انعکاس آیینه شماره 486
سادهزیستی، حسن خلق، عفو و گذشت پیامبراسلام(ص)
برادران اهل تسنن تاریخ ولادت با سعادت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) را روز دوازدهم ربیعالاول و شیعیان تولد آن بزرگوار را هفدهم ربیعالاول در «عام الفیل» میدانند. در آذر ماه سال 1360 از سوی مرحوم آیتا... حسینعلی منتظری فاصله این دو تاریخ به عنوان هفته وحدت به مسلمانان جهان اعلام گردید که عموماً از آن پیشنهاد استقبال نمودند و از آن سال تاکنون از سوی مسلمانان نشستها و مراسمی بهعنوان هفته وحدت برگزار میگردد. شادروان آیتا... منتظری در بخشی از نامه خویش خطاب به وزیر وقت ارشاد اسلامی مینویسد: «...هماکنون جهان اسلام با سرعت و با الهام از انقلاب ایران که براساس حرکت اسلامی و محور رهبری معظّم انقلاب، حضرت امام خمینی مدظله در حال تولدی جدید میباشد، از این رو به جاست طبق آیهی شریفهی «و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب» و سیرهی پیامبر و ائمهی اطهار سلاما... علیهم اجمعین، و برخلاف خواستهی دشمنان اسلام، به شعائر عظیم اسلام که مورد احترام و قبول امت بزرگ اسلامی بوده توجهی بیشتر مبذول گردد. یکی از این شعائر، میلاد پر برکت پیامبر عظیمالشان اسلام حضرت محمدبن عبدا...(ص) میباشد. ولی از آنجا که معالاسف تاریخ این میلاد معظّم که در حقیقت آغاز حرکت جدید در تاریخ بشریت بود از اختلاف مصون نمانده و در بسیاری از کشورهای اسلامی برخلاف آنچه در تاریخ و بین ملتها قطعی است به جای هفده ربیعالاول، دوازده ربیعالاول را تاریخ میلاد آن حضرت میدانند، بسیار مناسب و بهجاست که روزهای دوازده الی هفده ربیعالاول را هفته وحدت اعلام داشته تا ضمن هماهنگی با سایر مسلمانان بهخواست الهی با تنظیم برنامههای پر محتوا در داخل و خارج کشور صدای انقلاب اسلامی ملّت ایران را به گوش جهان محرومین و مستضعفین برسانیم. توفیق همگان را در این رسالت اسلامی از خدای بزرگ مسئلت دارم. والسلام علیکم و رحمها... حسینعلی منتظری. 6/9/1360»(1)
خداوند کریم در آیهی شریفه 21 سوره مبارکه احزاب زندگی پیامبر عظیمالشان را سرمشق نیکویی برای بشر قرار داده و میفرماید: برای شما در زندگی، رسول خدا سرمشق نیکویی بود برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
«قرآن در آیهی فوق این اسوهی حسنه را مخصوص کسانی میداند که دارای سه ویژگی هستند، امید به پروردگار و امید به روز قیامت دارند و خدا را بسیار یاد میکنند. در حقیقت ایمان به مبدأ و معاد انگیزه این حرکت است، و ذکر خداوند تدامبخش آن، زیرا بدون شک کسی که از چنین ایمانی قلبش سرشار نباشد، قادر به قدم گذاشتن در جای قدمهای پیامبر(ص) نیست و در ادامهی این راه نیز اگر پیوسته ذکر خدا نکند و شیاطین را از خود نراند، قادر به ادامهی تأسی و اقتدا نخواهد بود. این نکته نیز قابل توجه است که حضرت علی(ع) با آن شهامت و شجاعتش در همهی میدانهای جنگ که یک نمونه زنده آن غزوه احزاب است، در سخنی که در نهجالبلاغه از آن حضرت نقل شده است میفرماید اینکه: «هرگاه آتش جنگ، سخت شعلهور میشد ما به رسولا...(ص) پناه میبردیم و هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود»(2)
«...و به راستی اگر حضرت پیامبر(ص) در زندگی ما اسوه باشد، در ایمان و توکلش در اخلاص و شجاعتش در نظم و نظافتش و در زهد و تقوایش، به کلی برنامههای زندگی ما دگرگون خواهد شد و نور روشنایی سراسر زندگی ما را فراخواهد گرفت امروز بر همه مسلمانان، مخصوصاً جوانان با ایمان و پرجوش فرض است که سیره پیامبر اسلام(ص) را مو به مو بخوانند و به خاطر بسپارند و او را در همه چیز قدوه و اسوه خود سازند که مهمترین وسیله سعادت و کلید فتح و پیروزی همین است...»(3)
