انعکاس آیینه شماره 498
ای گُلِ خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
روز چهارشنبه 4/12/95 سرمقاله شماره 496 آیینه یزد با عنوان «سید محمد کاظم مدرسی و مقایسه موسوی و کروبی با سامری» درج و منتشر گردید و ضمن مراجعه به تفسیر المیزان و تفسیر نمونه شرح مختصری از ترجمه و تفسیر چند آیه شریفه سوره مبارکه «طه» و با نقل سخنانی از بعضی از علما و مجتهدان و فعالان سیاسی با نهایت احترام مقایسه حجتالاسلام والمسلمین مدرسی، امام جمعه حومه شرق یزد در این باره را نامناسب دانسته و مطالبی در این زمینه به اطلاع رسید ضمن تاکید مجدد بر اینکه از جهات مختلف مقایسه عملکرد حاکمان و کارگزاران حکومتی با روش انبیای الهی و ائمه اطهار صلواتا... علیهم اجمعین باتوجه به اینکه در بسیاری موارد شرایط متفاوتی دارد شایسته است با دقّت و با درایت بیشتر صورت گیرد چون مقایسه کلّی دارای ابهام بوده و گاهی دیگران میتوانند با برداشتهای متفاوت و به گونهای دیگر سوءاستفاده کنند. به ما آموختهاند لازم است عملکرد آنها را اسوه و الگوی خویش قرار داده و در مسیری که برای جامعه ترسیم نمودهاند حرکت کنیم. باشد که مورد قبول حق تعالی قرار گیرد.
در این ستون مواردی توضیح داده میشود و هرگاه پاسخی از جانب ایشان به دفتر آیینه برسد در این ستون درج میگردد. اگر بخواهیم جریان سال 88 را به فتنه سامری در فرهنگ قرآنی تشبیه کنیم صرفنظر از اینکه مبانی اینگونه سنجشها و نحوه مقایسهها جای تأمل بسیار دارد و باید همه ابعاد آن مورد بررسی قرار گیرد ایبسا چنین نظریههایی با اصول عقلی سازگاری نداشته باشد و حتی میتوان موارد نقلی متقنی یافت که اینگونه برداشتها را تأیید نمیکند. آیات مربوط به قضیه «سامری» در یک سیاق خاصّی در سوره مبارکه «طه» در آیههای 85 تا 98 آمده است، و در مرحله اول جریان آزمایش قوم موسی است که دارای ویژگیهایی بودند که با مردم زمان ما و موضوع جاری تطبیق نمیکند و وقتی آنان در غیاب حضرت موسی(ع) به گوسالهپرستی روی آوردند خداوند در مقام توبیخ آن قوم فرمود: «آیا گوسالهپرستان نمیبینند که این گوساله پاسخ آنان را نمیدهد و هیچ سخنی را به آنان برنمیگرداند و به حالشان هیچ سود و زیانی ندارد آیه 89 سوره طه.» ضمناً در شروع قضیه نیز موضوع آزمایش قوم مطرح است و گفتمان و خطاب حضرت موسی(ع) قبل از محاکمه سامری با مردم و قوم است. بنابراین سوال این است که مردم خردمند زمانه ما که به اصل نظام و انقلاب اسلامی و قانون اساسی و رهبری وفادارند و تمامیت آن را خواستارند قیاس معالفارق سامری با میرحسین موسوی و مهدی کروبی در چیست؟ و آیا تطبیق (اضلهم السامری) به آنان بیانصافانه نیست؟ محصوران در سال 1388 کدام ملت و قوم و گروه را و بعد از غیاب چه کسی را گمراه کردند؟ وانگهی فرهنگ قرآنی مطالب دیگری هم به ما میگوید که نباید آنها را فراموش کرد حتی در همین داستان، حضرت موسی(ع) رو به سامری کرد و گفت: «ای سامری! چرا این کار را کردی؟ یا این چه کاری بود که انجام دادی آیه 95 سوره طه» با مراجعه به تفاسیر قرآن مشخص میگردد بعد از آنکه جرم سامری برای حضرت موسی(ع) ثابت و محکوم شد دستور داد که سامری مجازات و از جامعه طرد شود و او دیگر حق نداشت با کسی تماس بگیرد و کسی هم حق نداشت با وی ارتباطی داشته باشد به طور کلی حکم کرد که سامری تا آخر عمر تنها زندگی کند و این خود از سختترین شکنجههاست... بعضی گفتهاند که این دستور موسی(ع) نبود بلکه نفرین او به سامری بود و اثر این نفرین این شد که وی به درد بیدرمانی مبتلا شود و احدی به او نزدیک نمیشد مگر آنکه دچار تب شدیدی میشد و ناچار هرکس به او نزدیک میشد فریاد میکشید: با من تماس نگیر برخی نیز گفتهاند که او به مرض وسواس مبتلا شد، به گونهای که از مردم وحشت میکرد و میگریخت و فریاد میزد، با من تماس نگیرید.
