انعکاس آیینه شماره 549
پرسشهای بدون پاسخ یا استخوانهای لای زخم!
دانشآموزان و دانشجویان در کلاس و مدرسه و دانشگاه از معلمان و استادان، مستمعان و نمازگزاران در مسجد و جلسات مذهبی از واعظان و خطیبان، طلاب علوم دینی در حوزههای علمیه از فقها و مدرسان و مفسران و علمای دینی و کارآموزان و هنرجویان در هر شغل و صنف و دسته از استادان و متخصصان فن و هنر و... هنگام نیاز پرسشهای خود را مطرح و از پاسخهای ارائه شده در حد معلومات و توان بهره میبرند. گاه بدون در نظر گرفتن خطمشی گروه و حزب و دسته و انجمنی اعم از تندرو یا کندرو، معتدل، چپ، راست، اصولگرا و اصلاحطلب پرسشهایی در ذهن بسیاری از مردم خطور میکند که نمیدانند به چه کتاب و سایت و روزنامه و مرجع و ماخذ مراجعه کنند و کجا و چگونه به جواب برسند؟ و اگر هم پاسخی داده شد پرسشگر را اقناع نمیکند؟ به عنوان نمونه برابر با قانون مصوب استیضاح حق مجلس است و با در نظر گرفتن آرای موافق و مخالف وزیر ابقاء یا از وزارت برکنار میشود اما بعد از همه این تحولات یکباره حجمی از پرسشها به اذهان بسیاری هجوم میآورد که همچون استخوانی لای زخم میماند و شاید تا مدتها بدون پاسخ باقی بماند.
عباس آخوندی در روز بررسی استیضاح میگوید: از من تصویر یک ثروتمند را ساختند من دو عدد را به شما میگویم: میگفتند که ثروت من 7هزار میلیارد تومان است اول دوره، وزرا باید اموال خودشان را اعلام کنند کل موجودی حساب من چهارونیم میلیون تومان و موجودی دختر من 638هزار تومان بود... نادر قاضیپور نماینده ارومیه میگوید: ویلای لواسانات آقای وزیر با میلگردهای ساختمان مجلس شورای اسلامی ساخته شده است...!! آقای وزیر! «... در خیابان قیطریه نبش جهانتاج بنیاد مسکن را به چه کسی دادهاید مسکن چهل میلیاردی را به 200 میلیون تومان دادهاید آیا منزل فوق به آقای محمد هادی آخوندی اختصاص یافته است...»(1)
اگر موجودی حساب فردی بدون سوءاستفاده از مقام یا رانتخواری و اختلاس و ارتشاء و نه از راههای قاچاق و غیرمشروع!! بلکه از راه صحیح و قانونی زیاد باشد مسألهای نیست مهم اینست اگر فردی در مقام نمایندگی مجلس مطلب صحیح و درستی را بازگو نموده چرا نهاد و سازمانی به این امر رسیدگی نمیکند؟ آیا چنان فردی میتواند در مقام وزارت بماند؟ اما اگر نمایندهای در برابر عموم مردم به وزیر جمهوری اسلامی ایران تهمت و افترا زد و دروغ گفت چه باید کرد؟ آیا شوخی و خنده رئیس مجلس دردی را دوا میکند؟
«پول بیپدر و مادر صندوق توسعه ملی را چرا صرف پروژههای شرکتهای خودتان کردید» جمله قابل توجه دیگر قاضیپور بود. علی لاریجانی رئیس مجلس هم به شوخی گفته است آقای قاضیپور شما چرا عصبانی هستید؟ به پول فحش میدهید و میگویید پول بیپدر و مادر. ادبیاتی که طبق سوابق قاضیپور میتواند فراتر از فحش بیپدر و مادر باشد. تا جایی که مجبور میشوی به جای جملاتش بوق ممتد بگذاری و عرق شرم بریزی. نشان به همان سخنرانی قاضیپور در جمع مردم ارومیه و توهین بیسابقهاش به زنان و دختران و تعریف جوک مستهجن برای تفهیم سخنان سیاسی! سخنانی که حتی در... شنیده نمیشوند و مردم یاد گرفتهاند لااقل خیلی بلند این حرفها را بر زبان نرانند. اما او در جمع مردم و پشت بلندگو با هیجان و فریاد حرفهایی میزند که... در حالی که او نماینده است و... و قانونگذار! این یادداشت، نه سیاسیست، نه منطقهایست، نه هیچچیز دیگر؛ هرچند که افتخار میکنیم به امضاکنندگان اگر تنها برای رضای خدا، دفاع از حقوق مردم کشور، رعایت قانون و حقطلبی وزیر را استیضاح کردند. چون اصلاً مهم نیست که وزیر کدام دولت است و باید اگر شبههای هست، بهرغم همه کارهای خوبی که میگوید انجام داده، به روشنی توضیح دهد. این یادداشت فقط برای این بود که یادمان بیاید، قاضیپور نمایندهایست که ویدئوی بددهنی اسفبارش در فضای مجازی پخش شد و دوباره به مجلس آمد و باید گفت از ماست که بر ماست.»(2)
