پاسخ رضا سلطان زاده به ادعاهای واهی و بی نام
پاسخ رضا سلطانزاده به ادعاهای واهی و بینامبا احترام اینجانب رضا سلطانزاده مدیر مسئول آیینه یزد حدود 560 سرمقاله طی دوازده سال در ستون انعکاس آیینه درج و نشر نموده و آمارها نشانگر این است که در پی چاپ هر مقاله دهها هزار خواننده بر نویسنده منت گذاشته و آن را مطالعه مینمایند. تاکنون چندینبار یک یا چند نفر از بازدیدکنندگان پیامهایی مبنی بر اینکه در شرکتهایی که 25 سال پیش تأسیس شده و این بنده یکی از بنیانگذاران آن میباشم از رانت استفاده کرده و مجتمع آموزشی حضرت مجتبی(ع) که مدیرعاملی آن را به عهده دارم تصاحب نمودهام. مناسب دیده شد پاسخ اعتراض و انتقاد داده شود و در آغاز نظر خوانندگان را به مفاد پیام مورد بحث به شرح زیر جلب نماید:
«آقای سلطانزاده مدیرعامل مجتمع آموزشی امام حسن مجتبی(ع)
همه میدانند، پنجاه هزار متر زمین بابت تالار و هتل و مجتمع ورزشی در صفاییه برای معلمان آموزش و پرورش یزد در زمان مدیرکلی آقای شهسواری جهت امور رفاهی فرهنگیان یزد اختصاص دادند. جنابعالی در زمان مدیرکلی آقای مشاهیری با زدوبند پشت پرده و رابطه، موفق شدید بصورت غیرقانونی 17هزارمتر از این زمینها که محل فعلی مجتمع آموزشی امام حسن (جنب تالار فرهنگیان در صفاییه) است را تصاحب کنید و مجتمع آموزشی غیرانتفاعی خود را در آن بنا کنید. هنوز پس از گذشت سالها این پرونده حل نشده و نتوانستند این کار غیرقانونی شما را توجیه کنند. امروز این زمین که چندین میلیارد تومان قیمت آن است و جزو حقوق قانونی معلمان است جنابعالی با رابطه و زدوبند تصاحب کردید و خود مدیرعامل آن شدید. ای کاش دم از دین و دیانت نمیزدید و اینقدر ظاهر خودتان را در مقابل معلمان خوب جلوه نمیدادید. بالغ بر، سی سال از بازنشستگی شما گذشته است و شما با حمایت از اصلاحطلبان بر منافع معلمان چنبره زدید و هنوز حاضر به رها کردن آموزش و پرورش نیستید و آن را رها نمیکنید اگر شهامت دارید واقعیت این زمینها را بصورت شفاف برای معلمان یزد در روزنامه خود بیان کنید. نیاز نیست پشت عکس خاتمی مخفی شوید. منتظر پاسخ شما هستیم. نشر در گروه معلمان آزاد است تا همه بدانند پشت چهره این فرد به ظاهر متدین چه چهرهای مخفی شده است. هرکس این را بخواند و نشرندهد به معلمان یزدی خیانت کرده است.»
بزرگان به ما آموختهاند: فخرفروشی و خودستایی مذموم است و پسندیده نیست مگر اینکه در برههای از زمان و یا در جایی گوینده یا نویسنده و یا هر انسانی احساس کند که اگر واقعیتها را نگوید و به اصطلاح «رجزخوانی» نکند حقی از وی و یا عدهای دیگر تضییع میشود. بنابراین لازم میداند در این زمینه موارد زیر را به اطلاع برساند. در سال 1339 بعد از یکسال ترک تحصیل که به بنایی اشتغال داشتم با گذراندن دوره یکساله دانشسرای کمک آموزگاری با مدرک دوره اول متوسطه در شهرستان ورامین در سن 18 سالگی به استخدام آموزش و پرورش درآمدم. در سال 1347 با اخذ لیسانس و بعد از 8 سال تدریس در دبستانها و دبیرستانهای ورامین و مروی تهران به یزد منتقل و چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با شهید آیتا... صدوقی همگام و همراه شدم. براساس مدارک موجود و باقیمانده از ساواک منحله و برابر با مطالب چاپ شده در چندین جلد کتاب که پیرامون انقلاب اسلامی یزد چاپ شده این افتخار را داشتهام که اینجانب را از طرفداران سرسخت (امام) خمینی(ره) معرفی نموده و در کنار آیتا... صدوقی و آیتا... سید روحا... خاتمی و 26 نفر دیگر در استان یکی از 29 نفری باشم که کلیه اعتراضات مردمی، اعتصابات، مخالفتهای با رژیم و تحصنها را گردانندگی و رهبری میکردهاند. