انعکاس آیینه شماره 481
اجرای عدالت و شفافسازی، تقویت جامعه قرآنی
از هزاران سال پیش تا کنون اتفاقات و رویدادهایی نظیر انحراف پسر حضرت نوح پیامبر، همسر حضرت لوط و برادران یوسف که آن حضرت را در چاه انداختند، دشمنی و کینهتوزی عدهای از خویشاوندان حضرت محمد مصطفی(ص) با آن جناب و گمراه شدن تعدادی از سربازان و فرماندهان سپاه اسلام که همراه با پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت علیبن ابیطالب(ع) علیه کفار جنگیده بودند یا همسر حضرت امام مجتبی(ع) که آن امام بزرگوار را شهید نمود یا عملکرد جعفر کذاب برادر امام معصوم و دزدی و رانتخواری بعضی از آقازادگان و دولتمردان، عملکرد آخوندهای درباری و احیاناً افرادی که در لباس مقدس استادی، معلمی، روحانیت، بازاری، تجاری، صاحبان صنایع و دیگر صنوف به حقوق مردم تجاوز نمودند و از راه اصلی دین منحرف شدند سبب تضعیف دین و انقلاب و نظام نشده است گرچه انسان با خواندن و شنیدن این داستانها و اتفاقات غمانگیز و نظایر آن نگران و ناراحت و متأسف و در نهایت اینگونه پیشآمدها علاقمندان به دین و راستی را غمناک و اندوهناک میسازد و چه بسا در برههای از زمان تخلفاتی این چنینی که عرف، انتظار آن را ندارد بعضی را مردد یا خدای ناکرده افرادی را گمراه نماید اما خطرناکتر و نگرانکنندهتر وقتی است که در حوزه روابط اجتماعی و تنظیم امور کشورداری فرد یا مقام و مسئولی گرچه از روی دلسوزی، با پنهانکاری یا عدم رعایت قانون، ضابطه و مقررات را نادیده گرفته و براساس ذهنیات خویش بخواهد از تضعیف دین جلوگیری نماید، گرچه باید از تهمت و دامن زدن به شایعه پرهیز کرد. مولای متقیان حضرت علی(ع) هرگاه از تخلف یا قصور فرماندار و استانداری در قلمرو حکومت اسلامی آگاه میگردید آنها را به جا و به موقع مورد توبیخ و سرزنش قرار میداد و به تقوی دعوت میکرد و معمولاً از مفاد نامههای آن حضرت چنین استنباط میگردد که در آن نامهها از خدمات ارزشمند کارگزاران نیز چندان سخنی به میان نمیآمد از جمله در سال 36 هجری به فرماندار بصره «عثمان بن حنیف» که دعوت مهمانی سرمایهداری از مردم بصره را پذیرفته بود مینویسد: «پس از یاد خدا و درود! ای پسر حُنیف! به من گزارش دادند که مردی از سرمایهداران بصره، تو را به مهمانی خویش فراخواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی. خوردنیهای رنگارنگ برای تو آوردند، و کاسههای پر از غذا پی در پی جلوی تو نهادند. گمان نمیکردم مهمانی مردمی را بپذیری، که نیازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شدهاند، اندیشه کن در کجایی و بر سر کدام سفره میخوری؟ پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمیدانی، دور بیفکن و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن.»(1)
و در نامهای دیگر یکی از کارگزاران خود را مورد خطاب قرار داده و مرقوم میفرماید: اگر حسن و حسین هم چنان میکردند آنها را کیفر میدادم. «پس، از خدا بترس و اموال آنان را بازگردان، و اگر چنین نکنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را کیفر خواهم کرد، که نزد خدا عذرخواه من باشد، و با شمشیری تو را میزنم که به هرکس زدم وارد دوزخ گردید. سوگند به خدا! اگر حسن و حسین چنان میکردند که تو انجام دادی، از من روی خوش نمیدیدند و به آرزو نمیرسیدند تا آنکه حق را از آنان بازپس ستانم، و باطلی را که به ستم پدید آمده نابود سازم. به پروردگار جهانیان سوگند! اگر آنچه که تو از اموال مسلمانان به ناحق بردی، بر من حلال بود، خشنود نبودم که آن را میراث بازماندگانم قرار دهم، پس دست نگهدار و اندیشه نما، فکر کن که به پایان زندگی رسیدهای، و در زیر خاکها پنهان شده، و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا که ستمکار با حسرت فریاد میزند، و تباهکنندهی عمر و فرصتها، آرزوی بازگشت دارد امّا راه فرار و چاره مسدود است.»(2)