علی ربیعی وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی در پاسخ بعضی از نمایندگان میگوید: «...خانه باجناق آقای نجفی را که ارزش آن 4،5 میلیارد است را اجاره کردم. من کسی را ندارم که شب برایم غذا بپزد به همین خاطر غذا از وزارتخانه میبرم اما پول آن را حساب میکنم...»(3)
باید پرسید اجارهخانه چهار پنج میلیارد تومانی چند است؟ و آیا اگر وزیری در خانه مسکونی خود یا در خانهاجارهای زندگی کند مشکلی را حل میکند و یا امتیازی محسوب میشود؟
«فیلم تقلای عضو هیأت رییسه مجلس شورای اسلامی برای تلفظ درست موزه «لوور» در فضای مجازی اسباب مضحکه و ریشخند مردم شده و هر که در هر سطح از سواد که بیگانگی «اکبر رنجبرزاده» نماینده اسدآباد و عضو هیأت رییسه را با واژه « لوور» میبیند از خنده رودهبُر میشود. خنده البته یک روی داستان است چرا که اندکی بعدتر غصه و افسوس به جان آدمی چنگ میزند که در کشوری با این همه تحصیلکرده بیکار چگونه افرادی اینگونه به لطف حذفهای شورای نگهبان و در انتخابات محدود با 19 هزار رأی به مجلس راه مییابند و بر کرسی عضویت در هیأت رییسه هم مینشینند و «لوور» را که شهرة خاص و عام است به صورت لور، لوبر، لووِر و لووُر تلفظ میکنند! هریک از ما ممکن است اشتباه کنیم و این نویسنده نیز از اشتباه بری نیست. مشهور است که انسان جائزالخطاست و برخی لفظ ممکنالخطا را درستتر میدانند اما منِ روزنامه نگار بر صندلی نمایندگی مجلس تکیه نزدهام و مدعی عنوان «دکتری» یا « دکترا» نیستم. چگونه ممکن است فردی که در سوابق او معاونت دانشجویی دانشگاه فرهنگیان و فعالیتهای علمی از جمله مقالات ISI و مقالات علمی و پژوهشی و مدرک او دکتری پزشکی ذکر شده است نداند «لوور» کجاست و موزه لوور چیست؟ اکبر رنجبرزاده متولد 1345 است و به این ترتیب در سال پیروزی انقلاب 1357 قاعدتا در کلاس دوم راهنمایی تحصیل میکرده و در همین 7 سال هم به واژه لوور باید برخورده باشد. اگر تحصیلات بعدی او را هم به حساب نیاوریم. این 7 سال هم هیچ 5 سال بعد تا دیپلم تجربی هم «لوور» را نشنیده است؟ آیا او هیچ مطلبی درباره موزهها و فرانسه و پاریس نخوانده است؟ آیا او اصلا چیزی میخواند؟ اطلاعات عمومی این فرد این قدر نازل است؟ آن وقت چنین آدمی با چنین سطحی از اطلاعات درباره مسایل مختلف نظر و رأی هم میدهد؟ سوءتفاهم نشود. مته به خشخاش نمیگذاریم. بحث مچگیری نیست. چنان که گفته شد هریک از ما نیز در معرض خطا هستیم اما دقت کنید ایشان نایب رییس گروه دوستی پارلمانی ایران و فرانسه هم هست!...»(4)
آیا جواب نماینده به شرح زیر مخاطبان را راضی خواهد کرد و قانعکننده میباشد؟
«عضو هیاترئیسه مجلس ضمن عذرخواهی از مردم و نمایندگان بهخاطر اشتباه در تلفظ واژه «لوور»، شرکت در جلسات مختلف مجلس و همزمانی با شمارش آرای استیضاح و شلوغی زیاد در صحن مجلس را دلیل این اشتباه دانست. اکبر رنجبرزاده در یادداشتی در اینباره نوشت؛ اینجانب اکبر رنجبرزاده، نماینده مردم شریف اسدآباد در تقریر بیانیهای با موضوعیت اصالت اسمی خلیج همیشه فارس در برخورد با کلمه لوور، دچار اشتباه در قرائت اصل واژه شده، که دلیل آن شرکت در جلسات مختلف مجلس، ارتباط کاری با وزرا و مسئولان نهادها در برنامه استیضاح و همزمانی با شمارش آرا و شلوغی زیاد در صحن مجلس بوده است. همچنین اصرار به قرائت تذکر دستنویس و ناخوانای همکار عزیزم. همه اینها موجب آشفتگی در واخوانی درست واژه گشت.»(5)
جهت اطلاع از پرسش دیگری که شاید پاسخ داده نشود نظر خوانندگان آیینه یزد را به بخشهایی از نامه سعید زیباکلام فعال سیاسی اصولگرا جلب مینماید:
«رییس محترم قوهی قضاییه، آیتا... حاج شیخ صادق لاریجانی