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مکرر به شهرهای گلپایگان، ایذه، ایرانشهر و... برای دیدار با روحانیون تبعیدی از جمله حجتالاسلام والمسلمین راشد یزدی میرفتم و با کمک عدهای از فرهنگیان «جامعه معلمان یزد» را راهاندازی نمودم که شرح اقدامات آن در کتابهای تاریخ انقلاب یزد به چاپ رسیده است. در اوایل انقلاب به دستور شهید آیتا... صدوقی یکی از ادارهکنندگان کمیته انقلاب اسلامی یزد بودم و مدت 22 ماه نیز در سمت مدیرکلی آموزش و پرورش یزد و سیستان و بلوچستان و به عنوان مشاور و نماینده تامالاختیار شهید محمد علی رجایی در تهران و سیستان و بلوچستان خدمت نمودم. از سال 1360 تا 1374 که بازنشسته شدم به عنوان مدرس مرکز تربیت معلم شهید پاکنژاد و مدرس دوره ضمن خدمت انجام وظیفه نمودم. حاضر نشدم در مدت چهل سال که از انقلاب میگذرد یک متر مربع زمین یا آپارتمان و منزل و باغ و یا ماشین حتی موتور و دوچرخه و... از دولت بگیرم. در سال 1371 با همکاری تعدادی از فرهنگیان برای تاسیس شرکتهایی جهت فعالیت در زمینه اقتصادی و فرهنگی اعلام پذیرهنویسی نمودم و سه هزار نفر از فرهنگیان و اعضای خانواده آنان در استان از این پیشنهاد استقبال نمودند و با پرداخت جمعاً 150 میلیون تومان طی دو سال شرکت مجتمع تولیدی راهاندازی شد و در سال 1372 توسط مدیران شرکت چند منظوره فرهنگیان یزد که به منظور احداث خانهسازی و تاسیس مدرسه غیردولتی تشکیل شده بود در صفاییه یزد 16230 متر مربع زمین که برای تاسیس آموزشگاه اختصاص یافته بود براساس ضوابط و قوانین موجود با نظر اداره کل آموزش و پرورش یزد و اداره تعاون استان با قیمت منطقهای خریداری گردید. در شهریور ماه سال 1374 سند آن محل به نام مجتمع غیرانتفاعی و با کاربری آموزشی الیالابد صادر شد. اینجانب و همسرم که خانهدار میباشد هریک صاحب هفتاد سهم از یکصد و بیست هزار سهم در شرکت مجتمع و مسکن و هفت سهم از دوازده هزار سهم ثبت شده در مجتمع آموزشی حضرت مجتبی(ع) میباشیم. تاکنون 949 واحد آپارتمان احداث و تحویل سهامداران شده است. در حال حاضر شرکت با 4800 نفر سهامدار اداره میگردد که معمولاً فردی مایل به فروش سهام خود نمیباشد شرکتهای فوقالذکر تاکنون در بخش کارخانه آجرفشاری و سفال و سنگبری و کشاورزی فعالیت داشته و اخیراً در حال ساختن 288 واحد آپارتمان برای فرهنگیان فاقد مسکن میباشد و بیش از 160 نفر متقاضی در نوبت ثبت نام هستند که اگر فردی از 288 نفر منصرف شد به ترتیب جایگزین شوند. طی 25 سال که به عنوان عضوی کوچک با همکاری دیگر اعضای هیاتمدیره انجام وظیفه نمودهایم در هر مجمع عمومی به عنوان عضو هیات مدیره انتخاب شدهام و در مجتمع آموزشی حضرت مجتبی(ع) که بیش از 1650 دانشآموز در مقاطع مختلف به تحصیل اشتغال دارند و دارای امکانات آزمایشگاهی و ورزشی و سالنهای نمازخانه و اجتماعات و کتابخانه میباشد دفتر کارم در یکی از زیرزمینهای مجتمع بدون مبل و قالی میباشد و تا کنون بدون داشتن منشی، تلفنچی و راننده امور محوله را انجام داده و با خدای خود عهد نمودهام مادام که سهامداران در مجامع عمومی به حضورم در هیاتمدیره صحه بگذارند و توان داشته باشم انجام وظیفه نمایم. تاکنون 8 نفر از وزرای دولت جمهوری اسلامی ایران و تعدادی از معاونان وزرا و نمایندگان و استانداران از مجموعههای شرکت بازدید و طی مرقومههایی عملکرد شرکت را ستودهاند و از سوی اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان یزد چندینبار به عنوان شرکتهای تعاونی برتر در استان انتخاب شدهاند. به شکرانه تأسیس چنین مجتمع ماندگار و ارزشمندی به منظور حفظ قداست فرهنگی نه تنها غیر از شهریه مصوب آموزش و پرورش از اولیای دانشآموزان وجهی دریافت نمیگردد بلکه هر سال عدهای از دانشآموزان مستعد با تخفیفهای قابل ملاحظهای در مجتمع آموزشی حضرت مجتبی(ع) به تحصیل اشتغال دارند. شرکت مجتمع تولیدی و آموزشی و مسکن فرهنگیان یزد که در 25 سال هر سال به سهامدارانش سود پرداخت نموده از معدود شرکتهایی است که دفاتر حسابداری آن موید این امر است که اعضای هیاتمدیره هیچگاه در ازای شرکت در جلسات درصدی از سود حاصله که از نظر قانونی نیز منعی نداشته به خود اختصاص ندادهاند.