دادستان کل کشور پیرامون پرونده یکی از قاریان قرآن که اخیراً بعضی از رسانههای خارجی و داخلی به آن پرداختهاند میگوید: «متأسفانه گاهی شاهد برخی مسائل هستیم که این نشاندهنده این است که دستهای پشت پرده درمورد آن کار میکنند و به دنبال این هستند که اغراض خاصی را به نتیجه برسانند و قطعا هدفشان روشنشدن حقیقت یا تحقق عدالت نیست. در سراسر کشور شکایتهایی از اشخاص با موضوعات مختلف داریم که مورد رسیدگی قرار میگیرد که منتهی به قرار منع تعقیب، برائت یا محکومیت و احراز مجرمیت میشود؛ ولی وقتی فردی را علم میکنند و رسانههای بیگانه دشمن درمورد آن مانور میدهند، معلوم میشود پشت قضیه موضوع دیگری است که اهدافی خاص را دنبال میکند، اینها نه دلشان برای شاکی و نه برای جامعه ما میسوزد بلکه فقط بهدنبال تحقق اهداف خودشان هستند و این پرونده نیز از این مقوله خارج نیست و انتظار دارم مردم عزیز با این وضعیتی که امروز فضای مجازی در جامعه به وجود آورده به موضوع حفظ آبرو و حیثیت افراد، توجه کنند.»(3)
گرچه دادستان کل کشور مواردی صحیح و قانونی را متذکر گردیده اما شاکیان پرونده از طولانی شدن زمان رسیدگی و در واقع اطاله دادرسی و عدم تعیین تکلیف و به سرانجام نرسیدن ماجرا از سال 1389 تا کنون گله دارند. لذا با اذعان و اعتراف به این امر که رادیوهای بیگانه و گردانندگان و مجریان رسانههای ضد انقلاب با خصومت و کینهتوزی نسبت به ایران زمین و شهروندانش مصاحبه ترتیب میدهند، مردم انتظار دارند مسئولان پاسخگوی تأخیر در به نتیجه رسیدن ماجرا باشند چون «در هفتههای اخیر موضوع یک اتهام اخلاقی در مورد یکی از قاریان قرآن، در فضای مجازی و سپس در محافل مختلف و حتی در مطبوعات، بشدت افکار عمومی را درگیر کرده است. ظاهراً عدم تعیین تکلیف به موقع و اساسی این موضوع در گذشته و حال، به این دلیل بوده که عدهای معتقد هستند مطرح شدن چنین موضوعی موجب تضعیف جامعه قرآنی است و تضعیف جامعه قرآنی نیز موجب تضعیف نظام جمهوری اسلامی است که بر قرآن مبتنی میباشد... آنچه این روزها در جامعه مشاهده میشود و به گوش میرسد نیز بر بطلان این ادعا تاکید میکند. این پنهانکاری حتی به ضرر خود متهم نیز هست، زیرا تا زمانی که تکلیف این پرونده روشن نشود، او هم بلاتکلیف است و همچنان آماج شایعات و تهمتها خواهد بود ولی اگر حکم روشن و مستندی درباره این پرونده صادر شود، علاوه بر اینکه تکلیف متهم روشن خواهد شد، بساط شایعه و شیطنتهائی که توسط بدخواهان در جریان است نیز جمع میشود.
این واقعیت را انکار نکنیم که اگر در نظام جمهوری اسلامی با افراد متهم، از هر طبقه و قشری که باشند، به صورت شفاف و بدون ملاحظه و مخفی کاری برخورد قانونی شود، به نفع این نظام خواهد بود...»(4)
علی مطهری در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت درباره این پرونده و اظهاراتی مبنی بر اینکه رسانهای شدن این موضوع تضعیف نظام است، گفت: «ظاهرا مقامات قضایی رعایت مصلحت خودساخته را کردهاند که مثلا چون متهم قاری قرآن است بهتر است به طور جدی پیگیری نشود، که البته این روش اشتباه است و با عدالت اسلامی و علوی سازگار نیست. نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی افزود: طولانی شدن زمان رسیدگی به این پرونده طبیعی به نظر نمیرسد. همین طولانی شدن باعث شده که برخی شاکیان به رسانههای بیگانه پناه ببرند و بعد متهم به معاونت در جرم شوند. وقتی فردی چنین پروندهای دارد چرا در یک مراسم رسمی کشوری مانند افتتاحیه مجلس دهم از او به عنوان قاری استفاده میشود؟ طبعا این شائبه پیش میآید که میخواهند شاکیان را بترسانند تا دست از شکایت خود بردارند.»(5)
ساز و کاری که قانوناً در قوه قضائیه پایهگذاری شده اینکه محکومان میتوانند نسبت به احکام صادره در دادگاهها اعتراض نمایند و چه بسا در دیوان عالی کشور حکم صادره نقض میگردد. «کفاشی که 3 سال قبل به اتهام قتل مرد عکاس دستگیر و پس از محاکمه به اعدام محکوم شده بود با حکم قضات دادگاه کیفری استان تهران بیگناه شناخته و آزاد شد، وی پیشتر به قصاص محکوم شده بود که قضات دیوانعالی کشور حکم اعدامش را نقض کرده بودند...»(6)
با سپاس و تشکر از قضات و ماموران انتظامی و امنیتی که با علاقه و دلسوزی وظایف محوله را در جهت احقاق حق مردم انجام میدهند، متاسفانه گاه اتفاق افتاده است در رسیدگی به بعضی از پروندهها تعلل صورت گرفته یا متهمی بر اثر ضرب و جرح ماموران به اجبار حتی اقرار به قتل نموده و بعد از محاکمه به اعدام محکوم گردیده است!! اما خوشبختانه در ساعات پایانی به نحوی مشخص و ثابت شده که متهم نقشی در جنایت مندرج در پرونده نداشته است، گرچه زن و فرزند خود را از دست داده و در واقع زندگیاش بر باد رفته است.