پرسشی دیگر مطرح است آیا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را که میثاق و عهد ملت خردمند و بزرگوار این سرزمین با مرجع و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) است و مورد تأیید ایشان واقع شده قبول داریم یا خیر؟ باید یکبار دیگر موارد زیر را بهخصوص یادآوری نمود. اصل 22 ق.ا. «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.» اصل 32 ق.ا. «هیچکس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین میکند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلّف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.» اصل 33 ق.ا. «هیچکس را نمیتوان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقهاش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت، مگر در مواردی که قانون مقرر میدارد.» اصل 36 ق.ا. «حکم به مجازات و اجراء آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.» اصل 37 ق.ا. «اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود، مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.» اصل 39 ق.ا. «هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.» قابل توجه اینکه برفرض که طبق قانون اساسی عمل شده باشد که نشده است، آیا امامجمعه محترمی که هر هفته مردم و خود را به تقوی دعوت میکند حق دارد در مصاحبهای با کنایه یا غیرکنایه با سامری خواندن مسلمانی این چنین هتک حرمت و حیثیت نماید یا صدور حکم را به مفهوم کلّی «انقلاب اسلامی» نسبت دهد؟! اصل 61 ق.ا. «اعمال قوه قضاییه به وسیله دادگاههای دادگستری است که باید طبق موازین اسلامی تشکیل شود و به حل و فصل دعاوی و حفظ حقوق عمومی و گسترش و اجرای عدالت و اقامه حدود الهی بپردازد.» استدلالی هم که گاهی به شورای عالی امنیت ملی میشود ناقض اصول فوق نیست وانگهی وظایف شورای عالی امنیت ملی در تعیین سیاستهای کلی و هماهنگی فعالیتهای سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی، امنیتی است که مصوبههای آن پس از تأیید مقام معظم رهبری قابل اجراست. بدون شک قانون اساسی یک میثاق و عهد است که بهویژه رعایت آن از جانب آگاهان و پیشتازان از روحانیت مدافع نظام انتظار نابجایی نیست. مولای متقیان حضرت امام علی(ع) در این باره میفرمایند «احسن الصدق الوفاء بالعهد» بهترین نوع صداقت، وفا کردن به عهد است. در سوره آل عمران آیه 76 میخوانیم: «هرکس به عهد خویش وفا نماید و تقوا پیشه کند پس همانا خداوند متقیان را دوست دارد.» درخواست و تقاضای مردم وفادار به نظام که پای صندوقهای رأی نظر خود را اعلام داشتهاند همچنان باقی است و راه صلاح و منطق و تجربه تاریخی میگوید که پاسخ قانعکننده از نوع برداشتهای یکسویه و گاه ناعادلانه بهتر است. «چون در میان مردم به داوری نشستید به عدل داوری کنید سوره نساء آیه 58.» موضوع فیمابین مهندس میرحسین موسوی و دکتر محمود احمدینژاد موضوع حق و باطل نیست که یک طرف را بهطور کامل حق بگیرند و طرف دیگر را باطل. در این زمینه اول باید به معیارهای حق و باطل پرداخت و با آن شاخصها ارزیابی کرد. یکی از نشانههای تمایز مذکور، ملاک «صداقت» و «دروغگویی» است که خوشبختانه هم اکنون عملکرد هر دو دولت و مجموعه عملکردها و مناظرهها و حرفها و وعدههای داده شده در تاریخ ثبت شده است و میتوان با همین ملاک ارزیابی کرد که کدام یک و در چه حد و اندازه به حق یا غیرحق عمل کردهاند و کدام حق را بر باطل پوشاندهاند و حاصل عملکرد کدام یک از آنها موجب عزّت نظام و آسایش و آرامش جامعه و مردم بوده است. و آیا بهتر نیست در این زمینه راه مهربانی و دوستی و گذشت از یکدیگر و حرکت بهسوی مشارکت فعال و گسترده تمامی عناصر اجتماع در روند تحول جامعه پیش گرفت و با عنایت به مفاد قانون اساسی (این میثاق ملی) زمینه مشارکت را در تمام مراحل تصمیمگیریهای سیاسی و سرنوشتساز برای همه افراد اجتماع فراهم آورد تا به خواست پروردگار مسیر بر تحقق حکومت نظام اسلامی هموارتر گردد. این تفرقهای که در جامعه با اصرار بر تحلیلهای آنچنانی تشدید و تثبیت میگردد آیا جز این است که تفرقه افزون میگردد؟ بنابراین چرا بر جریان توسعه همدلی بین آحاد مردم و حکومت نیفزاییم. به هرحال باید قبول کرد که در تهران، اکثریت مردم امالقرای نظام اسلامی به میرحسین موسوی نسبت به محمود احمدینژاد رأی کتبی دادهاند. نگارنده این سطور آرزو مینماید علما و صاحبان تریبونهای رسمی و فعالان سیاسی براساس فرهنگ قرآنی دیگران را به دوستی و برادری و آشتی دعوت کنند تا رفتار و گفتار به شیوهای که حتی اگر دشمنی هم در میان باشد که نیست آن را به دوستی یا دوستی بیشتر در راه رستگاری این مردم نجیب و صبور و برآورد توقعات آنان از حاکمان جمهوری اسلامی ایران دعوت نمایند، «و نیکی با بدی یکسان نیست (بدی را) با آنچه نیکوتر است پاداش بده که ناگاه (خواهی دید) همان کسی که میان تو و او دشمنی بوده چون دوست صمیمی گشته است. آیه 34 فصلت»
«ای گل خوشبوی من بلبل نغمه ساز خود را در آتش جفا مگذار که هرشب تا بامداد صادقانه دست به دعا برمیدارد.
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو!»(1)
مدیرمسئول
پی نوشت:
1- «دیوان غزلیات خواجه حافظ شیرازی» به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر، صفحه 559