مولای متقیان(ع) و پیامبر عظیمالشان اسلام در تمام مراحل زندگی حافظ بیتالمال و سادهزیست بودند و بر این اساس زندگی مسئولان و حاکمان باید در ردیف اضعف مردم باشد. گرچه شهروندان شاید چنین انتظاری نداشته اما میخواهند مدیران و مسئولان درد آنها را احساس کنند و زندگیشان نیز در حد افراد متوسط جامعه باشد. هرگاه رئیس و امیر و حاکم و مدیری شاغل در هریک از قوای سهگانه زندگی اشرافیگری را برای خود و خانوادهاش برگزیده باشد، در ویلاها و آپارتمانهای گران قیمت زندگی کند، نقاط خوش آبوهوا و زیبای دنیا و ایران را برای تفریح و گردش انتخاب نماید، بر مرکبهای میلیاردی سوار شود در اداره و اتاقی حکم فرمایی کند که صدها میلیون تومان هزینه دکوراسیون آن شده باشد، برای فرزندانش حسابهای سپرده و پسانداز آن چنانی افتتاح کند، معمولاً از روبروشدن با مردم و شنیدن خواستههای آنان دوری نماید، بیشترین امکانات بهداشتی و پزشکی برایش فراهم باشد، نورچشمیهایش را در بهترین دانشگاهها و مدارس با شهریههای گزاف ثبتنام نماید بهیقین از هر حزب و دسته و انجمن و گروهی که باشد و هر شعاری بدهد آنگونه که باید و شاید مشکلات مردم را درک نمیکند، از فقر، بیچارگی، آسیبهای اجتماعی، اعتیاد، زندانی، خانواده زندانی، کارتنخوابی، سر بیشام بر زمین گذاشتن، گرانی، تورم، مریضی، بیماری، کانکس و خرابه و بیغولهای را به شکل کلاس درآوردن، فاقد مسکن بودن و از دهها مورد درد و رنج زندگی مردم خبر ندارد گرچه ممکن است شعارگونه مطالبی بگوید، کلمات و جملاتی را بر زبان بیاورد یا بنویسد اما عموم شهروندان در واقع اعتماد و اطمینانی به وی نخواهند داشت و در مدیریت خود توفیقی حاصل نخواهد نمود. خداوند در آیه 20 سوره مبارکه فرقان خطاب به پیامبرش میفرماید: «ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند و بعضی از شما را، وسیله امتحان بعضی دیگر قرار دادیم، آیا صبر و شکیبایی میکنید؟ و از عهده امتحانات برمیآیید و پروردگارت بصیر و بینا بوده و هست» عدهای از مفسران گفتهاند که جمعی از سران مشرکان خدمت پیامبر(ص) آمدند و گفتند: ای محمد! تو از ما چه میخواهی؟ اگر ریاست میطلبی ما تو را سرپرست خود میکنیم، و اگر علاقه به مال داری از اموال خود برای تو جمع میکنیم، اما هنگامی که دیدند پیامبر(ص) در برابر این پیشنهادهایشان تسلیم نشد به بهانهجوئی پرداختند و گفتند تو چگونه فرستادهی خدا هستی با اینکه غذا میخوری و در بازارها توقف میکنی؟! آنها پیامبر(ص) را به خوردن غذا سرزنش کردند چرا که میخواستند او فرشته باشد، و به راه رفتن در بازارها ملامت کردند چرا که آنها کسریها و قیصرها و پادشاهان جبار را دیده بودند که هرگز گام در بازارها نمیگذارند، در حالی که پیامبر(ص) با مردم در بازارها حشر و نشر داشت و با آنها مأنوس بود، و امر و نهی الهی را به آنها ابلاغ میکرد، بهانهجویان ایراد کردند و گفتند: او میخواهد حکمران ما شود، در حالی که روش او مخالف سیرهی پادشاهان است! آیهی فوق نازل شد و این حقیقت را روشن ساخت که روش پیامبر اسلام روش همهی پیامبران پیشین بوده است»(4) ملاک و معیار حکمرانی برای حاکمان به معنای عام در ایران اسلامی، تعالیم عالیه دینی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و الگوبرداری از عملکرد سیاستمداران و بزرگانی باید باشد که در مسیر حق و حقیقت گام برداشتهاند.
