آن همین فیش حقوق و عیدی و پاداش مدیران و هیات مدیره بیمه مرکزی که بیانگر سودآوری است البته شکل لطیف و دلخواه هم دارد که نوع روزمره آن است یعنی «سروربانو» هنگامی که قصد خروج از منزل دارید با ناز اسم کوچکت را صدا می‌زنند و می‌گویند صبر کن با تو کار دارم! تا کله چرخ داده‌ای از هستی ساقط شده‌ای!! البته عوارض بلدیه و شاهراه‌ها و آبونمان‌ها و دیرکرد اقساط و سود وام‌ها و.. .. فهمیدید در روز چندین بار به چنگ (خف‌گیران) می‌افتیم؟ آیا توانستم طعم تلخ زورگیری را از اذهان دور کنم و از خشونت کلمه بکاهم!؟ عزت زیاد تحمل‌تان افزون!

زبان دراز