انعکاس آیینه شماره 581
وزیر آموزشوپرورش و نقشی که میتواند ایفا کند
در پی سوختن چهار دانشآموز معصوم در زاهدان و آتشسوزیهای مهیب در مدرسه شینآباد و دیگر مناطق کشور که منجر به آسیب دیدن و یا فوت تعدادی از دانشپژوهان و معلمان شد عموم شهروندان در جریان عدم نظارتها، سوء مدیریتها، کمبودها و نارساییهای موجود در آموزش و پرورش قرار گرفتند. رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی میگوید: «برای نوسازی و مقاومسازی سی درصد مدارس فرسوده کشور به 90،000،000،000،000 تومان اعتبار نیاز است در حالی که اعتبارات دولتی برای این بخش کمتر از 2،000،000،000،000 تومان است...»(1)
طبق اعلام رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور «...هنوز 40 درصد مدارس کشور به سیستم گرمایشی استاندارد مجهز نیستند؛ علیرغم اقدامات انجام شده در سالهای گذشته، همچنان عزم جدی برای استانداردسازی کلیه سیستمهای گرمایشی مدارس و از سوی دیگر بازسازی و مقاومسازی 30 درصد مدارس ناایمن کشور ندارند و پیشرفت در ساخت و ترمیم مدارس جدید و استقرار سیستم گرمایشی استاندارد با سرعت پیش نمیرود. موضوعی که وزیر آموزش و پرورش به آن اینگونه واکنش نشان میدهد: با توجه به اعتباری که دولت و آموزش و پرورش دارد حذف بخاری از مدارس تا هفت، هشت سال دیگر ممکن نیست... فضاهای آموزشی و دستگاههای گرمایشی غیرایمن است...»(2)
عموی یکی از کودکان جان باخته در زاهدان به بطحایی گفته است: «...جناب آقای وزیر یک لحظه از شما میخواهم چشمانتان را ببندید و فرض کنید این اتفاق برای فرزند خودتان رخ داده است آیا این دلجوییها برای شما که فرزندتان را از دست دادهاید التیام میشود... و خطاب به دیگر مسئولی میگوید: شما مدیرکل سازمان بودهاید چرا بازدید به موقع از مدارس انجام نشده که حالا شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. از زمانی که وزیر آموزش و پرورش وارد زاهدان شده است همه در کوچه و خیابان بسیج شدهاند، از ماشینها خواسته شده بود که جابهجا شوند چراکه وزیر قرار است از این محلها عبور کند فرق شما یا وزرای دیگر با یک بچه 7 ساله چیست؟ آیا فقط به این دلیل فرق بین بچه هفت ساله با وزرا و نمایندگان مجلس است که او یک بچه است و جایگاه یک کودک را دارد؟»(3)
اسحاق جهانگیری میگوید: «بودجه دولت تبدیل به گوشت قربانی شده و هرکسی میخواسته کاری انجام دهد به رییسجمهور و مجلس گفته کاری را شروع کردیم شما هم بودجه بدهید قرار نبوده از دولت بودجه بگیرند در حالیکه اراده دولت نبوده کاری انجام شود. خیلی شوراها درست شد و اول فکر میکردند محدود است و الان بودجههای بالا میگیرند و برخی برای نظارت بودجههای بالا میگیرند با اصلاح ساختار میخواهیم اینها را حذف کنیم. ما دهها دستگاه موازی داریم که همه بودجهبگیر هستند. بودجه امروز ما بسیار بزرگ است. لذا از این شرایط سخت میتوان برای پژوهشگران و بخشی هم برای دولت فرصت استخراج کرد تا اصلاح ساختار صورت بگیرد...»(4)
