تیتر یک شماره 473
مسئولان ما باید خصلتهای رجایی را داشته باشند
تشبیه احمدینژاد به شهید رجایی پوچ است
عباس دوزدوزانی: احمدینژاد و بنیصدر دو قماش غیر از هم، با دو ساختار شخصیتی مغایر بودند و هیچیک برای مسئولیت ریاستجمهوری صلاحیت نداشتند.
احمد و بهزاد به رسم زمان انقلاب هم را برادر صدا میکردند. بااینحال هنوز هم در روایتهایشان آثار همان اختلافات گذشته دیده میشد. اختلافاتی که توکلی به عنوان وزیر کار دولت میرحسین موسوی، با بهزاد نبودی بر سر نگاه به اقتصاد داشت، حالا هم بر سر اینکه رجایی پوپولیست بود یا مردمی خیلی نامحسوس خود را نشان میداد. اگرچه نشانی از آن سرسختی روزهای اول انقلاب در آنها دیده نمیشد. حالا هر دو در سالن آمفیتئاتر مسجد الرحمان بنا به دعوت انجمن «اندیشه و قلم» حضور پیدا کرده بودند تا در آستانه هشتم شهریور به این پرسش پاسخ دهند که رجایی پوپولیست بود یا مردمی؟... توکلی نشست را آغاز کرد و گفت: اما، رجایی اینجوری نبود. او به ولایت فقیه معتقد بود و وفادارترین بود. بعد دوباره مکثی کرد و گفت: آره، رجایی و تمام انقلابیون از نظر رفتاری سعی میکردند خودشان را به مردم نزدیک کنند. این به خاطر نگاه دینی بود که اینها داشتند. دین میگوید شما باید خودتان را به ضعفا شبیه کنید؛ مثل حضرت علی یا مقام رهبری که خود را از نظر مصرف در سطح پایین نگاه میدارد. او سپس توضیح داد که مردمیبودن، یعنی اینکه برای تأمین منافع مردم اهمیت قائلشدن و این فرق دارد با حقانیت قائلشدن برای تمام حرکات مردم که در پوپولیسم دیده میشود. انقلابیون سعی کردند برای استیفای حق مردم حرکت کنند و در این مسیر از نظر سطح مصرف خود را به آنها نزدیک کردند. این فرق یک پوپولیست یا یک رهبر مردمی است.
رهبر مردمی به خواستههای مردم جهت میدهد، نه اینکه هرچه مردم بخواهند را تمکین کند... توکلی سخنانش را پایان داد و نوبت بهزاد نبوی بود که به جایگاه برود. اینبار هم حضار همه یکصدا نبوی را تشویق کردند و عکاسان دورهاش کرده بودند. تا نبوی وارد سن بشود، مجری برنامه به بیان نکاتی پیرامون دوستی توکلی و نبوی پرداخت و توکلی و نبوی را به حسن آلادپوش و محبوبه متحدین و روایت شریعتی دراینباره تشبیه کرد و گفت این دو بزرگوار برای من حسن و محبوبه بودهاند... نبوی در ادامه با تأکید بر اینکه من با رجایی همبند بودم و او را انسان منضبط و بسیار منظمی میشناختم، گفت: «او واقعا به برنامهریزی معتقد بود، بااینحال در اوایل انقلاب ما اطلاعات کمی داشتیم؛ برای مثال در جریان قرارداد الجزایر واقعا نمیدانستیم چقدر در بانکهای آمریکا وجه نقد داریم، به طرف الجزایری گفتم از آمریکاییها بپرسد دارایی ما چقدر است؛ او گفت شما خودتان باید بهتر بدانید؛ اما من گفتم شما از آمریکاییها بپرسید دارایی ما چقدر است تا ببینیم آنها چقدر صداقت دارند! او گفت اوایل انقلاب از این دست بههمریختگیها در کشور زیاد بود. ما به همین دلیل به دولت نهم و دهم نقد داشتیم که 30 سال بعد دقیقا همان کارهای اوایل انقلاب را انجام داد.او در ادامه گفت: ما اول انقلاب اطلاعات کافی نداشتیم، کمتجربه بودیم. در کابینه رجایی قویترینها شهید کلانتری، عباسپور و قندی بودند، آنها از شورای انقلاب حضور داشتند؛ اما با قدرت جلوی سازمان برنامه آن زمان ایستادند، چون مسئول سازمان برنامه آدم کمتجربهای بود؛ اینقدر عصبانی شدند که در در هیأت دولت تصویب کردند مکانیسم تخصیص اعتبار حذف شود که حذف شد. او ادامه داد: آقای رجایی بودجه سال 60 را از سازمان برنامه گرفت و گذاشت برعهده من که بنویسم، من هم از آقای بانکی کمک گرفتم؛ اما اینکه 30 سال بعد من هم سازمان برنامه را منحل کنم و بگویم من رجایی هستم، این فرق دارد. ماجرای سازمان برنامه بهدلیل کمتجربگی آن فرد بود».