«...شش سال پیش شاگرد یک تعویض روغنی در یک شب سرد زمستانی در مغازهای با ضربه چاقو کشته شد و ماموران یکی از کلانتریهای کرج، صاحب مغازه را به عنوان قاتل به قاضی معرفی کردند. با اعتراف متهم در چند جلسه دادگاه که حدود شش سال به طول کشید وی مجرم شناخته شد و قاضی دادگاه، حکم اعدامش را صادر کرد، اما 48 ساعت قبل از اجرای حکم معلوم شد، او نقشی در جنایت نداشته است... متهم میگوید! پلیس آمد و مرا به کلانتری برد. در کلانتری همه گفتند تو قاتلی و مرا کتک زدند!! دیدم تحمل این همه ضرب و جرح را ندارم. با خودم گفتم اگر اعتراف نکنم، مرا میکشند واگرهم اعتراف کنم حکمم اعدام است. پس بهتر که اعتراف کنم تا حداقل کتک نخورم. سرانجام با توجه به آن چه از صحنه قتل دیده بودم، همه چیز را گردن گرفتم و به قتل شاگردم بدون این که روحم اطلاعی داشته باشد، اعتراف کردم. بعد مرا به دادگاه بردند و آنجا هم همه چیز را گردن گرفتم...»(7)
استقلال قوه قضائیه ایجاب میکند مسئولان ذیربط زمینههایی فراهم نمایند تا مردم بیش از پیش استنباط کنند به پرونده هر فرد با دقت رسیدگی و حکم عادلانه صادر میگردد و متخلف، مجرم و مفسد برابر با قوانین موجود به دست عدالت سپرده میشود. رسانهها نیز بنابه وظیفه و با رعایت حرمت شهروندان و حفظ کرامت انسانها بدون خود سانسوری حقایق و واقعیتها را بنویسند چون اتفاقات و حوادثی نظیر کوی دانشگاه، جنایت کهریزک، ماجرای زهرا کاظمی، پرونده ستار بهشتی، ماجرای قاضی... و مورد اخیر که آشکار شدن نام صاحب پرونده بدین صورت نگرانی بیشتری برای متهم رقم زده و دستآویزی شده است برای رسانهها و ماهوارهها و دستگاههای تبلیغاتی استکبار شرق و غرب که ادارهکنندگان و مجریان آنها اشک تمساح میریزند و از دشمنان قسم خورده مردم صبور و مومن و انقلابی این سرزمین میباشند. در یک جمله و عبارت تقویت نظام و دین رسیدگی عادلانه، دقیق و شفافسازی و غیر جانبدارانه قوه قضائیه و سازمانها و نهادهای نظارتی به عملکرد آحاد مردم ایران زمین میباشد چون براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همه در برابر قانون مساوی هستند.
مدیرمسئول
پینوشتها :
1- «نهج البلاغه»، ترجمه محمد دشتی(ره)، نامه 45، صفحه 393
2- همان، نامه 41، صفحه 391
3- روزنامه شرق، 8/8/95، صفحه6
4- روزنامه جمهوری اسلامی، 8/8/95
5- خبرگزاری خانه ملت، 10/8/95
6- روزنامه ایران، 29/7/95
7- سرمقاله شماره 350 آیینه یزد به نقل از روزنامه جامجم 1/10/92