...چرا اینک که آقای حمید بقایی برای اثبات بیگناهیش جان خود را به میدان آورده، با اعادهی دادرسی و برگزاری محاکمهی علنی ایشان مخالفت میکنید؟ آیتا... لاریجانی! اینها سؤالات بسیاری از اقشار مردم و بهویژه جوانان دانشجوی سراسر کشور است. زیباکلام در ادامه با اشاره به قدرت دستگاه قضا و حمایت اغلب نهادها از آن، با بیان انتقاداتی از رییس قوهی قضاییه خواست تا گامهایی جدی برای آرام کردن فضای ملتهب و اقناع افکار عمومی بدارد. وی همچنین ضمن طرح انتقاداتی، با بیان این ادعا که قوهی قضاییه به مطالبات عمومی بی اعتنا است، این رویه را اشتباه و خانمانسوز دانست و گفت: این سیاستها و رویهها، تیشه به ریشهی نظام و مشروعیت آن میزند. آرمانها و میثاق ملی این انقلاب همان قانون اساسی، را نمیتوان و نباید با برداشتها و سیاستهای […] به مخاطره افکند. از حضرت حق استدعا دارم به یمن و برکت این ایام و لیالی مبارک، قلوب ما مردم و بهویژه قلوب مسوولان و رجال سیاسی را منقلب و اصلاح فرماید تا نظام هرچه بیشتر پاسخگوی مطالبات به حق مردم شود و حقوق ولینعمتان محروم و مستضعف انقلاب هرچه بنیانیتر رعایت شود.»(6)
آیا کسی به سؤال سعید زیباکلام جواب میدهد؟
در نهایت استخوانی که لای زخم میماند و بنابه گفته سردار دهقان چوب مسجدی میشود که نه میتوان آن را سوزاند و یا دورانداخت اینکه «بعد از 8 سال ریاست جمهوری احمدینژاد، متحدانش در84 و 88 دیگر جرات حمایت از وی را نداشتند، اما سال 84 از سوی قاطبهی اصولگرایان به عناوینی چون «رجایی ثانی» و مسیح ملت، منتقم مستضعفان و فرشتهی عدالت نامیده شد، بلایی برجان و مال ملت ایران وارد آورد که تا ابد آثارش... بر نسلهای آینده باقی خواهد ماند. نخبگان اصولگرا که احمدینژاد را تا جایگاه سایهی خدا بالابردند... و اطاعت از او را... اطاعت خدا قلمداد کردند! اکنون حتی حاضر به اقرار اشتباه خویش نیستند؟! در 8سال حکومت «مشعشع احمدینژاد» بیش از 700 میلیارد دلار نفت فروختیم، اما وقتی در سال 92 دولت... توسط مردم بازپس گرفته شد و به حسن روحانی تحویل داده شد، ویرانهای به نام ایران با اقتصادی مضمحل و هزاران میلیارد بدهی برجای ماند. اصولگرایان پر ادعا در آخرین سال دوران هشت ساله (دولتهای نهم و دهم) با انتساب حلقهی انحرافی به احمدینژاد و یارانش درصدد توجیه ضرر 700 میلیارد دلاری برآمدند تا شاید در نزد افکار عمومی موجه و منزه گردند. اما تاریخ که در مقام قضاوت، مثل آینه شفاف است و... چنین خواهد نوشت: اصولگرایان برای حذف هاشمی رفسنجانی از قوه مجریه به قماری بزرگ دست زدند و 700 میلیارد دلار از جیب و سرمایهی ملت و نسلهای آینده را آتش زدند تا اصلاح طلبان و اعتدالگرایان بعد از پایان دوران خاتمی به قدرت نرسند!»(7)
پرسشی دیگر که اذهان عمومی را به خود مشغول کرده این است که: موسسات گوناگونی که مجوز تاسیس و فعالیت گرفته و مبالغ معتنابهی از اموال اشخاص حقیقی را در تصرف خویش درآورده و به جای فعالیتهای اقتصادی و سودآوری برای صاحبان اموال مورد سوءاستفاده شخصی قرار داده و بهرهبرداری غیرقانونی و خلاف شرع کردهاند چه کسی مجوز صادر کرده و چه مقام مسئولی امروز مسوولیت این سوءاستفادهها را برعهده میگیرد و چرا از اموال عمومی جبران مافات میکنند و باید خسارت این همه سوءاستفاده را از جیب مردم بپردازند؟ متاسفانه مسئولین تصور میکنند که مرور زمان این صدمات و لطمات را از حافظه تاریخی عمومی پاک خواهد کرد در صورتی که این خیالی باطل و خاماندیشی است. نتیجه این همه بیتوجهی آیا سلب اعتماد عمومی نیست که خسارت آن از جنگ و ویرانی بیشتر است؟! بهتر است همه مدیران و مسئولان ذیربط بخود آیند و چارهای بیندیشند که گاه خیلی زود دیر میشود!!
مدیرمسئول
پی نوشتها:
1- خبرآنلاین
2- همان
3- خبرگزاری مهر، 22/12/96
4- عصر ایران، مهرداد خدیر، 24/12/96
5- آرمان، 27/12/96
6- انصاف نیوز، 13/1/97
7- همان، 14/1/97