از قرن اول هجری تا کنون بسیاری از علما، مورخان، اندیشمندان، اسلامشناسان هزاران کتاب و مقاله درباره عظمت و شخصیت حضرت محمدبن عبدا... به رشته تحریر درآورده و از جمله علل موفقیت آن حضرت در انجام رسالتش را خلقوخوی و حلم و بردباری در رفتار با مردم دانستهاند، اخلاق کریمه خاتم پیامبران جهانیان را به شگفتی واداشته و همگان را شیفته خود ساخته است. پروردگار یکتا درباره حسن خلق نبی و رسول اسلام میفرماید: -...ای پیامبر بهموجب رحمت و لطف الهی تو نسبت به مردم مهربان بوده و اخلاق نرم و ملایمی داری، اگر خشن و سخت دل بودی و اخلاق درشتی داشتی، همه از دورت پراکنده میشدند، پس با آنها همیشه در حال بردباری و حلم و حسن خلق رفتار کرده برای ایشان طلب آمرزش کن و در کارها با ایشان مشورت نما و آنگاه که بر کاری تصمیم گرفتی توکل بر خدا کن، چه آنکه خدا توکلکنندگان را دوست دارد ترجمه آیه 159 سوره آل عمران-.
«چشمپوشی از خطای غیر و گذشت از حق خود از سجایای بارز آن حضرت بود. زمانیکه پیروزمندانه وارد مکه شدند شهری که خود و یارانش 13 سال در آنجا جز آزار و اذیت و مخالفت و کارشکنی چیزی ندیده بودند تا آنجا که قصد کشتن ایشان را کرده بودند، طبیعی است که انتظار داشتند حضرت دستور قتل عام داده و ستمهایی را که بر ایشان روا داشته بودند تلافی کنند اما پیامبر(ص) ابتدا از اهل مکه سؤال میکنند که در حق خویش چه میگویید؟ و چه گمان دارید؟ گفتند: سخن به خیر گوییم و گمان خیر داریم. تو برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار مائی، اکنون بر ما قدرت یافتهای بهر چه خواهی دست داری، پیامبر(ص) از این کلمات متأثر گشته و اشک در دیدگان حضرت حلقه زد. مردم مکه با دیدن این صحنه صدا به گریه بلند کردند و زارزار گریستند، آنگاه حضرت فرمودند: من به شما همان چیزی را میگویم که برادرم یوسف گفت: -امروز دیگر نکوهشی بر شما نیست، خداوند گناه شما را ببخشد و او مهربانترین مهربان است ترجمه آیه 92 سوره یوسف- و بدین ترتیب از جنایاتی که اهل مکه نسبت به ایشان و یارانش کرده بودند درگذشت و فرمود: بروید که شما آزاد شدگانید!
براستی مصداق کلام الهی بود که دربارهاش فرموده است: «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین». رسول اکرم(ص) بدرفتاری و بیحرمتی را نسبت به شخص خود با نظر اغماض مینگریست و کینه کسی را در دل نگاه نمیداشت و در صدد انتقام بر نمیآمد. بلکه عفو را بر انتقام ترجیح میداد. تأثرش در مقابل ناملایمات از حد حزن و اندوه تجاوز نمیکرد.(5)
آن حضرت از گناهان بزرگان و سرکردگان دشمن گذشت و حتی خانه ابوسفیان را که سالها مرکز توطئه و دسیسه علیه مسلمانان بود بعد از پیروزی، خانه امن قرار داد. از دشمن خونی که قاتل حمزه سیدالشهدا بود نیز گذشت و فقط فرمود: «دوست ندارم تو را ببینم» اینها نکته به نکته مصداق الگو و اسوه بودن پیامبر(ص) است و عفو و گذشت به هنگام قدرت، معیار و مدار ارزشهاست. مطالعه سیره پیامبر اسلام و دائماً مرور اخلاق آن جناب و عمل بدان باید الگو و شیوه امروز عموم مردم و مسلمانان جهان بهویژه حاکمان، مقامات و دستاندرکاران و کارگزاران و دولتمردان ایران اسلامی باشد. از خداوند توفیق درک سیره نبوی و عمل به آن را خواهانیم.
مدیرمسئول
پینوشتها:
1- «فقیه عالیقدر»، مصطفی ایزدی، جلد دوم، صفحه 125
2- «تفسیر نمونه»، جلد 17، صفحه 243
3- همان، صفحه 265
4- همان، جلد 15، صفحه 49 و 50
5- «آشنایی با شیوه زندگانی پیامبر اسلام(ص)»، صفحه 47