مسئولان ما باید خصلتهای رجایی را داشته باشند
هاشم صباغیان: «محمدعلی رجایی» که امروز بیستوپنجمین سالروز شهادتشان است، سیاستمداری بود که تاریخ ایران کمتر به خود دیده است. من با مرحوم رجایی در دوران دانشجویی و در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران آشنا شدم. او نماینده دانشجویان دانشکده علوم در انجمن بود و من نماینده دانشکده فنی بودم. رجایی دانشجویی تلاشگر و پرتوان بود. او همزمان با تحصیل در دانشکده علوم، معلم آموزش دورهای در زادگاهش، قزوین، بود. به همین دلیل صبحها به قزوین میرفت و درس میداد و عصرها خودش در دانشکده درس میخواند. خودش میگفت که در مسافت تهران به قزوین و برعکس مطالعه میکند و به همین دلیل دانشجوی ممتازی است. آشنایی من و رجایی از اینجا شکل گرفت اما پس از آنکه در سال 1353 توسط ساواک دستگیر و در زندان قزلقلعه محبوس شدیم، آشناییمان بیشتر و عمیقتر شد. آنچه بیش از همهچیز از این دوران به خاطر دارم، صحبتهایی است که با مرحوم رجایی درباره بازجوییهایمان میکردیم. مرحوم رجایی معتقد بود حتی مقابل بازجو هم نباید چیزی را بگوییم که به آن اعتقاد نداریم. من فکر میکنم مرحوم رجایی در تمام زندگی و مسئولیتشان در سمتهای مختلف از نمایندگی مجلس اول شورای اسلامی تا نخستوزیری همین ویژگی را حفظ کردند. او همیشه محکم ایستاد و برخلاف اعتقاداتش عمل نکرد. حتی به یاد دارم روزی که جسم بیجان مرحوم رجایی و باهنر را پس از انفجار در ساختمان نخستوزیری به صحن مجلس آوردند، بالای جنازه مرحوم رجایی رفتم و در چهرهاش همان صلابت همیشگی را دیدم، بدون هیچ ترس و وحشتی؛ اگرچه این محکمبودن به معنی خودرأیی او نیست. رجایی چندین بار با من درباره انتخاب بعضی از وزرایش مشورت کرد. مهندس «مهدی بازرگان» و مهندس «مصطفی کتیرایی» ازجمله دیگر کسانی بودند که مرحوم رجایی به نظرشان اهمیت بسیاری میداد. امروز خیلیها شعار این را میدهند که میخواهند مانند مرحوم رجایی باشند. بسیاری از آنها در این راه موفق نبودهاند. شعاردادن کار آسانی است؛ اینکه مثل مرحوم رجایی لباس بپوشیم و حرف بزنیم، برای همه امکانپذیر است. اما کارنامه افراد است که نشان میدهد آیا آنها مطابق این جمله رجایی که میگفت: «من اگر به چیزی اعتقاد نداشته باشم، آن را بیان نمیکنم و اگر در کاری موفق نباشم، به دیگران آن روش را توصیه نمیکنم»، عمل کردهاند یا نه. عمل به این جمله کار بسیار دشواری است و همینهاست که رجایی را از دیگران متمایز میکند. رجایی مردی راستگو، راسخ، امانتدار، با پشتکار و درعینحال با حس قوی همکاری بود. این خصوصیات مرحوم رجایی است که باید بازگو و درباره آنها صحبت شود. جامعه و مسئولان ما امروز نیاز دارند این خصلتها را بیشتر در خود پرورش دهند چراکه مسئولان جز با این ویژگیها نمیتوانند جامعه را به راه صلاح هدایت کنند.
تشبیه احمدینژاد به شهید رجایی پوچ است
وزیر ارشاد دولت شهید رجایی تشبیه احمدینژاد به شهیدرجایی را ادعایی پوچ میخواند و تاکید میکند: احمدینژاد و بنیصدر دو قماش غیر از هم، با دو ساختار شخصیتی مغایر بودند و هیچیک برای مسئولیت ریاستجمهوری صلاحیت نداشتند. عباس دوزدوزانی اظهارکرد: به جاست مواضع صادره از سوی خواهر بزرگوارمان سرکار خانم عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی که همزمان در مقابل آن ادعاهای پوچ و نامناسب منتشر شد، بار دیگر جهت اطلاع عموم در این ایام یادآوری شود. خانم عاتقه صدیقی سال 88 در چندین مقطع از تشبیه احمدینژاد به شهید رجایی انتقاد و تاکید کرد کارهای احمدینژاد شباهتی به رجایی ندارد و نباید او خود را به شهید رجایی تشبیه کند. وی گفت: سفرهای استانی را شهید رجایی به حسب ضرورت حضور کابینه در نقاط مختلف کشور و درک کم و کیف موجود اجرایی در سراسر کشور و بررسی هرچه دقیقتر و نزدیکتر برای تصمیمسازی و تصمیمگیری بنیان گذاشت و سفرهای استانی متناسب با سلایق و خصایل او انجام میگرفت.