مناسب میداند با صراحت برای چندمین بار اعلام کند: سلطانزاده در تنظیم و نوشتن سرمقالههای آیینه تملق نمیگوید، مجیزگو نیست، ممکن است همه آنچه را که میداند ننویسد اما تاکنون دروغ و کذب ننوشته و به غیر از 14 معصوم صلواتا... علیهم اجمعین عملکرد همه را قابل نقد میداند و نیازی نمیبیند که پشت نام و عکس کسی هم مخفی شود و در دوازده سال که هر هفته چهار صفحه نشریه را با ضرر مادی به چاپ رسانده توجیهگر رفتار و کردار هیچیک از حاکمان و مقامات و مسئولان نبوده است. از همه خوانندگان و افرادی که نویسنده را میشناسند و یا طی سالیان متمادی در مدارس مجتمع یا بخشهای مختلف با حقیر همکاری نمودهاند درخواست مینماید هر مدرکی علیه عملکرد اداری و اجتماعی و مدیریتی و آموزشی نویسنده این سطور دارند به مراجع ذیصلاح ارائه دهند و در هر نشریه و رسانهای که میخواهند آن را به چاپ برسانند تنها لطف فرموده نام و آدرس و شماره تلفن خود را بنویسند که مقامات ذیصلاح بتوانند با مراجعه به آنها موضوع را رسیدگی کنند. حدود یک ربع قرن که از فعالیت شرکتهای فرهنگیان یزد با نام مجتمع تولیدی فرهنگیان یزد، شرکت آموزشی فرهنگیان یزد و شرکت تعاونی مسکن جامعه فرهنگیان یزد میگذرد و هر سال تا دهها میلیارد تومان گردش کاری داشته است حتی یک فقره چک شرکت برگشت نشده است ضمناً از هیچ بانک و موسسهای خود و همسر و فرزندانم وام و تسهیلات با کارمزد یا به صورت قرضالحسنه دریافت ننمودهایم. در پایان اعلام مینماید همیشه دربرابر خانواده شاهد و ایثارگر و آزاده، خود را مدیون و امنیت و آزادی کشور را از فداکاری آزادمردان و آزادزنان ایثارگر میدانم و با عرض معذرت از اطاله کلام اجازه میخواهد فرازهایی از دعای بیستم صحیفه مبارکه سجادیه که حضرت علیبن الحسین(ع) به شیعیان خود آموختهاند با کمال تضرع زمزمه نموده و بگویم:... «پروردگارا مرا عزت بخش و بفکر (و اندیشه بینتیجه) و به مرض تکبر و خودپسندی مبتلا مگردان و به عبادت خالص خود مشغول دارم و عبادتم را به عجب و غرور باطل مساز و به دستم کارهای خیر برای مردم جاری ساز و آن کار خیر را (بواسطه منت ضایع و نابود مگردان) و مرا عالیترین اخلاق کرامت فرما و از فخر و مباهات نیز محفوظم دار پروردگارا درود فرست بر محمد(ص) و آل او و به هر درجه که مرا نزد خلق رفعت و بلندی عطا میکنی به همان درجه مرا در نظر خودم پست و ذلیل گردان (تا مایة غرور و تکبر من نشود) و به هر عزت که در ظاهر به من عطا فرمودی همانقدر ذلت و حقارت به باطن ذاتم کرامت فرما (که خود بین و مغرور بعزت ظاهری نگردم)... مرا عمر طویل ده مادامیکه عمرم در راه طاعتت صرف شود پس هرگاه عمرم چراگاه شیطان گردد آن زمانم قبض روح کن پیش از آنکه خشم تو بر من سبقت گیرد و غضبت حتم گردد.»
از پیشگاه خدای بزرگ میطلبم که همه ما را مشمول عنایات خویش قرار دهد و دعای شریف و ارجمند امام چهارم حضرت سجاد(ع) را در حق ما و دوستان و همه منتقدان به هدف اجابت برساند. چنین باد.