سالهاست این گزارشها ارائه میگردد از کمبودها و مشکلات سخن به میان میآید یا به مردم وعده داده میشود و رو به گفتار درمانی میآورند و یا با نشست و مصاحبهای سر و ته قضیه را هم میآورند و میگویند تا دو سه سال آینده که این دولت بر مصدر امور نیست اقدامات مفید و موثر صورت خواهد گرفت. به یقین همه ابراز تاسف میکنند و گاه صدا و سیما قیافههای غم زده دولتمردان بویژه بودجهنویسانی که بارها گفتهاند و به قول خویش عمل ننمودهاند را به ملت نشان میدهد. حبیبا... دهمرده نماینده زابل میگوید: «4 گل در یک کلاس درس بر اثر نبود زیرساخت در آتش سوختند و قلب مردم شریف را به درد آوردند و باعث تألم و تأثر شدند. وی با اشاره به هزاران مرگ خاموش دیگر در استان، مطرح کرد: چه کسی پاسخگوست؟ در اثر نداشتن حداقل معیشت در سرزمین بسیار مهم و حساس سیستان تنگه احد ایران، در حال تخلیه است. برای نگهداشتن این مردم شریف هیچ اقدامی صورت نمیگیرد و آنها به حاشیهنشینی میپیوندند. احساس همدردی با مردم منطقه سیستان و بلوچستان میشود و میگویید که برای سیستان باید کاری کرد، ولی عملی صورت نمیگیرد. چرا بررسی نمیشود که مردم در چه شرایطی بسر میبرند؟» و طبق اعلام کانال اطلاعرسانی وزارت آموزش و پرورش سید محمد بطحائی اعلام میکند: «...که ظرف دو سال آینده تمام وسایل گرمایشی غیراستاندارد در سطح استان جمعآوری میشود. بنده و شخص رئیسجمهور به طور جدی پیگیر هستیم تا ظرف دو سال آینده در استان سیستان و بلوچستان که جزو استانهای محروم کشور به شمار میرود وسایل گرمایشی را تجهیز کنیم...»(5)
«متأسفانه در این حوزه کار چشمگیری انجام نمیشود. پس از حادثه «شینآباد» مسئولان اعلام کردند کل بخاریهای نفتی از مدارس برچیده شده و تقریباً در زمینه مسائل گرمایشی، مدارس به ایمنی رسیدهاند. این در حالی است که به گفته معاونان آموزش و پرورش هنوز 7300 مدرسه در کشور با بخاری نفتی گرم میشوند و هر لحظه ممکن است باز هم شاهد اتفاقی همچون حادثه زاهدان باشیم. آنچه باعث تأسف است این نکته است که تا پایان سالجاری 10?هزارمیلیارد تومان کسری بودجه داریم که قطعاً به سال آینده نیز منتقل خواهد شد...»(6)
نویسنده این سطور پیشنهاد مینماید: سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش با قاطعیت و صراحت به رئیسجمهور و وزرا و نمایندگان مجلس اظهار نماید وجوهی که در سال گذشته برای سفر وزیران، معاونان، مدیران کل ستادی و استانی در تمام وزارتخانهها و شرکت در نشستها و همایشها و بازدیدها در شهرها و استانها در داخل یا خارج از کشور هزینه شده و یا پولی که بابت ماموریت و هزینه سفر دریافت نمودهاند به نصف تقلیل یابد، از ائمه جمعه مراکز استانها و مقامات روحانی درخواست کند از برگزاری مراسم بزرگداشت با صرف صدها میلیون تومان هزینه برای عالم و مجتهد و مقام فرزانهای که در محل زندگی، مردم او را به سادهزیستی میشناختند و در قناعتورزی شهره بوده خودداری کنند، خیران و نیکوکاران این سرزمین را به یاری بطلبند و به مدیران کل استانها اکیداً دستور صادر کنند از برگزاری نشستها و همایشها و مسافرتها خودداری نموده و به نصف سال گذشته تقلیل دهند و از مدیران فرهنگی که معمولاً در برگزاری راهپیماییها و همایشها و جشنها و برگزاری مراسم در موقعیتهای مختلف کارهای موازی انجام میدهند درخواست گردد در سال آینده پنجاه درصد از هزینهها را صرفهجویی و از چاپ و پخش دهها میلیون بنر، عکسهای رنگی، آگهیها، اطلاعیهها خودداری نمایند و برگزاری کنفرانسها و همایشها و نشستهای بینالمللی را به 1/2 کاهش دهند تا دولت و مجلس بتوانند بودجه مناسبی برای استانداردسازی وسایل گرمایش و سرمایش و مقاومسازی کلاسها اختصاص دهند و در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی نیازی به تشکیل کلاس در چادرها و بیغولهها و کنار دیوارها در هوای آزاد نباشد که گاه معلم و دانشآموز در کلاس درس همدم مار و عقرب و حیوانات و حشرات موذی باشند یا فاجعههای غیرقابل جبران پیش آید، و از هیات دولت