طنز شماره 472
درهیأت دولت همه یکدل و یک زبانند!
میگویند عدهای برای جلوگیری از لغو کنسرت در محل برگزاری آن حاضر شدند همین جمله خودش طنز موجز است که این هفته تقدیم میگردد (حتماً نباید بخندید گاهی گریه هم معنی خنده میدهد). میفرمایید بقیه ستون را کامل کنم. چشم: تصور بفرمائید یک صاحب ملک حکم تخلیه مدرسه استیجاری را میگیرد فوری دکتر فانی زنگ وزیر مسکن میزند میگوید: نگذاریم مدرسه را تخلیه کنند یا یک نمایندهای که رای آورده و صلاحیت شخصی و انتخاباتش تایید شده است دم در مجلس میخواهد جلو تخلیه مدرسه را بگیرد. علی مطهری زنگ وزیر نیرو میزند میگوید: وعده ما و شما جلو بهارستان. کمک کن یواشکی ببریمش داخل مجلس. یک شرکت خصولتی (در اصل شرکت دولتی که خصوصی شده) میخواهد نفت را مثل دولت قبل بفروشد. وزیرکار زنگ وزیر بهداشت میزند و میگوید قربان: داروی بیهوشی را بردار بریم دم در شرکت نیم ساعت آنها رو بیخیال کنیم. نکند چیزی از نفت به ملت هم برسد. یا گویند گروهی دور فلان سفارتخانه را گرفتند که باید خودمان تنبیهشان کنیم، وزیر صنعت و معدن زنگ معاون اول میزند و میگوید: اسحاق جان دم دفترت هستم یک توک پا بیا پایین بریم دم سفارت، راستی پاسپورت را هم بردار تا آن را تمدید کنیم!! اِ یادم رفت عرض کنم وقتی وزیر کشور آمد یزد پروژه برق را افتتاح کرد و در کمیسیون اقتصاد مقاومتی هم شرکت کرد. شاید اگر فردا وزیر اقتصاد بیاید یزد حتماً دربارهی تقسیمات کشوری و انتخابات و انتظامات و تعطیلی کنسرتها صحبت خواهد کرد و ساختمان جدید بخشداری فلان روستا را نیز افتتاح مینماید. خوب بس است، تصورتان را خاموش کنید همه اینها بهانهای بود که عرض کنم در هیئت دولت شیخ بزرگ اعتدال من و تویی وجود ندارد همه باهم یک دل و یک زبانند!!
زباندراز