و مجلس درخواست نماید بودجه موسساتی را که بنابه اظهارات جهانگیری همانند گوشت قربانی شده تعدیل گردد و یا به پیشنهاد محمد علی آهنگران و بسیاری از شهروندان و هموطنان عنایت داشته باشند که در سایتها و در محافل و مجالس میگویند: «از برخی نهادهای فرهنگی که هر سال بودجههای کلان میگیرند بخواهیم نه تمام بودجه بلکه سی درصد بودجه خود را خرج مقاومسازی و ایمنسازی مدارس کنند و به نام خود همه جا تبلیغ کنند. مثلاً «جامعه المصطفی العالمیه» بجای سیصد و پنج میلیارد تومان دویست میلیارد تومان بودجه بگیرند. یا مثلاً چه ایرادی دارد اگر موسسه آیتا... مصباح یزدی بجای بیست و هشت میلیارد؛ پانزده میلیارد بودجه خرج کنند یا مثلاً مطمئنم اگر آقای حداد عادل و فرهنگستان زبان فارسی و بنیاد سعدی و بنیاد ایرانشناسی کلاً یک سال تعطیل کنند و بجای خرج کردن پنجاه میلیارد تومان به مطالعه و استراحت در منزل بپردازند به هیچ جای عالم برنمیخورد و افتخار تجهیز تعداد زیادی از کلاسهای درس به نام نامی حضرت ایشان ثبت خواهد شد. یا چرا راه دور برویم؟ استاد عزیز و نور چشممان حضرت آیتا... حاج سید حسن خمینی میتوانند موسسه تنظیم و نشر آثار امام و حرم مطهر ایشان را با نصف بودجه هفتاد و یک میلیارد تومانی اداره کنند و در خیر و ثواب تجهیز مدارس فرسوده و جلوگیری از به خطر افتادن جان فرزندان این ملت سهیم و شریک باشند و روح امام راحل عظیمالشان را شاد نمایند...»
بدیهی است وزیر آموزش و پرورش بنابه مسئولیتی که بر عهده دارد در نهایت نمیتواند خود را در اتفاقاتی که پیش میآید و دلها را میسوزاند و خانوادههایی را برای همیشه داغدار میکند حداقل خود را قاصر نداند بنابراین مناسب است به دولت و مجلس برای تحقق درخواستهای فوق اصرار ورزد و همه تلاش خود را به کار ببرد اما اگر موفق نشد عطای پست وزارت را به لقایش ببخشد و از این راه نام نیکی از خود بجای گذارد باشد که مورد رضایت پروردگار قرار گیرد. به یقین روزی از وزیر آموزش و پرورش و مسئولان برنامه و بودجه خواهند پرسید چگونه در آخر سال مالی برای مسافرت نوروزی هیات دولت را ترک میکنند که ماهها دستمزد هزاران نفر از معلمان خرید خدمتی که ماهیانه کمتر از یک میلیون تومان حقوق دریافت میکنند پرداخت نشده است؟ بازنشستگان و مستمریبگیران و معلمان صبور و زحمتکش میپرسند چرا مطالبات فقط برای فرهنگیان یا بعضی دیگر از اقشار کمدرآمد جامعه است؟ چرا مطالبات شامل روسای قوا، اعضاء و کارمندان شورای نگهبان، وزرا، فرمانداران، استانداران و دیگر کارمندان و یا دیگر مقامات در قوه مقننه و قضائیه و نمایندگان مجلس نمیشود؟ چرا در زمان شهیدان باهنر و رجایی و دولت مهندس میرحسین موسوی اکثر مدیران کل و روسای ادارات حق ماموریت و هزینه سفر نمیگرفتند و مدیران آموزش و پرورش در ایام ماموریت در مدارس شبانهروزی تهران و یا خانه معلم بیتوته میکردند؟ یا به عنوان نمونه در دارالعباده در سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی ایران یک ریال از بودجه اداره آموزش و پرورش صرف خرید شیرینی و باقلوای یزدی برای دولتمردان نشد و بعدها دیدیم و شنیدیم طی سالیان متمادی کام هر بازدیدکننده و اعضای محترم خانوادهاش با پول مردم شیرین شد و یا با سوغات و ترمه یزد به قول معروف هدیهها داده شد و دلها شاد گردید!؟
مدیرمسئول
پینوشتها:
1- مشرق نیوز، 28/9/97
2- روزنامه ایران، 29/9/97
3- تسنیم، 30/9/97
4- همشهری آنلاین، 27/9/97
5- عصر ایران، 30/9/97
6- روزنامه ایران، 1/10/97